مسعود شجاعی از زمین مسابقه اخراج شده. کارلوس کیروش با اشاره داور ناچار
است کنار زمین را ترک کند و برای تماشای مسابقه به سکوها برود. هواداران
تیم ملی، دیگر امید زیادی به پیروزیِ تیم ندارند و تنها امیدوار هستند که
همین یک امتیاز، برای بچههای کارلوس باقی بماند. درست وقتی همه چیز از
دست رفته، درست وقتی آخرین بارقههای امید در حال رنگباختن هستند، توپِ
ارسالی سرگردان در محوطه جریمه کرهجنوبی، با ضربه دقیق او به تور میچسبد.
او به طرف نیمکت تیمملی میرود، با دست به خودش اشاره میکند. با
همتیمیها جشن میگیرد. وقتی دوباره به طرف زمین برمیگردد، شمارهاش
بیشتر از همیشه به چشم میآید. شماره شش. شماره هافبکی که این سالها،
تغییرناپذیرترین بخشِ ترکیب تیم ملی بود. هافبکی که امروز همیشه با دنیای
بازی خداحافظی کرد.
نام جواد نکونام، اولین بار 17 سال قبل در فوتبال مطرح شد. او در لباسِ
پاس، پتانسیل تبدیلشدن به یک هافبکِ ویژه را در سن و سال کم بروز داده
بود. پاسِ نکو اوایل دهه هشتاد، همیشه جزو تیمهای بالانشین جدول ردهبندی
به شمار میرفت. تیمی که در لیگ دوم نایبقهرمان شد و در لیگ برتر سوم، با
نمایشهای درخشان نکونام به قهرمانی رسید. تیم سبزپوش تهرانی، آن روزها
هواداران خودش را داشت. هوادارانی که اگر چه پرشمار نبودند اما علاقه زیادی
به این باشگاه قدرتمند داشتند. هوادارانی که منیریه را برای لباسهای
زیبای تیم بالا و پایین میکردند. که شیفته نکو و همتیمیها شده بودند و
برای خواندن مصاحبههای هافبکِ دقیق و جاهطلب پاس، حتی روزنامه باشگاه را
میخریدند. پاس، حتی بهتر از این هم شد و با دنیزلی در آسیا نتایج خوبی
گرفت. هر چند که حذفِ ناباورانه در مقابل العین، هم رویای آسیایی پاس را به
پایان رساند و هم دوران حضور نکونام در این تیم را. ده سال قبل، او در
ماههای منتهی به جام جهانی به الوحده رفت تا با تجربهکردن زندگی خارج از
ایران، برای یک ترنسفر بزرگ اروپایی آماده شود.
بازیهای غرب آسیا در سال 2000، اولین تجربه ملی جواد نکونام را رقم
زدند. او اولین گلاش را در یک بازی غیررسمی به دانمارک زد و برای به ثمر
رساندن اولین گل رسمی، چند سال صبر کرد تا این بار در مسابقات غرب آسیا
2004، دروازه لبنان را باز کند. او بازیکن ثابت تیم ملی در جام جهانی 2006
بود و با وجود همه تلخیهای این تورنمنت برای ایرانیها، در آلمان موردتوجه
باشگاههای بزرگی قرار گرفت تا مدتی بعد، اولین بازیکن ایرانی شاغل در
لالیگا لقب بگیرد. وقتی جواد پای میز امضای قرارداد با اوساسونا نشست، هنوز
حضور در یک باشگاه لالیگایی برای بازیکنان ژاپنی و کرهای هم شبیه رویایی
دست نیافتنی بود. مدت زیادی طول نکشید تا مردِ شماره 24 به زندگی در
پامپلونا خو بگیرد. یک ضربه سر در لیگ اروپا، او را به بازیکن موردعلاقه
هوادارها تبدیل کرد. اوساسوناییها شماره محبوب نکو را برایش خالی کردند و
حتی در روزهای مصدومیت، تصمیم به تمدید قرارداد او گرفتند. ضربه سر جواد به
دروازه کاسیاس در برنابئو، هنوز هم باشکوهترین لحظه خلقشده توسط یک
لژیونر ایرانی در فوتبال اروپا محسوب میشود. نکو، در ایران هم برای تیم
محبوباش بازی کرده و حالا بعد از یک فصل بازی برای العربی، تصمیم گرفته با
مستطیل سبز خداحافظی کند. او تا امروز، آخرین بازیکنی به شمار میرود که
با لباس تیم ملی در جامجهانی پاسگل داده است.
ثبات. این اولین و بهترین کلمه برای توصیفِ دوران فوتبال جواد نکونام
است. او به کمک همین ثبات، از رکورد بازیهای ملی علی دایی عبور کرده و
حالا باسابقهترین بازیکن تاریخ فوتبال ایران است. نکونام همیشه در یک سطح
فوتبال بازی کرده، نه پرنوسان بوده، نه اهل عصیانگری و قهر و آشتیهای
مرسوم فوتبال ایران. او حتی در آخرین بازیهای ملی با شیلی و سوئد، مثلِ یک
جوانِ بیستساله در زمین حاضر شد و در هر دو بازی برای ایران گلزنی کرد.
او یک حرفهای تمامعیار بود و شاید همین استانداردهای زندگی ورزشی، این
بازیکن را در مقایسه با بسیار از همعصرها متمایز میکرد. نکو، بدون نیاز
به تکنیک فوقالعاده و بازیِ شورانگیز، با سماجت، سختکوشی و جاهطلبیاش
در فوتبال اروپا دوام آورد. همیشه گروهی بودند که شکستهای تیمملی و
نتیجهنگرفتنهای استقلال را متوجهِ این بازیکن بدانند اما او هرگز در
مقابل این جو تسلیم نشد. از همین حالا، باید منتظر روزی باشیم که کاپیتان
موردعلاقه کارلوس کیروش، کنار او روی نیمکت تیم ملی مینشیند. جواد، بهتر
از آن است که از فوتبال فاصله بگیرد. تجربهها و انگیزههای او میتوانند
کمک بزرگی برای ستارههای جوان نسل تازه تیم ملی باشند. مرد فراموشنشدنی
شماره 6، هیچ فرصتی برای متوقفشدن و استراحتکردن نخواهد داشت. فوتبال به
جای بیانیه حماسی خداحافظی، به خودِ نکو نیاز دارد. در سمتی جدید. از روی
نیمکت.