امیر قلعه نویی در آستانه دیدار تیمش با استقلال پیامی را صادر کرد:
روزگار غریبیست...
فوتبال عجیب مثابه خود زندگانیست. برد، باخت، غم، شادی، شور ، عشق، نفرت،
حسادت، تهمت، افتخار، رفاقت، معرفت ... همه و همه در آن مستتر است .من
کمترین در این سالها بسیار اوج و حضیض دیدم، چه در زمان بازیگری چه در
وظیفه خطیر امروز. روزگار اینگونه چرخیده که در خدمت تراکتور و مردم قهرمان
پرور آذربایجان باشم، خدمت به این مردم که امثال ستارخان ها و باقرخان ها
را به وطن پیشکش کرده اند افتخاری بس عظیم است. هر روز احساس بهتری دارم،
در حال پیشرفتیم و از سراشیبی سخت گروه مرگ لیگ قهرمانان برای نخستین بار
در تاریخ عبور کردیم. من، مکلفم به تکلیف؛ از امروزتکلیف من 4 آوردگاه آتی
است، تمام تلاشم حفظ جایگاه مطلوب در لیگ و از آن مهمتر نیل به جمع 8 تیم
نخست آسیاست که بسیار سخت اما به اذن الهی ممکن خواهد بود. اما ابتدا
«استقلال» ، از تیمی که جوانیم در آن گذشت و مدیون آن هستم بدون کوچکترین
منت، از قهرمانی آسیا تا دسته سوم سرباز کوچکی در رکاب بودم و در مسند مربی
هرچند ناچیز سعی در کسب افتخارات دهه اخیر داشتم، اگر باعث غرور و شادی
شدم که وظیفه بوده و اگر نه هواداران استقلال قصورم را ببخشند و نیک بدانند
تمام توانم را با تمام نامرادیها به کار بستم .یکشنبه برنده یا بازنده از
توهماتشان قصه سرایی می کنند. عادت کرده ام و از آن گریزی نیست؛ افسوس.
هوادران تراکتورسازی و
استقلال، حضورتان و رعایت اخلاقتان نهایت پیروزی و قهرمانیست، با آمدنتان ،
با پاشیدن بذرعشقتان ، به هزاردستانی که از شادی مردم می هراسند، آنهایی
نانشان در جنگ و دعوا و هتک حرمت هاست،نانشان در ناآگاهی مردم از واقعیت
هاست، نانشان در نظرسازیهاست و نانشان در تخریب شخصیت انسانهاست درس معرفت
دهید هرچند نرود میخ آهنین درسنگ! فوتبال و نتایجش به تاریخ خواهد پیوست
اما بی اخلاقی هایش پاک نمیشود. باشد که یکشنبه روز مشق عشق کردن باشد،
روزی که همه در کنارهم" قهرمان" اخلاق و معرفت شویم انشالله. نگذاریم
ابلیسان زمانه از خودزنی ما شاد شوند و سورعزای ما را بر سفره بنشینند. این
چند خط نثر من نبود اما حرف دلم بود با همه شما سروران و عاشقان.
فانوس هزار شعله اما در باد
می سوزد و سرخوش است و چین واچین است
یعنی که به اشک و موی خود گم نکنی
از عشــــق هر آنچه می رسد شیرین است
امیرقلعه نویی