حالا همه چیز مهیاست که ناکامی تیمت را به جای دیگری ببری. گاهی وقتها این تئوری نتیجه مثبت هم میدهد. مثل تحریک علیرضا بیرانوند که به نفع مقاصد گروهی نتیجه داد. مثل جریانات مربوط به بازی استقلال در برابر همتای اهوازی در زمان مرحوم حجازی که به تحریک تیم میزبان انجامید و جام از دست استقلال پرید در دست تیم مجید جلالی که در زمان قدرت پاس همه چیز داشت، رسانه اختصاصی ، ورزشگاه اختصاصی و بازنده اختصاصی که همین استقلال اهوازی بود که استقلال تهران را ناکام کرد و هفته آخر کیسه گل پاسی ها در جشن قهرمانی شد!
امروز ماجرای کم کاری میلاد میداودی و گل نزدن او مطرح است و چند سال پیش ماجرای کم کاری و گل به خودی میثاق معمار زاده مطرح بود. امروز قرمزها نگران راه دادن قلعه نویی هستند و دیروز آبی ها گل محمدی را در دریافت 4 گل در مسیر قهرمانی تیم قطبی شماتت کردند. اتفاقا نزدیکی بیش از حد این دو تیم در چنین مواردی اوضاع را وخیم میکند، طوری که منصوریان برای آبروی بیرانوند ، برای اینکه بتواند دوباره در این فوتبال نفس بکشد دعا می کند. حالا در این دو هفته این تدابیر نخ نما شده از کانون های هواداری و رسانه ای را شاهد خواهیم بود. از علی دایی گرفته که شاید متهم شود که نخواهد برانکو هم مثل سالهایی که او روی نیمکت قرمزها بود قهرمان شود، از قلعه نویی که نخواهد تنفر آبی ها را بخرد و بخواهد به افشارزاده و هواداران استقلال برای آینده نزدیک شود. از ترکی و اشتباهاتش در دربی، از کمال وند که تیمش انگیزه ای ندارد و در میان استعدادهای گسترش که بگردی حتما چهره هایی پیدا می شوند که دوست داشته باشند در پایتخت توپ بزنند ، از بهادر عبدی که پرسپولیسی است و هفته آخر میتواند مرد کلیدی تیمش باشد، از امیرحسین صادقی که مثلا دوست ندارد مظلومی ای که او را در لیست مازاد قرار داده جام بیاورد، از بختیار رحمانی که میگویند در خرید فصل بعدی استقلال قرار دارد ، از محمدی راه آهن که میخواهد پیراهن پرسپولیس را بر تن کند.
همه اینها می توانند جنگ روانی را تا بیست و چهارم اردیبهشت تضمین کنند.همه اینها لیست مقصران بالقوه عدم قهرمانی آبی و قرمز را تشکیل داده اند.