عبدالغدیر
آب پرور_یادگار اسطوره آبی در روزهای پرالتهاب کشور ترکیه بدون دغدغه ای
در این کشور مشغول زندگی و کار است. در روزهایی که به عید نوروزی نزدیک می
شویم آتیلا حجازی تاکید می کند بعد از پرواز ابدی پدرش روزها برایش فرقی
ندارند و چیزی او را هیجان زده نمی کند.
مربی اسبق استقلال ، اظهار داشت: از تصمیمش درباره رد پیشنهاد مربیگری در این تیم برای لیگ پانزدهم به هیچ عنوان پشیمان نیست.
گفت وگوی کاپ، را با آتیلا حجازی در ادامه بخوانید.
* سال 94 تغییرات عمده ای در زندگی
شما رخ داد، از رد پیشنهاد مربیگری تیم استقلال گرفته تا تغییر محل زندگی
تان کمی در این مورد صحبت کنیم.
امسال هم برای من با سال گذشته تفاوت خاصی
نداشت شاید به لحاظ ذهنی روزهای آرام تری را پشت سر گذاشته ام اما در عین
حال موضوع خاصی نتوانسته من را از صمیم قلب خوشحال کندو البته در کنار
خانواده بودن و داشتن عشقی به نام جانان دخترم باعث می شود احساس افسردگی
یا پوچی نکنم. با اینکه احساس می کنم دخترم را بیشتر از خودم دوست دارم اما
نمی دانم چرا نمی توانم با موضوع درگذشت پدرم کنار بیایم. لحظه ای از
زندگی ام نیست که به یادش نباشم و به رفتنش فکر نکنم. بالاخره وقتی پدرم
بود داستان زندگی من و سایر اعضای خانواده فرق داشت الان اعتقاد دارم پدر
حتی اگر روی تخت بیمارستان هم باشد فرزندانش پشت شان به کوه گرم است. همان
پدر مثل خورشیدی می ماند که نور و گرما به خانواده و فرزندانش می دهد. از
آنجا که پدرم خیلی خانواده دوست بود همه ما در یک ساختمان زندگی می کردیم.
بزرگی و ابهت و در عین حال محبت ناصر حجازی به قدری زیاد بود که بعد از 4
سال فقدان او آزارمان می دهد. شاید یکی از دلایلی که باعث شد نتوانیم در
ساختمانی که پدرم ساخته بود بمانیم رنج زیادی بود که به هرکجای خانه نگاه
می کردیم غیبت ناصرخان را با رنج احساس می کردیم.
* یک سوال. اگر ناصر حجازی بود درباره شیوه بازی تیم استقلال چه اظهارنظری انجام می داد؟
ببینید من که نمی توانم جای او صحبت کنم اما
می خواهم بگویم سال 86 تیم پدرم عالی بازی می کرد. در هر بازی چندین موقعیت
بالای 80، 90 درصد گل را روی دروازه حریفان به وجود می آورد اما چه نتیجه
نمی گرفت و در نقدها هیچکسی او را بابت فوتبال هجومی و زیبای تیم استقلال
تحسین نمی کرد و فقط گفته می شد چرا تیم برنده نمی شود. در این فصل استقلال
برای نتیجه گیری فوتبال بازی می کند و نتیجه هم گرفته حالا این انتقاد
مطرح شده که چرا فوتبالش دلنواز نیست. مسلما من هم به عنوان یک استقلالی
دوست دارم تیم محبوبم هم فوتبال زیبایی ارایه کند و هم نتیجه خوبی بگیرد.
شک نکنید خواست مظلومی، صالح، دین محمدی، ترابپور، نوازی و تک تک بازیکنان
این است که استقلال هم خوب فوتبال بازی کند و هم نتیجه بگیرد. اما خب گاهی
آدم به همه خواسته هایش نمی رسد.
* اکنون درباره تصمیم قبل از شروع لیگ پانزدهم خودتان در رد پیشنهاد مربیگری استقلال چه نظری دارید؟
نمی دانم. این خصلتم خوب است یا بد. من دوست
دارم جایی که راحت هستم کار کنم. دنبال راحتی نیستم چون همین الان در غربت
با شغلی که تخصصم نبوده مشغول گذران زندگی هستم. ولی اول فصل وقتی برای
صحبت به باشگاه استقلال رفتم با چهره هایی مواجه شدم که احساس کردم کار
نکنم بهتر است. ببینید مسلما من هراسی از 5، 6 نفر بوقچی ندارم. اولا که در
شرایط کنونی کشورمان خوشبختانه ظرف چند دقیقه ارازل اوباش را جمع می کنند
دوره لات بازی به اتمام رسیده و فیلم هایی که نیروی انتظامی منتشر می کند
نشان می دهد آنهایی که با قداره دیگران را تهدید کرده اند یا آفتابه به
گردن سوژه خنده مردم شده اند یا پای چوبه دار ضجه می زنند. پس این تصور
ایجاد نشود که دو تا بوقچی با دو تا مصاحبه تلویزیونی جلوی در باشگاه می
توانند در سیستم باشگاه استقلال تاثیر بگذارند. داخل باشگاه هم یکی، دو نفر
را دیدم که همین الان هم منتظر کوچکترین لغزش تیم هستند تا با تیشه به
ریشه مظلومی بیفتند. خب یا باید با این آدم ها که در ظاهر نوکرم چاکرم می
کنند برای حفظ ظاهر معاشرت می کردم یا معاشرت نمی کردم که می گفتند آتیلا
با اینها مشکل دارد. آنها در قواره ای نبودند که قد و شأن خودم را به جایی
برسانم که مجبور به مقابله یا معاشرت با آنها شوم. در عین حال تصمیم را
برای مهاجرت موقت به کشور ترکیه گرفته بودم. آپارتمانی را در آلانیا خریده
بودم و اسبابیه لازم را هم به آپارتمان جدید انتقال داده بودم. همه
موارددست به دست هم داد تا تصمیم بگیرم در این فصل مربیگری نکنم. وگرنه
خدمت تیم استقلال در هر لباسی برای بنده افتخار است. من از وقتی که شروع به
دیدن و حرف زدن کردم و یا به نوعی صاحب درک اولیه یک کودک خردسال شدم خودم
را در آغوش کاپیتان محبوب تیم استقلال دیدم. خودم را روی نیمکت تیم
استقلال دیدم. تماشاگرانی که مرا در آغوش پدرم تشویق می کردند تمام اینها
باعث شد من یک استقلالی افراطی شوم با اینکه کاملا از افراط و افراطی گری
بیزارم. اما در زمینه فوتبال یک آبی دل افراطی شدم و امروز بابت تصمیم به
هیچ عنوان پشیمان نیستم.
* صحبت از محل زندگیتان شد.ترکیه این روزها به دلیل حملات تروریستی ناامن است. شما در این روزها نگران نیستید؟
در شهری که من زندگی می کنم فقط یک طبیعت زیبا
وجود دارد درختان بلند، آفتابی ملایم و ساحلی زیبا. مردم اینجا جز کار و
تفریح دغدغه دیگری ندارند. اصلا اینجا کسی نمی داند بمب یا سیاست چیست؟ این
اتفاقات مربوط به دو شهر آنکارا و استانبول است. ضمن اینکه من به خاطر
زندگی در تهران در زمان موشک باران پایتخت از سروصدای بمب و موشک زیاد نمی
ترسم. یادم هست که چه شب هایی آژیر خطر می زدند و ما باید سریع به سمت
زیرزمین منزل می رفتیم. درست است که افتخار رفتن به جنگ را نداشتیم اما بچه
دوران جنگیم.
* در محل زندگی تان احساس تنهایی نمی کنید؟
نه. ایرانی های دیگری هم ساکن این شهر هستند.
از شاهرخ بیانی گرفته تا اکبر عبدی، معین خواننده و ... باشگاه آلانیا
اسپورت که در لیگ دسته یک ترکیه در رده دوم جدول قرار دارد و مدعی صعود به
لیگ برتر این کشور است پیشنهادی داده تا در تیم زیر 14 ساله های این باشگاه
مربیگری کنم. کارهای خودم هم هست و در کل ناراضی نیستم و شرایطم مسلما سخت
تر از زندگی ام در تهران حداقل در این چند ماه اخیر نبوده است و البته
اخیرا به واسطه ارتباطی که با فدراسیون ترکیه پیدا کرده ام می توانم برای
تابستان سال 95 زمینه برگزاری بازی دوستانه ایران و ترکیه را فراهم آورم.
اما آنقدر اوضاع فوتبال ایران درهم برهم است که اصلا نمی دانم چگونه می
توان این کار را انجام داد. الان اصلا کسی می داند چه کسی رییس فدراسیون
می شود چه کسی سرمربی تیم ملی آیا کی روش می تواند با تیم جدید فدراسیون
کار کند یا نه. زمان هم که از دست برود کشورهای دیگر برای تایم موجود تیم
ترکیه برای بازی تدارکاتی پر می کنند.
* یعنی فدراسیون ترکیه با پیشنهاد اولیه شما موافقت کرده است؟
بدون تعارف بگویم به دلیل انجام کار ملکی با
تعدادی از هتل داران شهر ارتباط دوستانه ای دارم اگر تیم ملی ایران بخواهد
به ترکیه بیاید برای مدت یک هفته هتل های 5 ستاره باکیفیت واقعی به صورت
رایگان از ملی پوشان میزبانی خواهند کرد. بهترین زمین های چمن نیز برای
تمرینات تیم ملی در اختیار تیم کشورمان قرار می گیرد. مسایلی مثل استخر و
سالن بدنسازی و ... که جزو خدمات اولیه هتل های این شهر به شمار می روند
یعنی می ماند توافق فدراسیون فوتبال ایران و ترکیه و شاید هم پول بلیت سفر
اعضای تیم ملی به ترکیه. اما باید دید صاحبان فوتبال دوست دارند بدون واسطه
گری، بدون در میان بودن بحث کمیسیون در این قضیه یک اردوی خیلی خوب و یک
بازی تدارکاتی استاندارد برای تیم ملی داشته باشند یا نه.
* بازی تدارکاتی تیم استقلال با هامربی سوئد لغو شد به نظر شما این اتفاق چه واکنشی را در رسانه های اروپا خواهد داشت؟
از قدیم یک ضرب المثلی داریم که می گویند مرد
است و حرفش. برخی هم می گویند مرد است و قولش. برای این بازی کار از حرف و
قول گذشته قرارداد بسته شده بلیت فروشی هم شده پوستر های بازی هم در سطح
شهر میزبان مسابقه در کشور سوئد نصب شده و کمتر از دو هفته مانده به
برگزاری مسابقه باشگاه استقلال اعلام می کند که بازی کنسل است. وقتی برای
قراردادمان احترام قائل نمی شویم پس ببینیم برای حرف و قول مان چه ارزشی
قائل هستیم. این اتفاقات برای کشورهای اروپایی به هیچ عنوان خنده دار نیست.
یعنی آنها بهت زده و بغض آلود می شوند از دیدن اینکه فارغ از بحث کشورها
انسان ها اینچنین حقوق یکدیگر را زیر پا می گذارند. این اتفاقات نه تنها به
فوتبال که به وجهه ملت ما خدشه وارد می کند. استقلال تیم محلی نیست
صدالبته با تمام این حرف ها می دانم که تصمیم پرویز مظلومی درست بوده است.
چون تعداد زیادی از بازیکنانش را در اختیار ندارد و با این تیم ناقص مقابل
حریف سوئدی شکست تحقیرآمیزی را متحمل می شد و این برای آبروی تیم استقلال
مناسب نبود. درواقع مظلومی آبروی خودش و تیمش را در نظر گرفت. اما باید
زودتر از اینها بازی را لغو می کردند نه دو هفته مانده به بازی می دانستیم
تیم ملی فروردین ماه اردو دارد می توانستیم بهمن ماه به طرف سوئدی بگویم به
دلیل محدودیت های به وجود آمده بازی را به تعویق بیندازید.
* تعطیلات لیگ استقلال را از شرایط مسابقه دور نمی کند؟
خیالتان راحت. مظلومی عاشق کردان کرج است تیم را می برد کردان کرج (خنده).
* استقلال در بازی بعدی مهمان هم نام خوزستانی اش است آن هم در غیاب رحمتی، چشمی، شهباززاده و ...
این بازی می تواند قهرمان لیگ را مشخص کند.
پیروزی استقلال در این مسابقه سکوی پرتابش به سمت قهرمانی لیگ باشد و
باختن، ایجاد بحران و از دست دادن قهرمانی. مسلما بازی سختی در انتظار هر
دو تیم خواهد بود در غیبت رحمتی، طالب لو باتجربه می تواند شایستگی هایش را
نشان بدهد و در غیاب شهباززاده، پروپیچ و آرش برهانی باید ثابت کنند جزو
بهترین ها هستند. به هرحال منکر خدمات بازیکنان غایب در بازی های قبلی نمی
توان شد اما در این مقطع باید نفرات جایگزین را آماده مسابقه مذکور کرد.
* مهران مدیری دوست صمیمی شما در
ملاقاتی که با علی پروین داشته از او سوال کرده شما استقلالی هستی یا
پرسپولیسی واقعا مدیری اهالی فوتبال نمی شناسد؟
من با تعدادی از هنرمندان دوست هستم آنها را
می شناسم و آنها من را می شناسند ولی خودم به عنوان یک فوتبالی بارها شده
در مراسم مختلف با آدم های زیادی سلام علیک کردم و بعدا به من گفته اند
فلانی 10 تا فیلم بازی کرده گفتم فیلم هایشان را ندیده ام و نمی شناسم آیا
فیلم ندیدن گناه است. مدیری هم اهل فوتبال نیست دوستی اش هم با من از طریق
فوتبال نبوده و ربطی به فوتبال ندارد و مطمئن باشید قصد شوخی یا اذیت علی
آقا را نداشته به هرحال تغییر نسل ها شرایطی را ایجاد می کند که باید گاهی
اوقات به افراد حق بدهیم. خود من فوتبالیست بودم خیلی اوقات با تعدادی از
بازیکنان معروف که بازی های ملی زیادی داشته اند و خود من اصلا در تیم ملی
نبوده ام به محافلی رفتیم که هموطنان من را به چهره و اسم می شناختند و
بازیکنی که چندین برابر من افتخار داشت نشناختند. صادقانه به همین دوستان
گفتم فکر نکنید من آدم بزرگی بوده یا هستم خیلی جاها از صدقه سری پدرم هست
که مردم به من لطف دارند وگرنه من در فوتبال ستاره نبودم. آدم باید با
واقعیت ها زندگی کند.
* برنامه شما برای نوروز 95 چیست؟
از اوایل هفته مادر عزیزم هم به اینجا آمده و
عید را اینجا دور هم خواهیم بود هرچند نبود پدرم خلاء بزرگی است اما سعی می
کنم با وجود مادرم، دخترم و همسرم تعطیلات خوبی را سپری کنیم.
* صحبت خاصی مانده؟
به عنوان یک ایرانی برای تک تک هموطنانم آرزوی
سلامتی می کنم یک جمله از پدرم می گویم که همیشه می گفت خداوند هیچ پدری
را شرمنده زن و بچه اش نکند. امیدوارم همه ایرانی ها در کنار یکدیگر با
کنار گذاشتن کدورت ها یا مواضع سیاسی برای بهبود شرایط اقتصادی اجتماعی و
رفاهی یکدیگر تلاش کنند. مصاحبه آقای بهروز وثوقی را روی سایت کاپ خواندم
از سایت شما، از مجله سه بعدی ورزش و تصویر و از شخص آقای بهروز وثوقی
صمیمانه تشکر می کنم . پدرم حدود 10 سال است این مرد دوست داشتنی به لحاظ
سنی کوچک تر بود اما دوستان خوبی برای هم بودند و مردان بزرگ همیشه به نیکی
از هم سخن می گویند و آدم های حقیر و کوچک به دنبال ضعف دیگران می گردند.