این جا هم ماجرا از یک مناقشه تاریخی آغاز
می شود؛ این که اولین بازی تیم فوتبال ایران (منتخب یا ملی) از جمله مسائل
مورد اختلاف تاریخ نویسان ورزشی مملکت ماست و حالا هم که ما می خواهیم
تفسیری از بازی های دوستانه تمی ملی ایران در سال های اخیر داشته باشیم،
لاجرم در میانه این دعوا گیر می افتیم.
این
طور که معلوم است، عده ای از ورزشی نویسان قدیمی معتقدند که اولین بازی
تیم فوتبال منتخب ایران در سوم شهریور سال 1320 در افغانستان روی داده است؛
یعنی درست روزی که نیروهای بریتانیایی از جنوب و قوای روس از شمال وارد
مرزهای ما شدند و ایران را اشغال کردند.
خب طبعا در چنین ماجرای
پرآشوب و عبرت آموزی حواس همه مورخان و شاهدان آن روزگار به چگونگی اشغال
ایران بوده و چه اهمیتی داشته که تیمی منتخب از فوتبالیست های کهن ایران در
همان روز در قندهار با گروهی افغان بازی کرده اند و پنج گل هم زده اند؟
این طرف کیان مملکت در خطر بوده و طبعا اگر 20 گل هم در قندهار توی تور
افغانستان می افتاد، از غم مردم «اشغال زده» چیزی نمی کاست.
احتمالا
سال ها گذشت و حسین صدقیانی مربی تیم منتخب ایران و بازیکنانی چون عباس
تنیده گر (عباس سیاه)، آساطوریان، محمد انشاء، احمد گلبو، ممد بلورفروشان و
ذبیح الله خبیری قصه قندهار را به یاد نشریات ورزشی آوردند و بعد نوبت به
تاریخ نگاران رسید که این حادثه را به عنوان نخستین بازی تیم ملی ایران به
ثبت برسانند.
بعدها
البته گفتند که این بازی 25 مرداد برگزار شده و نه سوم شهریور. بعد هم عده
ای گفتند که اولین بازی رسمی تیم ملی ایران نه در شهریور پرآشوب 1320 که
در ابتدای سال 1329 برگزار شده است؛ جایی که تیم منتخب ایران در بازی های
آسیایی دهلی نو به طور رسمی وارد رقابت های بین المللی شد و برمه را با دو
گل شکست داد.
حداقل فایده بررسی این مناقشه در حوزه تاریخ این است
که می فهمیم نخستین بازی تیم منتخب فوتبال ایران در قاعده بازی های دوستانه
می گنجد؛ چیزی که حداقل در 10 سال اخیر مصائب زیادی درباره آن تحمل کرده
ایم.
غلط مصطلح
در
فرهنگ فوتبال به بازی هایی که قاعده قاره ای یا جهانی ندارند، می گویند
«Friendly» که اولین ترجمه آن می شود «دوستانه». البته معنی دوستانه شاید
ترجمه دقیقی از این کلمه نباشد و عبارت «دست گرمی» یا «تدارکاتی» درست تر
باشد. چه بسا که به خیلی از ادوات و ابزار امروزین، صفت «User Friendly» می
دهند که به معنی «کاربری آسان» است.
با این حال بازی های غیررسمی
فوتبال که عموما بین تیم های ملی صورت می گیرد و عنوان تدارکاتی یا دوستانه
به آن اطلاق شده، همچین الکی الکی هم نیست و از روی شانس و تصادف اتفاقا
نمی افتد و برای خودش حساب و کتاب و روال مشخصی دارد.
شاید هم به
خاطر همین حساب و کتاب نانوشته است که ما خودمان را در برابر آن عاجز می
بینیم. چه می شود کرد که اصولا پای ما در حوزه حساب و کتاب لنگ می زند و
اسب مان فقط در زمینه کارهای دیمی و خیلی خوب می تازد!
شخصیت فوتبالی
یکی
از مهم ترین اصولی که بازی های دوستانه را در دنیا به هم جوش می دهد داشتن
یک تیم ملی باشخصیت و مقتدر است. وقتی برزیل و آلمان و اسپانیا باشی حتی
وقت نداری تعداد پیشنهادهای ارسالی از طریق ایمیل را بشماری.
این
جاست که می توانی در انتخاب حریف تدارکاتی کلی ناز کنی یا صورت حسابی چند
میلیون دلاری را برای فدراسیون متقاضی اما ضعیف ریپلای (Reply) کنی. خب در
چنین شرایطی است که فدراسیون ما همیشه در موقعیت فدراسیون تقاضاکننده بوده و
درخواست ما برای بازی کردن با تیم های بزرگ به جایی نرسیده. شاید حداکثر
پاسخی که برای ما فرستاده باشند، نشان دادن انگشت شست باشد البته با این
عنوان که: «Good Luck».
پول، پول، پول
این
هم یک حقیقت محض است که فوتبال در هیچ کشوری بدون سرمایه گذاری و خرج کردن
درست پول به رتبه های یک رقمی نرسیده؛ یعنی حالا که آلمان و برزیل و
آرژانتین برای تیم های دیگر ناز می کنند، دلیلش این است که آن ها برای
تقویت پایه های فوتبال در مملکت شان کلی هزینه کرده اند. خب شما که می
خواهی یک میوه آماده بچینی باید پول خوب هم بدهی. ما هم که از این پول ها
نداریم و طبعا فدراسیون فوتبال ما چنین پولی ندارد و قس علی هذا...
این
جوری است که کشورهای پول دار مثل قطر، امارات، عربستان یا ژاپن در بزنگاه
ها بابت بازی با غول های دنیا پول می دهند و احتمالا پول آن ها را هم بلدند
از راه های مختلف دربیاورند اما فوتبال ما حتی نمی تواند یک اسپانسر درست و
حسابی برای جلب نظر تیم های قلدر دنیا دست و پا کند.
خزانه
فدراسیون و وزارت ورزش و جوانان و صندوق ارزی هم که معمولا تراز بستانکاری
اش بالاتر است و فلوس ناموجود. در این یک مورد البته نمی شود گفت: «المفلس
فی امان الله...».
روابط بین الملل
یکی
دیگر از روش های جور کردن بازی ها تدارکاتی مناسب در حوزه فوتبال، داشتن
روابط بین المللی در حد اعلاست. این جا هم یک جور 1+5 وجود دارد که باید
سعی کنی روابط خوب و منطقی با آن ها برقرار کنی. استثنائا می توانی در این
حوزه دست به دامن خارجی ها هم بشوی. مثلا این که یکی مثل کارلوس کی روش را
به عنوان سرمربی تیم ملی داشته باشی و از برکت رفاقت او با چهره های صاحب
نام جهان فوتبال، بتوانی پای تیم های بزرگ را به استادیوم آزادی باز کنی یا
حداقل در یک ورزشگاه دیگر با تیم های خوب بازی کنی...
البته این
روش هم چندان کم خرج نیست و حداقل باید سالی چند میلیون دلار به امثال کی
روش و دستیارانش بپردازی. یک جور دیگری هم می شود که مثلا با یک کشور دشمن
باشی و از سر اتفاق و با روش دیپلماسی ورزشی بتوانی با کشور مورد تخاصم
بازی کنی. مثل دو بازی تیم ملی ایران و آمریکا که قبلا انجام شد و به هر
حال بازی تدارکاتی بدی نبود.
در این مورد خاص هم البته باید سعی
کنیم دشمنانی جدید بتراشیم مثل آلمان یا برزیل یا هلند یا حتی اروگوئه که
خب بعید است چنین اتفاقی به این زودی ها بیفتد. خب، با یک بررسی اجمالی
متوجه می شوید که چرا ما در سال های اخیر این قدر در حوزه بازی های
تدارکاتی مساله و مشکل داشته ایم. ما که نه پول درست و حسابی داریم و نه
فوتبال پرافتخار در کلاس جهانی و نه بلدیم درست از موقعیت افرادی چون کی
روش استفاده کنیم، چه طور انتظار داریم که با ارسال هر ایمیل به فدراسیون
های غول در دنیا یک جواب «بله» خوشگل و بی دردسر بگیریم.
بنابراین
باید یاد همان بازی دوستانه تیم ملی ایران در قندهار را گرامی بداریم که در
همین شهریور ماه اخیر 74 ساله می شود. دوستی در فوتبال، از ما دور است!