درست در روزهایی که نوستالژی پرتماشاگرترین دربی تهران در تمام تاریخ بین
سایتها دستبهدست میشود، فریاد تحسین روزنامهها و مردم از یک جدال جذاب
بین پرسپولیس و سپاهان به هوا بلند شده است. در ترجیعبند همه گزارشها از
نقش ورزشگاه پُر آزادی در جذابیت این جدال میخوانیم؛ آنچه حاصل اتفاقی به
نام مجانی کردن بلیت طبقه دوم استادیوم آزادی بود. این اتفاق اگر در دهه
٦٠ و در اوج دوران جنگ رخ میداد، بیشتر باعث خنده میشد، اما حالا اتفاقی
تهییجکننده برای پُرشدن استادیومهاست. اتفاق مورد نظر، امسال حتی در بازی
تیم پرهواداری مثل تراکتورسازی رخ داده و فراموش نکنید بازیهای پرسپولیس
در لیگ قهرمانان آسیا هم به خاطر مجانی شدن حضور تماشاگران، آن همه مخاطب
استادیومی داشت. رایگان کردن بلیت ورود به استادیوم در فصل جاری لیگ برتر
به یک اپیدمی تبدیل شده؛ بهحدی که همین امروز ٣ بازی سیاهجامگان- گسترش
فولاد، تراکتورسازی- پدیده و فولاد- سپاهان برای تماشاگران رایگان تمام
میشود. اما چرا این فوتبال سابقا پرهوادار به جایی رسیده که حالا باید به
ضرب و زور چنین تمهیداتی سکوهایش پر شود؟
منفعت ها
هرچند
برای فوتبالی با دومین ورزشگاه مخوف دنیا (به انتخاب نشریه مارکا) رایگان
کردن بلیت به قصد حضور تماشاگر، کمی تحقیرآمیز به نظر میرسد، اما این
اقدام چندان هم بیفایده نیست. حداقل در بعد نرمافزاری، حضور تماشاگر به
جذابیت رقابتها کمک شایانی میکند و لیگ را پرهیجانتر از قبل مقابل
دیدگان قرار میدهد. بازگشت هیجان فوتبال مدل ایرانی، دیگر مزیت طرح محسوب
میشود. احتمالا مردم رغبت بیشتری به دیدن بازیهای جذاب شده با انبوه
تماشاگران دارند و این حضور میتواند تمرینی باشد برای روزهایی بدون بلیت
مجانی و دیدن دوباره تماشاگران با بلیت خریداری شده در ورزشگاه با تعدادی
انبوه!
معایب
البته
معایب طرح هم در جای خود قابل بررسی است. با این وضع فوتبال ما به ویروس
«تماشاگرطلبی» به هر قیمتی دچار میشود؛ طرحی که در درازمدت دوام نخواهد
داشت و دوستداران واقعی فوتبال را پس از مدتی دوباره از استادیومها دور
خواهد کرد. در فوتبال بدون سهم از حق پخش تلویزیونی، بلیتفروشی مناسبترین
معبر کسب درآمد برای باشگاههای خصوصی و دولتی محسوب میشود. با ازدیاد
فوتبالهای رایگان، این امکان تجاری بزرگ از باشگاهها سلب میشود و در این
حالت تیمهای خصوصی که شالوده یک فوتبال حرفهای هستند، بیش از دولتیها
ضرر میکنند. فوتبال ما در این سالها از نبود تماشاگر ضرباتی اساسی دریافت
کرد، اما چنین اقدامات ضربتی چندان به نفع فوتبال تماشاگرزده ما نخواهد
بود.
اقدام بیسابقه
در
سطح اول و بهطورکلی در همه جای فوتبال دنیا، اقدامی شبیه اقدام اخیر لیگ
برتر ما انجام نمیشود. در انگلیس علاوه بر پیشفروش و تعرفه بلیت تمام
بازیهای هر فصل، هر هواداری در صورت تمایل میتواند صندلی به انتخاب خود
در هر جایی از استادیوم را بخرد. تیمهای دارای مشکل مالی حتی به درخواست
هواداران، قیمت بلیت را افزایش میدهند و ورزشگاهها اگر پُرتر از قبل نشده
باشد، قطعا خالیتر هم نیست! البته یادمان نرود این اتفاقات در بستر
فوتبال خصوصی و نه دولتی رخ میدهد.
قاسمپور: بلیت مجانی، فوتبال را بدبخت میکند
ابراهیم
قاسمپور، فوتبالیست سابق و سرمربی فعلی یکی از دلایل فراری شدن تماشاگران
ما از استادیومها را قیمت بلیت دانست: «با مجانیشدن برخی بازیها،
هواداران فوتبال که عمدتا از قشر کمبضاعت هستند، رغبت بیشتری برای پر کردن
استادیومها احساس میکنند. از طرفی اگر تماشاگران از این طرح لذت
میبرند، باشگاهها کاملا متضرر میشوند و به عبارت خودمانیتر به خاطر از
دست دادن منبع اصلی درآمد بدبخت میشوند! البته باید بگویم بیش از قیمت
بلیت، حاشیهها هواداران را فراری داده است. تماشاگر به استادیوم نمیرود
زیرا رفتوآمد و سایر مسائل برای او دردسرساز میشود. با مجانی کردن فینال
جام جهانی هم این مشکل برای هوادار ایرانی حل نمیشود. با این حال، طرح
رایگان کردن بلیت مثل آب و آتش میماند؛ نقاط قوتش، ضعفها را میپوشاند و
نقاط ضعف، محاسن ماجرا را پوچ جلوه میدهد.»
فروتن: دولتیها ضرر نمیکنند
بهمن
فروتن، کارشناس فوتبال نظراتی تندتر از قاسمپور ارایه کرد: «فوتبال وقتی
به کالایی بیارزشتر از گوشت، نان و... تبدیل شود، دیگر قدر و قیمتی
ندارد. رایگان کردن بلیتها به نوعی تحقیر فوتبال است و مردم هم با استقبال
از این طرح درواقع فوتبال پرحاشیه را به سخره میگیرند. پیام میدهند که
برای این فوتبال پول خرج نمیکنند. چرا؟ به ٢ دلیل؛ عملکرد فنی ضعیف، دخالت
سیاست در فوتبال. عامل دوم در جای خود بسیار قابل تامل است. خوشبختانه
کمیسیون اصل ٩٠ خیلی خوب روشنگری کرد، اما مردم قبل از این کمیسیون متوجه
شده بودند و به همین دلیل راهی استادیوم نمیشدند.» او صحبتهایش را
اینگونه ادامه میدهد: «برخلاف تصور، فوتبال دولتی از این طرح متضرر
نمیشود چون بودجهای تعریف شده دارد و حضور یا عدم حضور تماشاگر، چندان
حال یک تیم و باشگاه را دگرگون نمیکند. برای شما مثالی میزنم؛ تیمی دسته
یازدهمی در آلمان هم برای تماشای بازیهایش در حوالی یک جنگل ٢ و نیم یورو
یعنی حدود ١٠هزار تومان ورودی میگیرد، اما حتی در این سطح نازل هم خبری
از رایگان بودن بلیت نیست. به سبک مدارس فوتبال ما از پدر و مادرها ورودیه
نمیگیرند، اما چیزی شبیه کلاه در ورزشگاه چرخانده میشود تا اگر کسی قصد
کمک داشت، به نفع باشگاه دست به کار شود. همین درآمدزایی اندک باعث شده تیم
دسته یازدهمی، ٧، ٨ تیم پایه داشته باشد! مردم ما میدانند اینجا چه خبر
است. این حقایق با بلیت مجانی مخدوش نمیشود؛ هیچوقت و هیچجا! مردم ما
وقتی میبینند ارقام میلیاردی گم شده و فوتبال طلبکار است، به استادیوم
نمیروند.»
نفع کی، ضرر کی؟
ظاهرا
طرح مورد اشاره بین نکات مثبت و منفی مدام در حرکت است. از طرفی شور عمومی
ایجاد شده در استادیومها و جذابتر شدن رقابتها، زبان انتقاد را کوتاه
میکند و از سوی دیگر، ضررهای موجود در درازمدت و میانمدت، اکثر اهالی فن
را به عدم استقبال و حتی انتقاد از طرح مجانی شدن ورود به استادیوم
وامیدارد.