علی (ناجی) بداوی مدفاع چپ سابق فولاد خوزستان، استقلال اهواز و نفت آبادان
که 24 بازی ملی را در کارنامه خود دارد اکنون 34 ساله است و در حالی که
سال ها می توانست بازی کند عمر فوتبالی اش چندان دوام نداشت و در سن 28
سالگی فوتبال را کنار گذاشت. گفت و گوی علی بداوی مدافع سابق تیم ملی را در
ادامه می خوانید.
*شما و خیلی
از فولادی ها زمانی بازیکنان فیکس تیم ملی بودید. یادت می آید آن زمان
چگونه از رده های پایه فولاد به بازیکنی قابل اطمینان برای مربیانت تبدیل
شدی؟
اول اینکه من و چند بازیکن در رده های پایه فولاد
بودیم که وینگو بگوویچ هم ما را دید و انتخاب کرد. بگوویچ به ما اعتماد کرد
و باشگاه هم هدفش این بود که جوانگرایی کند. به همین دلیل ما را بازی می
دادند. بگوویچ واقعا جرات داشت و ما را بازی می داد. ما از همان اول هم
امید داشتیم که به تیم بزرگسالان راه پیدا کنیم چرا که در تیم نوجوانان
قهرمان کشور شده بودیم. بعد از آن هم در جوانان استقلال اهواز قهرمان کشور
شدیم. خودمان هم فکر می کردیم به جایی می رسیم و خیلی زود هم این اتفاق
افتاد.
*خیلی زود به تیم ملی رسیدید.
بله.
من یک سال در لیگ برتر بازی کردم و بعدش هم در زمان بلازوویچ به تیم ملی
دعوت شدم و از آن موقع در تیم ملی ماندم. برای من و هرکسی دیگر که برای
اولین بار به تیم ملی دعوت می شود این غیر منتظره خواهد بود. من آن زمان سن
چندانی نداشتم و با وجود بازیکنان باتجربه ای مانند کریم باقری و دیگر
بازیکنان من خط خوردم و بعد از اینکه تیم به جام جهانی نرفت و برانکو تیم
ملی را در دست گرفت دوباره دعوت شدم و این بار در تیم باقی ماندم.
*از قهرمانی در بازی های آسیایی بوسان و گلزنی ات در بازی مقابل قطر صحبت کنید.
ما
در آن بازی ها می خواستیم قهرمان شویم. چراکه تیم مان خیلی خوب بود. با
قطر هم بازی داشتیم که خوشبختانه توانستم گل بزنم و در نهایت هم تیم ما به
قهرمانی رسید. واقعا از این قهرمانی بسیار خوشحال شدم. *علی دایی در میانه
مسابقات به تهران بازگشت. تیم ملی با عدم وجود دایی به مشکل نخورد؟
علی
دایی برای ما یک وزنه بود ولی چون پدرش را از دست داد نتوانست دیگر بماند و
به ایران بازگشت. ولی ما چون تیم بسیار خوبی داشتیم خداوند به ما کمک کرد و
توانستیم قهرمان شویم.
*در جام ملت های آسیا و بازی با عمان با رحمان رضایی درگیر شدید. از آن زمان بگو. دلیل این درگیری چه بود؟
ما
قبل از بازی های آسیایی به آلمان رفتیم. بعد از آن هم به اتریش رفتیم تا
یک بازی دوستانه را برگزار کنیم. در آن بازی یک بازیکن حریف رحمان را دریبل
کرد و گل زد. بعد از آن گل رحمان سر من، حسین کعبی و محمد نصرتی داد زد.
چون خودش در ایتالیا بازی می کرد و سنش از ما بیشتر بود هرچه می شد به ما
گیر می داد. بالای سرش بلند می شدند و گل می زدند اما او به من و دیگر
بازیکنان گیر می داد و حرف می زد. آنجا هم در زمین بحث مان شد و وقتی به
آلمان برگشتیم رحمان این مساله را به برانکو گفت. سپس برانکو و چلنگر مرا
صدا زدند و گفتند که چه شده است و من هم آن جریان را گفتم. برانکو هم گفت
اشکالی ندارد و ایرانی ها این گونه هستند. وقتی توپ خراب می کنند به این و
آن گیر می دهند. (باخنده)
*خب. پس چرا دوباره آن درگیری به وجود آمد.
رفتیم
چین. در بازی با عمان بازیکن این تیم توپ را به عمق می اندازد و رحمان پشت
محوطه جریمه خطا می کند. بعدش هم با صدای بلند سر من داد می زند. همان
موقع به او گفتم که تو خطا کردی به من چه ربطی دارد. او مرا هل داد و به هر
صورت دعوا شد و این برای من خاطره بدی بود. دیگر اتفاق افتاد و کاری نمی
توانستیم انجام دهیم.
*بازی با چین را یادت است؟ وقتی ده نفره بودید دروازه خالی را خراب کردید.
بعد
از آن دعوا مقابل عمان ما را دو بازی محروم کردند. بعد از آن دوبازی به
چین خوردیم و من روی نیمکت بودم. یکهو برانکو به من گفت که برو داخل و بازی
کن. من هم دو بازی بود که بازی نکرده بودم و تمرکز کافی و آمادگی لازم را
نداشتم. در آن صحنه هم یکهو توپ آمد و متاسفانه خراب شد. این مسائل در
فوتبال اتفاق می افتد و بدتر از این را هم گل نمی کنند. دیگر آن هم اتفاق
افتاد و کاری نمی توانستم کاری انجام دهم.
*با فوتبالیست های آن دوره ارتباط داری؟
با همه آنها نه. با میثم سلیمانی، احمد آل نعمه، علوی، لفطه حمیدی و جلال کاملی مفرد ارتباط دارم.
*از قهرمانی فولاد با فرانچیچ بگویید.
حقیقت
را بگویم ما تیم مان خیلی کامل بود. ما آن موقع احتیاجی به مربی نداشتیم.
البته او واقعا زحمت کشید ولی تیم ما بسیار خوب بود. شاید نقش خیلی زیادی
در قهرمانی ما نداشت. تیم ما کامل بود. اگر بگویم نقشی نداشت باورتان نمی
شود. فرانچیچ آدم خوبی بود ولی فنی اش چندان خوب نبود. تیم ما خیلی کامل
بود.
*خصوصیات مربیان کرواتی مثل بگوویچ، بوناچیچ، فرانچیچ و برانکو چه بود؟
فرانچیچ
را که در سوال قبلی گفتم. بگوویچ برای من بسیار زحمت کشید. بگذارید این را
به صراحت بگویم. بگوویچ آمد و فوتبال ایران را متحول کرد. چرا که او
جوانگرایی را انجام داد که هیچ فرد یا تیمی آن کار را نمی کرد. بگوویچ با
این کار نتیجه گرفت و بعد از آن همه تیم ها از او یاد گرفتند و جوانگرایی
کردند. از این بابت بگوویچ نقش مهمی در فوتبال ما داشت و حتی در قهرمانی
بوسان نقش داشت. درباره لوکا بوناچیچ باید بگویم او با من خوب نبود. ولی
تمام حرفه ای بود. کاری نداشت که بازیکنی دوستش باشد یا خیر. هر بازیکن که
خوب بود بازی می داد. از لحاظ فنی بهترین مربی ایران لوکا بود. برانکو هم
مربی خوبی بود. او بین المللی است، تجربه خوبی دارد و در بوسان ما را
قهرمان کرد. واقعا مربی خوبی است.
*بهترین دفاع چپ ایران را چه کسی می دانید.
آن
موقعی که نظرسنجی برنامه 90 درباره بهترین مدافع ایران گزینه هایی را
انتخاب کرده بود من از انتخاب ها ناراضی بودم. نمی خواهم از خودم تعریف کنم
اما آنهایی که از نظر فنی فوتبال را می شناسد می دانند که من می بایست جزو
آن گزینه ها قرار می گرفتم چرا که دفاع چپی که پستش تخصصی باشد اصلا در
ایران نبود. فقط من بودم که تخصصی کار می کردم. شاهرودی و میناوند پیستون
چپ بودند و بسیاری دیگر همین گونه بودند. انتظار داشتم من جزو گزینه ها
باشم.
*پیشنهادی برای لژیونرشدن نداشتید؟
وقتی
در بوسان قهرمان شدیم یکی از تیم های ژاپنی مرا خواست ولی رضائیان
مدیرعامل وقت فولاد نگذاشت که من به ژاپن بروم. ضمن اینکه از قطر هم
پیشنهاد داشتم.
*در حال حاضر تیم ملی را چطور می بینید؟
کی
روش مربی بزرگی است و تیم را متحول کرده است. این تیم، تیم خوبی است و اگر
بگذارند کی روش کار کند تیم بسیار خوبی را روانه میدان ها خواهد کرد. چرا
که بسیاری از بازیکنان رو به رشد و درحال پیشرفت هستند. امیدوارم که تیم
ملی مان بتواند به همین صورت روندش را ادامه دهد.
*به یکباره از فوتبال محو شدی. خودت بگو چه شد که از فوتبال کنار رفتی؟
زمانی
که جلالی سرمربی بود با فولاد خوزستان بودم و تیم مان اوج گرفت و خوب شد.
باید به مجید جلالی فرصت داد تا بتواند تیم را درست کند. حقیقتا آن تیم هم
در پایان بازی ها بسیار خوب کار کرد. آن زمان علیرضا اژدری زاده که فردی
غیر فوتبالی بود، آمد. اژدری ابتدا در حراست شرکت فولاد خدمت می کرد. آن
زمان ما وقتی ماشین هایمان را می آوردیم او نگهبانی می داد که به ماشین
هایمان خط نیندازند. اژدری زاده از آنجا آمد و اکنون مدیرعامل شده است و
نظر می دهد که چه بازیکنی خوب است و چه بازیکنی بد. بعد از جلالی هم لوکا
بوناچیچ را آوردند. اژدری زاده مدیرعامل فولاد نوین بود و بیشتر کارها را
به او سپرده بودند. لوکا دنبا من، احمد آل نعمه، دکتر حمیداوی مترجم سابق
بگوویچ و مرحوم عبدالرضا سعدی مدیر برنامه های ما فرستاد. ما هم نشستیم و
با لوکا صحبت کردیم. او به ما گفت که اژدری زاده به دلایلی شما را نمی
خواهد. متاسفانه شرایط به گونه ای شده بود که مدیرعامل تصمیم می گرفت نه
سرمربی . در نهایت آقای اژدری زاده باعث جدایی ما از فولاد خوزستان شد. ای
کاش از نظر تمرین من و آل نعمه ضعیف بودیم که دیگر بهانه ای برای بیرون
کردن ما نبود و می گفتیم اژدری زاده حق دارد. ای کاش.
*در استقلال اهواز و نفت آبادان هم بازی کردید.
یک
فصل در استقلال اهواز بودم ولی خودتان هم می دانید که چه اتفاقاتی در این
تیم می افتد. با اینکه استقلال اهواز تیم خوب و مردمی است اما شفیع زاده ها
مدیرعامل و مالک باشگاه آدم های خوبی نبودند. برای آنها بازی کردم ولی
آنقدر اذیتم کردند که از این تیم جدا شدم. از استقلال تهران و سپاهان
پیشنهاد داشتم و چون آدم عاطفی بودم دوست داشتم در اهواز بمانم که در آن
زمان حسن هوری به من زنگ زد. او به نفت آبادان رفت و به من گفت که به تیم
ما بیا. من هم به هر صورت به نفت رفتم. یک بازی به پایان لیگ دسته اول در
حالی که ما صعودمان به لیگ برتر قطعی شده بود من مصدوم شدم. بعد از مصدومیت
وقتی به حسن هوری زنگ زدم جوابم را نمی داد. با اینکه او چند سال است دوست
من بود اما دیگر جواب مرا نداد. من به خاطر او به آبادان رفتم و پیشنهادات
استقلال تهران و سپاهان را نپذیرفتم. متاسفانه دوست چندین و چندساله ام
دیگر جوابم را نمی داد.
*صنعت نفت آبادان آخرین تیمت بود.
بله.
من مصدوم شده بودم و هیچ کدام از مسئولان تیم به سراغ من نیامدند. به هر
حال قرارداد نبستم. هوری و نفت آبادان در حقم نامردی کردند و برای همین
دیدم نامردی های زیادی در فوتبال وجود دارد. از آن سمت اژدری زاده به ناحق
ما را از تیم بیرون کرد و از این سمت حسن هوری و باشگاه نفت آبادان در حقم
نامردی کردند. به خاطر این مسائل از فوتبال زده شدم. می توانستم خودم را
مداوا کنم و به فوتبال بازگردم. اما گفتم با این شرایط فوتبال، دیگر ادامه
ندهم بهتر است. در 28 سالگی فوتبال را کنار گذاشتم. ما 5،6 نفر بودیم که
فولاد را قهرمان کردیم و به این تیم شخصیت دادیم. فولاد قبل از قهرمانی
تیمی معموملی بود که ما برای این تیم شخصیت ساختیم. ولی متاسفانه آخرش با
ما این گونه برخورد شد.
*استقلال اهواز و فولاد خوزستان این روزها وضعیت مناسبی ندارند. نظرتان چیست؟
هرچقدر
فوتبال خوزستان دارد ضربه می خورد از مدیریت است. مدیریت بسیار ضعیف است.
در استقلال اهواز شفیع زاده ها برای تجارت به فوتبال آمدند و ورزشی نبودند.
فوتبالی ها باید به فوتبال بیایند که متاسفانه مهم ترین مشکل ما همین
مساله است.
*کمی درباره خانواده تان صحبت کنید.
من
اکنون دو فرزند به نام های حسین و عبدالرحمن دارم. عبدالرحمن دوساله و
حسین هفت ساله است. اتفاقا حسین را به مدرسه فوتبال فرستادم. دوست دارم
آنها فوتبال یاد بگیرند اما دوست ندارم با مشکلاتی مانند مشکلات من مواجه
شوند. امیدوارم زمانی بیایند که همه فوتبالی ها در مستطیل سبز باشند.
*در حال حاضر فعالیت مرتبط با فوتبال دارید و به فکر بازگشت هستید؟
من
مدرک مربیگری درجه سه ام را گرفتم ولی فعلا در فوتبال فعالیت خاصی نمی
کنم. من به خاطر این شرایط به دنبال مربیگری نمی روم. برگشتم به فوتبال
50-50 است و برنامه خاصی برای آینده ندارم.
*خاطرات خوب و بد دوران فوتبالی ات چه بودند؟
قهرمانی
در بوسان بهترین خاطره خوب من است. آن زمان که 17،18 روز در کره جنوبی
بودیم و حقیقتا بهترین خاطراتم در آنجا رقم خورد و در پایان هم به قهرمانی
رسیدیم. خاطره بدم دعوای من با رحمان رضایی بود. البته من دعوا نکردم خودش
شروع کرده بود. (با خنده)
*و صحبت پایانی...
دوست دارم روزی فوتبال خوزستان پیشرفت کند و افرادی که در فوتبال حضور دارند دلسوز و فوتبالی باشند. فقط همین.