حمایت و ابراز علاقه این بازیکن حتی تا جایی پیش رفت که پس از شکست استقلال
در دربی، شاگردان منصوریان در یک بازی زیبا و با نمایش خیره کننده گلر خود
موفق به شکست دادن پرسپولیس شدند. پس از بازی دروازه بان نفت گفت؛
«نمیتوانم نگویم که یک استقلالی هستم چون واقعا از اینکه باعث شکست
پرسپولیس شدم، خوشحالم. بعد از شکست استقلال در دربی برای روز بازی با
پرسپولیس لحظهشماری میکردم. آرزویم این بود که بتوانیم انتقام استقلال را
از این تیم بگیریم و خیلی خوشحالم که این اتفاق افتاد.»
بیرانوند از اینکه به عنوان یک استقلالی شناخته شود ابایی نداشت به طوری
که در اواخر فصل پیش، منصوریان را بهترین گزینه برای هدایت استقلال دانسته و
گفته بود، اگر اتفاق خاصی نیفتد من هم می توانم پیراهن تیم محبوبم را به
تن کنم و امیدوارم سال بعد به آرزوی دیرینه ام برسم.
در روزهای ابتدایی نقل و انتقالات زمستانی، بیرانوند با یک
حرکت رونالدینیویی، در حالی که عاشق استقلال بود به سمت پرسپولیس غش کرد و
از پرسپولیس به عنوان تیم محبوبش نام برد و برای رسیدن به آن از هیچ کوششی
دریغ نکرد. حال سوال اینجاست که چگونه یک بازیکن استقلالی ظرف مدت کمتر از
20 روز می تواند علاقه خود به تیمی را فراموش کرده و عاشق سینه چاک تیم
رقیب شود؟
آنطور که مشخص است بیرانوند از هفته های میانی فصل برنامه ریزی کرده بود تا
به خواسته اش برسد. چنانچه می دانید، قبل از دیدار دوستانه با ژاپن
بیرانوند و مکانی که همواره پای ثابت تیم ملی بودند از تیم کنار گذاشته
شدند. همه چیز در سکوت خبری می رفت که به دست فراموشی سپرده شود که یکی از
خبرگزاری ها پرده از این راز برداشت. گویا چند روز قبل از بازی با ژاپن
بازیکنان در محل اقامت تیم ملی برای صرف شام به رستوران هتل می روند که
بیرانوند از علاقه اش برای پوشیدن پیراهن پرسپولیس می گوید. مکانی، حرف های
وی را شنیده و می گوید؛ تو که استقلالی هستی چطور می خواهی در پرسپولیس
بازی کنی؟ گلر نفت در جواب می گوید که دروازه بان استقلال رحمتی است که اگر
به این تیم بروم باید نیمکت نشین شوم ولی شرایط فیکس شدنم در پرسپولیس با
وجود تو مهیاست. همین حرف ها کافی بود تا سوشا از کوره در رفته و این دو
بازیکن با یکدیگر درگیر شدند و اگر دخالت هم تیمی هایشان نبود کار به جاهای
باریک کشیده می شد. همین اتفاقات موجب شد تا کادر فنی روی نام هر دو نفر
قلم قرمز بکشد.
حال اگر از روز اول تا همین حالا، اتفاقات را کنار هم بگذارید خیلی راحت به
نتیجه ای که مدنظر این دروازه بان تیزهوش قرار داشت، خواهید رسید.
1- بیرانوندانوند پس از درگیری با کادر فنی نفت، تبدیل به بازیکنی نیمکت
نشین شد به طوری که جایگاه خود در تیم ملی را در خطر می بیند.
2- بیرانوند که مبلغ کمی از مبلغ قراردادش را از نفت گرفته بود برای پیوستن
به پرسپولیس ابراز تمایل می کند. جریاناتی که برای مکانی به وجود آمد خیلی
اتفاقی به این دروازه بان کمک کرد تا به تحقق خواسته اش نزدیکتر شود. زیرا
حالا پرسپولیس نیاز به یک گلر مطمئن دارد و چه کسی بهتر از او که قابلیت
های فنی اش بر همگان ثابت شده است.
3- بیرانوند خود را تبدیل به تیتر یک همه روزنامه و خبرگزاری ها کرده و در
تمام مصاحبه ها، از علاقه اش به پرسپولیس سخن می گوید تا با این کار مدیران
و کادر فنی نفت را تحت فشار بگذارد. با این حال در مذاکرات اولیه رقمی
نجومی را از سرخپوشان طلب می کند.
و سرانجام...
4- بیرانوند برای نفتی ها دو شرط می گذارد؛ اول پرداخت پول قراردادش و دوم صدور رضایت نامه.
علیرضا بیرانوند با تیزهوشی تمام بازی را آغاز می کند که دو سمتش برای او برد است.
این دروازه بان با علم به اینکه علیرضا منصوریان به این سادگی ها با جدایی
اش موافقت نمی کند، مذاکرات خود را با پرسپولیس آغاز می کند. درخواست رقمی
نجومی از سرخپوشان نشان می دهد که عشق این بازیکن به صفرهای قراردادش بیشتر
از هر چیز دیگری برایش اهمیت دارد. بازی دو سر برد وی به این دلیل است؛
1- اگر نفت رضایت نامه وی را صادر نکند، مجبور است پول این بازیکن را طبق
مفاد قراردادش پرداخت کند.
2- اگر رضایت نامه وی را صادر کند باز هم همه چیز به سود این گلر باهوش رقم
می خورد زیرا علاوه بر پولی که تا به حال از نفت دریافت کرده با قراردادی
چشمگیر به پرسپولیس می پیوندد و همچنین در تیمی به فوتبال خود ادامه می دهد
که همه بازی هایش پخش مستقیم بوده و خیلی بیشتر از قبل در کانون توجهات
قرار می گیرد.
بیرانوند با اطمینان از عدم صدور رضایت نامه اش از نام پرسپولیس تنها استفاده ابزاری کرده است.