تجربه، بهای سختی دارد. گاهی اخراج، تحقیر و صبر. مثل مظلومی چهار سال
قبل. روزی که در آزادی، برای مربی آینده تیم بنر آوردند و عذرش را خواستند.
از استقلال دور شد و دور از استقلال شکست. آلومینیوم و مس را به لیگ یک
فرستاد و جواب چهار بردش را شش تایی شدن جلوی پرسپولیس گرفت. شکست، کوچک شد
اما از بین نرفت. صبر کرد. صبر کرد و برگشت و تیم جدیدی ساخت. این بار،
تجربه را مثل آییده روبرویش گذاشت تا دوباره، صاحب یک تیم بزرگتر از خودش
نشود. تیمی که بازیکنانش، بین دو نیمه قرارداد فسخ کنند و او حتی نتواند
دلیلش را از آنها بپرسد.
صدرنشین جدول گلزنان لیگ، پرسپولیسی است.
در جدول بهترین پاسورها رجب زاده در صدر قرار دارد. دروازهبان استقلال
خوزستان رکوردشکنی کرده و بیشتر از هر دروازهبان دیگری گل نخورده است. با
این وجود، نه پرسپولیس و نه ذوب آهن و نه استقلال خوزستان، صدرنشین لیگ
نیستند. از 17 هفته لیگ امسال، 11 هفته استقلال در صدر بوده و سپاهان و
استقلال خوزستان، هر کدام فقط 3 هفته صدرنشینی را تجربه کردند. استقلال، با
همان رازی صدرنشین شده که چهار سال قبل، پاشنه آشیلشان بود.
مظلومی
آخرین سالی که روی نیمکت استقلال نشست، نیم فصل را در صدر و با اختلاف 6
امتیازی سپاهان جشن گرفت. خوشحال و مغرور. فکرش را هم نمیکرد کسی بتواند
تیم پرستارهاش را زمین بزند. دو جین ستاره که لقب پرستارهترین تیم ادوار
لیگ را گرفته بودند. ورق، خیلی زودتر از انتظار برگشت. کرار دعوا کرد،
مجیدی رفت، انگشت پای آندو شکست، مجتبی مصدوم شد و استقلال، سقوط کرد. چرخ
زمانه برای مظلومی بدچرخید. صدر و شکست ناپذیری دربی همزمان از دست رفتند.
مظلومی بیکار شد و هر سال بیرون گود، از اتفاقات نیم فصل حرف زد. از
بیوفایی و مصدومیت. اتفاقاتی که اگر نمیافتادند، او صاحب اولین قهرمانی
استقلال در لیگ برتر بدون قلعهنویی و اولین دابل استقلال در تاریخ باشگاه
بود. امسال هم کرار دعوا کرد، خسرو مصدوم شد و شهباززاده یک ماه از خانه
بازیهای استقلال را تماشا کرد، اما استقلال، سرجایش ماند. قرص و محکم در
صدر. این بار هم بیوفایی بود، کرار هم بود. حاشیه هم کم نداشتند اما به
جای یک دسته ستاره و یک دسته بازیکن معمولی ناراحت، یک تیم بودند.
پرسپولیس
بدون طارمی، دست و پایش میلرزد. برانکو از ترس محرومیت، او را قبل از
دربی بیرون میگذارد. یحیی حتی نمیتواند یک روز همزمان از حدادیفر و
رجبزاده دور شود. گلر استقلال خوزستان هم برای ویسی، از پدر و مادر خوب
بهتر است. بر خلاف آنها، استقلال این فصل بازی بدون بیشتر ستارههایش را
تجربه کرده و موفق هم بوده. موفق بوده، چون فهمیده ستارههای فوتبال ایران،
قابل اتکا نیستند. مثل سوشا، یکدفعه غیب میشوند و مثل بختیار، یک شبه
هوای تیم دیگری را میکنند. کرار باشند، دعوا میکنند و شهباززاده باشند،
مصدوم میشوند. نباید زیاد روی آنها حساب کرد. همیشه، باید به فکر روز
مبادایی هم بود.
سه گلزن اصلی استقلال، امسال به یک اندازه گل
زدهاند. در نبود رحمتی طالبلو هست. در غیاب خسرو، آرش یا برزای بازی
میکنند و یعقوب و محسن کریمی رقیب یک پست خالی سمت چپ هستند. دوران ستاره
بازی تمام شده است. دوران خرید یک مجموعه جذاب از نامها که بدون مربی، جام
را به خانه میآوردند. ستارههایی که اگر روزشان بود، روزت را میساختند و
اگر روزشان نبود تیم را هم با خودشان غرق میکردند. عادت داشتند فقط
جسمشان در تیم باشد. منتظر یک اول فصل جدید، که دنبال قرارداد بهتری
بگردند یا نیم فصلی که رضایتنامه بگیرند و به قطر بروند. راز موفقیت این
بار، داشتن تیم است. پر از نفرهایی که بودنشان تیم را بهتر میکند اما با
نبودنشان، کسی عزای عمومی نمیگیرد. یک تیم، مثل صدرنشینی که مربی آن بهتر
از هر کسی طعم بیوفایی را میداند.