برای همه آنهایی که امروز به نقد رفتارهای عمدتا زشت طرفدارانش
میپردازند، تراکتورسازی یادآور جو آرام ورزشگاه خاطرهانگیز «باغشمال»،
درخشش احد شیحلاری، کریم باقری در اوج جوانی، سبیل خاطرهانگیز واسیلی
گوجا و تیم سوم لیگ سال ١٣٧١ است. همه آن خاطرات خوب ما از این نام
پرطرفدار شمالغرب ایران اما از زمان بازگشت مجدد تراکتورسازی به لیگبرتر
درحال پاکشدن است و حالا به خاطر رفتار برخی هواداران این تیم، تراکتور
دیگر آن تیم سابق نیست. قبل از اینکه در جستوجوی جوابی برای شعارهای اخیر
در حمایت از واژه مجعول «خلیج ع.ر.ب.ی» و ضدیت با غیرآذریها با شعارهای
عجیبتر باشیم، باید به قطعات پازلی پرداخت که قبل از بازی نیمهنهایی جام
حذفی مقابل استقلال تهران با شعار زشت علیه منصور پورحیدری، اسطوره در بستر
بیماری فوتبال ایران تکمیل شد! آیا واقعا منصور پورحیدری درطول دوران بازی
و مربیگری خود با طرفداران تراکتور تعارضی داشت؟ اتفاقات بازی نیمهنهایی
جامحذفی ایران بهانهای شد برای پرداختن به رفتارهای اخیر تراکتوریها.
از اتفاقات فصل قبل تا سوت دقیقه ٨٦
آتش
بداخلاقی هواداران تراکتورسازی از اتفاقات هفته پایانی فصل قبل شعلهور
شد؛ وقتی یک اطلاع اشتباه، تراکتورسازی را فریب داد و آنها به خاطر
کافیبودن تساوی برای قهرمانی، برای بازکردن دروازه نفت تهران تلاشی
نکردند! با شکستن صندلی و برخی شعارهای نامطلوب فراتر ازحیطه ورزش درپایان
آن بازی، هواداران سرناسازگاری گذاشتند؛ بهحدی که به جبران اطلاع اشتباه
مسئول بلندگوی ورزشگار یادگار در دقیقه ٨٦ درتمام بازیهای فصل جاری به محض
فرارسیدن این دقیقه، علیه بلندگوها، یک دقیقه سوت میکشند. درواقع هرگاه
صدایی از بلندگوی ورزشگاه بلند میشود، طرفداران عصبانی تراکتور حرکت دقیقه
٨٦ خود را تکرار کنند.
ترور شخصیت
طرفداران
پرشور و خونگرم تراکتور از سرخوردگی سال قبل و شعار علیه شخصیتهای حقوقی
به ترور شخصیت در فصل جاری رسیدهاند. مدیرعامل تهرانی تیم مدام در
ورزشگاه فحاشی میشنود و پیام«حیا کن، رها کن» را دریافت میکند. امیر
قلعهنوعی هنوز بابت اتفاقات دوره اول حضور در تراکتورسازی تخطئه میشود و
در بازگشت، حتی یک ثانیه هم ازسوی هواداران تشویق نشده است. گویا استراتژی
جدید هواداران درحمایت از تراکتور، «نه توهین، نه تشویق قلعهنوعی» است.
معلوم نیست تشویق خطیبی و تونی، سرمربیان سابق تراکتورسازی در کدام یک از
بندهای این مانیفست میگنجد!
چرا؟
توهین
به پورحیدری نشان داد این دسته از طرفداران تراکتورسازی اصولا وجود هر
رقیبی را برنمیتابند و صرف حریفبودن، مجوزی جهت فحاشی به هر شخص و تحت هر
شرایطی است! به نظر علیاکبر استاد اسدی، مدافع تبریزی سابق تیمملی، دلیل
اینگونه رفتارهای ناهنجار، یک موضوع خاص است. او در مصاحبه با «شهروند»
یک دلیل خاص را مورد اشاره قرار داد: «من بچه تبریز هستم و هرچند در
سالهای اخیر به ورزشگاه نرفتهام اما با جو استادیوم شهر آشنا هستم. این
طرفدارانی که شعارهای نامربوط سر میدهند، تبریزی نیستند و از اطراف به
استادیوم میآیند. برای این گروه، اتفاقات فوتبالی درون میدان اهمیت ندارد و
تنها به حواشی میپردازند.
آنها برای تماشای فوتبال به ورزشگاه
نمیروند. آنها فضای فوتبال دیدن برای جماعت عاشق تراکتور را هم تنگ
کردهاند. همین افراد، تبریزیها اصیل را از ورزشگاه دور کردهاند. اقلیت
ناهنجار، جای هواداران پرشور و فهیم تراکتور را گرفتهاند. برخلاف فصل قبل
درحال حاضر برای رقابتی به اهمیت نیمهنهایی جام حذفی ایران، کمتر از
١٠هزارنفر به استادیوم میروند. این واکنشی است به ناهنجاریها.» در تأیید
اظهارات استاد اسدی میتوان به اتفاقات بازی دیروز تراکتورسازی میزبان
مقابل استقلال تهران در نیمهنهایی جامحذفی اشاره کرد. طبق آنچه
خبرگزاریها نوشتهاند، رحمتی با فحاشی به خانوادهاش مواجه شد، صندلیسوزی
به راه افتاد و بارها استقلالیها، گلوله برف دریافت کردند! در این بین
اقدام بعید فحاشی به سربازان تراکتورسازی هم جو ورزشگاه تبریز را غیرقابل
تحمل کرد. طرفداران اصیل تیمی که روزی بهترین بازیکنان را تحویل ردههای
پایه و تیمملی دارند، خانهنشین شدهاند؛ وگرنه سکوهای عمدتا خالی
پرهیجانترین ورزشگاه فصل قبل لیگبرتر ایران تا این حد به چشم نمیآمد و
فوتبال ما به خاطر برخی رفتارهای مدیریت نشده، بخش مهمی از بدنه خود
بهعنوان هوادار را از دست نمیداد.
نمونه خارجی و شرایط متفاوت
درسایر
نقاط دنیا، تیمهای مطرحی، به مسائل غیرفوتبالی هم توجه دارند اما معمولا
در زمین مسابقه، اولویت با تشویق تیم است، نه بیان این خواستهها. مثلا
برای هواداران بارسلونا اصولا فوتبال و تشویق تیم در اولویت است، نه
شعارهای خاص. انگار این گروه از طرفداران تراکتورسازی در این مورد،
اولویتبندی متفاوتی دارند. جای هواداران واقعی و میهنپرست تراکتور در
ورزشگاه خالی است.