امیرحسین داستان جداییات از استقلال چه بود؟ نه خودت دوستداشتی بری و نه هواداران استقلال اما درآخر از این باشگاه جدا شدی...
یک تراژدی بود. اینکه برای سومین بار از تیم محبوبم جدا شدم. من در مصاحبههایم گفته بودم که باشگاه و بازیکن و مربی و مدیرعامل باید یک تعامل خاصی با هم داشته باشند ولی متاسفانه امسال اینگونه نبود. فقط من دوست داشتم در باشگاه بمانم. باشگاه اول فصل یک نامه به من داد و اعلام کرد که امسال یک مقدار همکاری مشکل خواهد بود. من هم با روی باز استقبال کردم. من 2 سال قرارداد داشتم که 1 سال از قراردادم مانده بود. 300-400 میلیون به باشگاه دادم و رضایتنامه گرفتم. من در استقلال 70% از زندگیام عقب افتادم. هم از لحاظ مادی و معنوی و هم از لحاظ ورزشی. من سال 2006 که از جام جهانی برگشتم پیشنهاد خوبی از اف سی زوریخ سوییس داشتم که زندگیام خیلی تغییر می کرد ولی با صحبت هایی که آن سال با من شد و گفتند قرار است اتفاقاتی بیفتد نرفتم. هیچ کدام از آن اتفاقها نیفتاد و من ماندم استقلال. با 150 میلیون که 70 میلیون گرفتم و پارسال هم که از جام جهانی 2014 برزیل برگشتیم یک پیشنهاد خیلی خوب 4 میلیاردی از باشگاه قطر داشتم و آقایان همه میدانستند. باشگاهم را دوست دارم هر ضرری کردم عشق و علاقه ای بود که خودم داشتم. مشکل خاصی هم برام پیش نیامده. حالا عقب افتادم ولی چون تک تک هوادارام را دوست داشتم پایش میمانم. به هر حال در این چندسال سوختم و ساختم.
تو 2 تا جام جهانی در کارنامهات داری. کم نیست...
درفوتبال ایران فکر میکنم 9 نفر باشن که 2تا جام جهانی رفته باشند. این افتخار شامل حال ما هم شد. البته یکی را بازی نکردم و روی نیمکت بودم. در دومی 3تا بازی کردم و خداراشکر ثمره تلاش های چند ساله ام را در این ۲جام جهانی گرفتم و البته با جامهایی که با تیمهای مختلف بالای سر بردم.
هنوز امیدواری که کیروش دعوتت کند؟
هیچ وقت ناامید نمیشوم. برای جام جهانی 37 ساله میشوم. من دوست دارم فوتبال که بازی میکنم در هر لحظه چیز جدیدی یاد بگیرم و چیز جدیدی یاد بدهم. اگر بتوانم فردا بهتر از امروز باشم، در فکر جام جهانی هم هستم. تلاش می کنم اول برای تیمم موفق باشم و اگر قسمت شد و آقای کیروش نظرش نسبت به من جلب شد، در تیم ملی هم بازی کنم.
در این فصل استقلال را هم رصد میکنی؟
مگر میشود رصد نکنم؟ من مثل بعضی بازیکنها نیستم که بگویم نه. من در این تیم بزرگ شدم. هرکی من را میبیند به اسم استقلال میشناسد و من صبح تا شب پیگیر استقلال هستم.
جدایی این فصلت با فصلهای دیگر تفاوت دارد؟ رنگوبوی خاصی دارد؟
دیگر مردم باید تشخیص بدهند. من نمیتوانم حرف بزنم. من 2 باری هم که از استقلال رفتم یک بار رفتم مس کرمان که اتفاقات خاصی آن جا افتاد و همه میدانند. تراکتور هم رفتم یک اتفاقاتی قرار بود بیفتد که من دامن زن این اتفاقات نبودم. دوست نداشتم برای تیمم مشکل درست شود. این سری هم که رفتم اول فصل با روی باز استقبال کردم و هیچ مشکلی نداشتم. الان هم 4 ماه از اولین چکی که به من باید میدادند گذشته است. چک که هیچی جواب تلفن من را هم ندادند ولی تیمم را دوست دارم و باید ضررش را بدهم.
شنیدهایم در فوتبال ایران برخی افراد که به باشگاهی میروند با خودشان بازیکن میبرند. به عنوان یک فوتبالیست این مساله را تایید میکنی؟
بستگی به مدیریت باشگاه دارد. بعضی باشگاهها مدیریتشان قوی است و نمیگذارند همچین اتفاقی بیفتد. مثلا جایگاه کاپیتان در تیم مشخص است. جایگاه مربی در تیم مشخص است. ولی یک سری آدمها که با هم وارد می شوند خیلی چیزها تغییر میکند. مثلا یک بازیکن از بیرون میآید و کاپیتان میشود.
به آخر فوتبالت فکر کردی؟
تا لحظه ای که باید بجنگم، میجنگم. چون ذهن من از اول زندگیام فوتبال بازی کردن بوده. الان ذهنیتی برای مربیگری ندارم و دوست دارم بعد از فوتبال چند وقت آرامش ذهنی داشته باشم. چون فشارهایی که در این چند سال در فوتبال به من آمده زیاد است. هم به خانوادهم نتوانستم رسیدگی کنم و هم خودم از خودم عقب افتادم.
قبول داری دید مردم نسبت به نسل جدید فوتبال تغییر کرده؟
عقل مردم به چشمشان است.چیزی را میبینند و بعد تصمیم میگیرند. شکل فوتبال ما شکل خوبی نیست. من بارها گفتم فوتبال ما آلوده ترین فوتبال در دنیاست.
اگه به 10 سال پیش برگردی اف سی زوریخ را انتخاب می کنی؟
شک نکن که می رفتم. چون پایه فوتبال من شکل میگرفت. شاید چند سال بعدش برمی گشتم استقلال. می دانم 2-3 سالی که استقلال بودم با امیرحسین صادقی که رفت جام جهانی فرق داشت، یعنی یک افت شدید کردم. میتوانستم 10 پله برم بالا ولی با پای خودم دور شدم. پارسال که با استقلال قرارداد بستم چیزی برای از دست دادن نداشتم و دوست داشتم تجربیاتم را در اختیار بازیکنهای دیگر بگذارم.
برای سوال آخر؛ امیرحسین صادقی دین خودش را به استقلال و فوتبال ایران ادا کرده، فوتبال هم با تو خوب تا کرد در این سالها؟
من ناشکر نیستم. اعتقاد دارم هر اتفاق بدی که برای من افتاده مقصرش خودم بودم. هر اتفاق خوبی هم افتاده اول دعای پدر و مادرم بوده و بعد تلاشهایی که کردم. از فوتبال هم هرچیزی که به من رسیده یا نرسیده شاکر بودم. شاید می توانستم خیلی بیشتر از این ها باشم. دوست داشتم هم سطح بازیکن های بزرگی که در تاریخ فوتبال هستند باشم. ولی عشق به استقلال و عشق به مردم باعث شد در این تیم بمانم. 12-13 سال از زندگیام راو برای استقلال هزینه کردم. منتی هم ندارم. هرچی هم دارم از باشگاه استقلال بوده و در آینده هم امیدوارم برای این باشگاه چه در سمت بازیکن و چه هر سمت دیگری حتی هوادار خدمت کنم.