وقتی ارسلانِ
نامدارِ نفتیها، پدیده این سالهای تیم منصوریان؛ پشتِ ضربه پنالتی آرام
میگیرد و تلاش میکند تا مستقیما به صورت رحمتی نگاه نکند، هنوز خیلی ها
تصور میکنند این ضربه پنالتیِ آخر است. مطهری، یکی از بهترین پنالتیهای
زردپوشان را میزند، یک انتخابِ درست و یک ضربه محکم به گوشه بالای دروازه.
در شرایطِ عادی، توپ باید به تور بچسبد و سوتِ داور به پیروزی نفت اما
وقتی درون دروازه باشد، چیزی به نام شرایط عادی وجود ندارد. پنالتی خوب
ارسلان، با شیرجه استثنایی سید مهار میشود. در نبردِ یک مرد و یک پسربچه.
سید، استایلِ خاص خودش را در مهار
پنالتیها دارد. او به نقطه پنالتی پشت میکند، دستهایش را میبرد به
نزدیکی صورتاش تا هم برای گرفتن ضربه دعا کند و هم روحیه بازیکن روبرو را
به هم بریزد. از سه پنالتی خراب شده نفت، فقط یکی بد زده میشود و در دو
ضربه دیگر، نفتیها خوب ضربه میزنند و این رحمتی است که یک درجه خوبتر از
آن ها ظاهر میشود تا در روزی که هافبکهای دفاعی استقلال توپ ها را به
آسمان فرستادهاند، آخرین مرد مقاوم تیم مظلومی، با بلندترین شیرجههای
دنیا، هواداران تیم را به آسمان ببرد.
هیاهویِ پیروزی استقلال بر منصوریان،
هنوز تمام نشده که شعارهای ورزشگاه شدت میگیرند. شعارهایی در حمایت از
حضور دوباره سید در تیم ملی و تاکید بر اینکه تیم اول مملکت بدون بهترین
گلر لیگ ارزش تماشا کردن ندارد. جو آشنایِ این هفته ها، حالا در تختی اوج
میگیرد. جوی که در آن، رحمتی ناگهان از قامت یک قهرمان، به مقام یک موضوع
فرعی در تسویه حساب با سرمربی تیم ملی تنزل پیدا می کند. جوی که در آن،
خبری از کلمههای ستایش آمیز برای سیدِ شگفت انگیز نیست. که شعار و واژه و
قافیه میسازد، برای تیم ملی و دروازهبانش.
از مهدی رحمتی حرف بزنیم. از گلری که
یک روز با پیراهن ناصر حجازی استقلال را قهرمان جام حذفی می کند و یک روز،
تیمش را از میان ناامیدی مطلق به پیروزی برابر نفت میرساند. از او،
واکنشهایش، روحیهاش، بازوبندش به یاد کاپیتان قرمزها و هوشاش برای متوقف
کردن زمان در مواجهه با حملههای سریع حریف حرف بزنیم و برای یک بار هم
که شده، رحمتی را به خاطر رحمتی مورد ستایش قرار بدهیم. کاش این بار، او
ابزار مقابله با یک تفکر متفاوت نشود.
کاش اگر دوباره گل چهل متری خورد،
مدافعان کیروش به مخالفان او نتازند و کاش اگر دوباره توی دروازه تیمش
درخشید، مخالفان کیروش از فرصتِ رحمتی برای کنایه زدن به آقای سرمربی
استفاده نکنند. باید باور کنیم که رحمتی، دیگر شانسی برای بازگشت به تیم
ملی ندارد اما این هرگز به معنای پایان فوتبال او نخواهد بود. سید هر هفته
درون دروازه استقلال مجال قضاوت شدن و مورد تحسین قرار گرفتن را به دست می
آورد و چه خوب خواهد بود اکر این تحسینها، دیگر درگیر فرامتن تکراری تیم
ملی نشوند و به او، خارج از این چارچوب فرسوده نگاه کنند. چه خوب می شود
اگر یاد بگیریم اسدی نباشیم. چه روی سکوهای تختی، چه پشت دکمههای کیبورد!