استقلال سابقه خوشی از تغییرات میانفصل ندارد! وقتی با زمان به عقب میرویم نتایج اسفبار استقلال پس از تغییر مربی در میانههای فصل مقابل دیدگانمان قد علم میکند. اولین ناکامی استقلال از تغییر مربی به دومین دوره لیگ برتر مربوط میشود؛ جایی که رولند کخ آلمانی در میانههای راه استقلال را تحویل گرفت و این تیم را در رتبه نازل نهم جدول تحویل داد. مدیران وقت استقلال آن روزها تصویر سفیدی از تغییرات این چنینی در ذهن خود میپروراندند که این شیوه خاص مدیران سنتی بود و به سرانجام هم نمیرسید. آن تجربه کافی بود تا در سال سوم حضور استقلال در لیگ برتر نوعی ثبات امیدوارکننده نیمکت این تیم را فرا بگیرد و نتیجه آن شد که امیر قلعهنویی توانست 3 سال حضور روی نیمکت استقلال را تجربه کند و در نهایت این تیم به قهرمانی لیگ برتر دست یابد. پس از این دوران طلایی استقلال بار دیگر طعم تلخ تغییر سرمربی را در میان فصل چشید. این بار اوضاع بسیار وخیمتر از قبل بود و حتی خطر سقوط به دسته پایینتر بار دیگر استقلال را تهدید کرد! وقتی در نیمفصل ناصر حجازی تیم را ششم جدول تحویل فیروز کریمی داد مدیران وقت تصور میکردند استقلال میتواند از این بحران نسبی خارج شود اما اوضاع هر روز وخیمتر شد و سرانجام استقلال با دستان فیروز کریمی که گفته میشد فنیترین مربی حال حاضر فوتبال ما است در رتبه سیزدهم جا خوش کرد تا به جای بهبود اوضاع استقلال بدترین نتیجه تاریخ این تیم در لیگ برتر رقم بخورد.
***
وضعیت کنونی استقلال به واسطه باختهای پی در پی چیزی شبیه به ادوار گذشته است. به همین دلیل از گوشه و کنار شایعه برکناری مرفاوی و حضور مردانی همچون پرویز مظلومی به عنوان سرمربی، پورحیدری (سرپرست) و منصوریان (کمکمربی) شنیده میشود. شاید اگر رتبه نازل هفتم استقلال نبود این شایعات بر پیکر این تیم سایه نمیافکند و مرفاوی در محیطی آرام و بیدغدغه گام برمیداشت. این شایعات البته طبیعت روزهای بحرانی تیمهای بزرگ است. شایعاتی که همواره تحت عنوان راهکار از سوی رسانهها دهان به دهان میشود و بخش اعظمی از اخبار را تحتالشعاع خود قرار میدهند. شاید خیلیها بر این باورند که با طرح این شایعات میتوانند استقلال را از چالش بیرون بیاورند و همه این شایعات برای وخیمتر کردن اوضاع استقلال نیست و خیلیها از سر دلسوزی و ارائه راه حل اینگونه شایعات را مطرح میکنند اما سوال این است؛ مردان مورد نظر که از سابقه بسیاری هم در استقلال برخوردارند با کدام پیشینه به این تیم ورود کنند؟ آیا پرویز مظلومی به این بهانه باید سکان هدایت استقلال را به عهده بگیرد که در مس کرمان نتایج چشمنوازی را رقم زد؟ پرویز مظلومی با کدام پیشینه باید گام به استقلال بگذارد؟ درباره علیرضا منصوریان هم این تردید وجود دارد. منصوریان هم یک مربی ناکام و شکستخورده است! او در پاس همدان هیچ گاه نتوانست نتایج درخور توجهی به دست آورد و البته منصوریان از حیث تجربه هنوز در حد و اندازههای یک مربی لیگ برتری نیست.وقتی نام منصور پورحیدری را میشنویم بیشتر از همه گزینهها به احتمال تکرار ناکامی استقلال پس از تغییرات پی میبریم. منصور پورحیدری دیگر آن مرد پرتحرک و پرانرژی سالهای جوانی نیست. شاید تفاوت آنچنانی هم میان حضور او و غلامحسین مظلومی در استقلال نباشد. آیا از درجه تاثیرگذاری میتوان تفاوتی میان او و غلامحسین مظلومی قائل شد؟
***
بعد از امیر قلعهنویی، صمد را میتوان از درجه فنی بهترین مربی استقلال دانست. اگر امیر را یگانه مربی استقلال در سالهای اخیر لقب بدهیم باید مرفاوی را در رتبه دوم قرار دهیم. البته در این درجهبندی نفر سومی وجود ندارد! و استقلال تاکنون نتوانسته تعداد گزینههایی که میتوانند از پس مربیگری در این تیم برآیند را به عدد 3 برساند.شاید در این اثنا تلاش میشد منصوریان به عنوان نفر سوم جا بیفتد اما او در برهه کنونی هرگز دارای شخصیت مربیگری در استقلال نیست و نمیتواند گزینه مطمئنی برای این تیم لقب بگیرد. تغییر در برهه کنونی هیچ دردی از استقلال دوا نخواهد کرد. استقلال قرار نیست قهرمان لیگ شود چرا که سابقه نشان داده تکرار قهرمانی برای مدافعان این عنوان کاری ناممکن و سخت بوده است.
استقلال میتواند با بهبود اوضاع درونی خود دست کم یکی از رتبههای 3 گانه را به دست آورد و اگر تفکری برای تغییرات وجود دارد به سالهای آینده موکول شود و مرفاوی تا پایان فصل روی صندلی خود حفظ شود. فضای کنونی هیچ امیدواری ویژهای را برای استقلال ایجاد نخواهد کرد و آمدن گزینههای ناکام به استقلال جز تخریب بیش از حد اوضاع استقلال محصول دیگری نخواهد داشت و چه بهتر که مرفاوی خوب یا بد تا پایان فصل به کارش ادامه دهد و چه بسا با تداوم حضور او روی نیمکت استقلال اوضاع روبراه هم بشود.