استقلال آن تیم همدل ابتدای فصل نیست. شکستها وقتی پشتسر هم قطاری میآیند که گذشته از بحثهای فنی حاشیهها نیز در تیم رسوخ کرده باشد. استقلالیها به دو دسته تبدیل شدهاند؛ دو تیم که در ظاهر یک لباس پوشیدهاند. استقلال در ظاهر یک فرمانده به نام مرفاوی دارد اما فرماندهان دیگر در داخل تیم یکهتازی میکنند. رفاقت به حداقل رسیده و هر جا رضا عنایتی هست سیاوش اکبرپور و حسین کاظمی هم آنجا هستند. محمدی ترجیح میدهد منزوی باشد و طالبلو هم از این تفکر استقبال میکند. مهدی امیرآبادی به بازیکنی بیکار تبدیل شده است و کیانوش رحمتی دیگر آن مهره تاثیرگذار خط میانی نیست. در حین تمرین و حتی زمانی که استقلال وارد چرخه بازیهای لیگ میشود میتوان این دودستگیها را تماشا کرد. آرش برهانی رابطه خوبی با رضا عنایتی ندارد. او وقتی با دروازه حریف رخ به رخ میشود خودش اقدام به شوتزنی میکند و کمترین توجهی به بازی گروهی ندارد. سیاوش اکبرپور مدام نق میزند که چرا در ترکیب اصلی قرار ندارد و وقتی مرفاوی بالاجبار یا به اشتباه او را به میدان میفرستد ضعیفترین نمایش خود را ارائه میکند. چرا در استقلال کم نیست. شایعات پیرامون استقلال رو به فزونی گذاشته است. در کادر فنی نیز از این دست دودستگیها جلوهنمایی میکند. صمد خود را مرد اول میداند و برای اینکه حرفش را به کرسی بنشاند حاضر است از تعامل با دستیاران خود چشمپوشی کند. به دودستگیها اشاره کردیم و به چند پارگیها! روی سکوها هم از این اتفاقها کم رخ نمیدهد. یک عده امیر را تشویق میکنند. یک عده مرفاوی را! عدهای هم به دنبال عزل مدیرعامل هستند و در این میان هیچ مهرهای برای ایجاد اتحاد میان اجزای باشگاه وجود ندارد.
صمد مرفاوی تعامل با افشین قطبی را فدای تیمش کرده است! او خسرو حیدری را یک خط عقب تر بازی میدهد تا شاید با بازی در این پست هماهنگ شود. خسرو مقابل پیکان در منطقهای بازی کرد که تخصص او نبود. شاید افشین قطبی قصد دارد خسرو را برای همیشه در دفاع راست به بازی بگیرد و در این راه چشم به کمک مرفاوی دوخته است؟ وقتی خسرو یک خط عقبتر رفت و کنار مدافعان بازی کرد استقلال دیگر آن طراح ماهر و همه کاره را در میانه میدان نداشت. خسرو بارها مجبور شد برای دفاع از دروازه استقلال به عقب بیاید و پیامد آن برای مشارکت در خط حمله محدودهای 100 متری را طی کند. خسرو با این تفکر در لابلای سیستم استقلال گم و ناپیدا شد. خسرو از جریان بازی کنار رفت تا استقلال یک عنصر سازنده را از کف بدهد. شاید مرفاوی توجیه مناسبی برای این تصمیم نتواند ارائه کند که قطع به یقین همین طور هم هست. از صمد باید پرسید برای 4 مهاجم استقلال که همگی میخواستند دروازه حریف را باز کنند چه کسی قرار بود بازیسازی کند؟ آیا استقلال در خط میانی بازیکنی با تعریف بازیسازی داشت؟ شاید فقط جانواریو عهدهدار این مسوولیت بود و دیگر بازیکنان تفکری جز گلزنی نداشتند. توصیه پذیری مرفاوی را از آنجا میتوان مهر تایید زد که میبینیم.
او تیمش را در جزیره کیش با یک میهمان ویژه تحت تاثیر قرار میدهد. فرزاد مجیدی به چه دلیل با استقلال همسفر شد؟ آیا این تصمیم خود مرفاوی بوده است یا عوامل دیگر ذهن و فکر او را تحتالشعاع قرار دادهاند؟ صمد نظم درون تیمیاش را فدای برخی تعاملها میکند. او از تاکتیک گرفته تا این قبیل رفتارها تیم خود را به چالش کشیده است و در این میان کسی جز او مقصر نیست...
حنیف عمرانزاده برای بار دوم به عنوان بازیکن جانشین در ترکیب استقلال قرار گرفت.
پیش از این تصور میشد صمد او را برای احیا شدن و بیرون آمدن از تاریکی به بازی میگیرد اما وقتی حضور او در صف مهاجمان استقلال بار دیگر با تعویض او و قرار گرفتن در خط حمله تایید شد تردیدی به دل راه ندادهایم که مرفاوی روی این مدافع به عنوان یکی از عناصر گلزن حساب کرده است. این تفکر خیلیها را یاد روزهایی میاندازد که استقلال، علیزاده را در اختیار داشت. خود مرفاوی زمانی که سکان هدایت استقلال در فصل ششم را عهدهدار بود بارها علیزاده را به میدان میفرستاد تا در خط حمله از ارسالهای هوایی بهره بگیرد. صمد تحلیل درستی از توانایی های تیمش ندارد. آیا حضور مردانی همچون خسرو حیدری، فرهاد مجیدی، جانواریو و حتی هاشم بیکزاده باید آن قدر بیتاثیر باشد که مرفاوی را مجبور به استفاده از بازی بلند کند؟ استقلال آیا ابزار بازی هوایی را در اختیار دارد؟ شاید تکرار این اشتباههای برداشتی بیش از همیشه استقلال را در آینده به چالش بکشاند. آیا صمد باز هم دچار اشتباه خواهد شد یا او در ارزیابی و آنالیز خود تجدیدنظر خواهد کرد؟ رویکرد مرفاوی نسبت به تیمش و تواناییهای بازیکنانش باید تغییر کند. او استقلال را که فصل قبل با قوای کمتر توانست بیش از 70 بار دروازه حریفان را باز کند و بر سکوی قهرمانی تکیه بزند -که این فصل قویتر هم شده -دستکم گرفته است. آیا این تاکتیکهای منسوخ عین نادیده گرفتن استعداد بازیکنان استقلال نیست؟