کد خبر : ۷۱,۹۲۶
در روزهایی که به اعتقاد خیلی از کارشناسان، فوتبال ایران دیگر ستاره جدیدی را به خودش نمی‌بیند،‌ ستاره‌های بازنشسته نیز یکی یکی به آن سوی مرزها می‌روند و حاضر نیستند مربیگری را از کشور خودشان آغاز کنند.
فرار ستاره‌های بازنشسته از فوتبال ایران

در روزهایی که به اعتقاد خیلی از کارشناسان، فوتبال ایران دیگر ستاره جدیدی را به خودش نمی‌بیند،‌ ستاره‌های بازنشسته نیز یکی ‌ یکی به آن سوی مرزها می‌روند و حاضر نیستند مربیگری را از کشور خودشان آغاز کنند. حال این‌که کوچ ستاره‌های قدیمی فوتبال کشورمان به کشورهای خارجی چقدر برای خودشان و فوتبال ایران مفید است و چقدر مضر، در ادامه به بررسی آن پرداخته‌ایم.

کوچ نسل طلایی

شاید اگر قرار بود ١٠‌سال قبل پیش‌بینی کنیم که چه کسانی آینده مربیگری ایران را می‌سازند و یک دهه آینده جزو مطرح‌ترین مربیان ایران خواهند بود، در کنار امثال دایی و باقری،‌ بازیکنانی چون احمدرضا عابدزاده،‌ علی کریمی،‌ مهدی مهدوی‌کیا، وحید‌ هاشمیان، فرهاد مجیدی و... را نام می‌بردیم اما گذشت زمان نشان داد که این بازیکنان به دلیل جوی که بر فوتبال ایران حاکم است،‌ حاضر نیستند مربیگری را در کشور خودشان آغاز کنند و روی نیمکت تیم‌های لیگ برتری چه بسا با قراردادهای میلیاردی بنشینند. این نسل از فوتبال ایران که در جام‌جهانی ١٩٩٨ و ٢٠٠٦ حضور داشتند،‌ حالا هرکدام در یک نقطه از جهان در تلاش برای رسیدن به درجاتی بالاتر هستند.

ستاره‌ها کجا هستند؟

کوچ نسل طلایی ایران از احمدرضا عابدزاده آغاز شد که با وجود چند دوره حضور در برخی تیم‌های ایرانی بارها از جو فوتبال ایران انتقاد کرده و در آمریکا فعالیت مربیگری خود را ادامه می‌دهد. وحید ‌هاشمیان که دوره طلایی در فوتبال آلمان داشت،‌ بلافاصله بعد از آویختن کفش‌هایش راهی آلمان شد و اخیرا توانسته به مدرک مربیگری A اروپا هم دست پیدا کند. فرهاد مجیدی نیز که همواره ثابت شده محبوب‌ترین استقلالی در شرایط فعلی است، راهش را از همبازیان سابق خود جدا کرد و راهی اسپانیا و انگلیس شد. مهدی مهدوی‌کیا، کاپیتان سابق پرسپولیس اخیرا به آلمان رفته و در تیم‌های پایه‌ای‌ هامبورگ فعالیت می‌کند، اگرچه پیش از این با افتتاح آکادمی کیا نشان داد که بیشتر علاقه‌اش به کار در پایه‌ها است. علی کریمی هم بعد از یک دوره کوتاه‌مدت فعالیت در تیم‌ملی که به انصراف او انجامید، فعلا برنامه‌ای برای مربیگری در هیچ تیمی ندارد. حتی کریم باقری که دومین تجربه‌اش در کادر فنی پرسپولیس را می‌گذراند،‌ بارها اعلام کرده علاقه‌ای به مربیگری در فوتبال ایران ندارد.

وقتی آقای گل جهان سوخت!

البته هستند کسانی از همین نسل طلایی که راه دیگری را انتخاب کردند و از همان ابتدا و حتی قبل از اخذ مدرک مربیگری‌شان به نیمکت منتقل شدند. قطعا بزرگترین نام در این میان علی دایی است که به واسطه رکورد گلزنی‌اش در بازی‌های ملی شهرت جهانی دارد اما خیلی‌ها اعتقاد دارند او قدر خودش را ندانسته است؛ چون اگر با تامل بیشتری حرکت می‌کرد،‌ می‌توانست در AFC‌  یا حتی فیفا صاحب یک کرسی ارزشمند شود. از این دست مربیان می‌توان به یحیی گل‌محمدی و علیرضا منصوریان نیز اشاره کرد که البته جزو مربیان موفق نسل جدید به شمار می‌آیند.

فساد، ستاره‌ها را فراری داد!

حالا سوال اینجاست که به واقع کدام راه برای رسیدن به موفقیت درست است؟ بیژن ذوالفقارنسب، کارشناس فوتبال ایران به این سوال «شهروند» این‌طور پاسخ می‌دهد:  «نمی‌توان گفت که کدام یک از این بازیکنان نسل طلایی ایران راهشان اشتباه است و کدام درست. هر کسی با سنجیدن شرایط برای آینده‌اش تصمیم می‌گیرد اما شاید بتوان گفت که نفراتی چون مهدوی‌کیا،‌‌ هاشمیان، مجیدی و... که با صبر و تامل سعی در پیشرفت دارند،‌ خیلی حرفه‌ای‌تر عمل کرده‌اند. این بازیکنان به نوعی از ایران فراری داده شدند چون بارها در صحبت‌های خود اعلام کردند که حاضر نیستند با توجه به فسادی که هر روز از یک نقطه فوتبال نمایان می‌شود،‌ کار کنند. در این میان قطعا فوتبال ایران است که متضرر خواهد شد چون این افراد هرکدام به خاطر محبوبیتی که در میان مردم دارند،‌ می‌توانند جزو افراد تاثیرگذار فوتبال ایران باشند. وقتی هم که این بازیکنان به اروپا می‌روند و امکانات آن‌جا را با ایران مقایسه می‌کنند،‌ کاملا دلسرد می‌شوند.»
هاشمیان:  برای مربیگری تفنگ زیر گلویمان نیست

وحید ‌هاشمیان،‌ مهاجم سابق تیم‌ملی فوتبال ایران که این روزها زندگی‌اش را در آلمان سپری می‌کند،‌ درباره دلایل دوری‌اش از فوتبال ایران به «شهروند» می‌گوید: «اولین دلیل حضورم در خارج از ایران شرایط خانوادگی است. در ضمن هدفم این بود که بعد از کنار گذاشتن فوتبال به درجات بالای مربیگری برسم و سپس وارد این عرصه شوم. من نمی‌توانم درباره سایر بازیکنان هم‌دوره خودم صحبت کنم اما معتقدم که تفنگ زیر گلوی ما نگذاشتند که زودتر وارد عرصه مربیگری شویم.»
وی همچنین می‌افزاید: «اخلاق و روحیات تمام بازیکنان متفاوت است و هرکسی می‌تواند آینده خودش را ترسیم کند. من هرگز نگفتم که در ایران مربیگری نمی‌کنم اما چون در آلمان هستم،‌ سعی کردم از این شرایط استفاده و در همین جا کار مربیگری را شروع کنم. تا به حال ٢ تیم از دسته‌های پایین بوندس‌لیگا را هدایت کرده‌ام و از این پس می‌خواهم جدی‌تر وارد این عرصه شوم.»

اسطوره‌ها را رها نکنیم

به نظر می‌رسد کوچ این ستاره‌ها و محدود شدن دایره مربیان هنوز زنگ خطر را به گوش فدراسیون‌نشینان نرسانده اما به واقع زنگ هشدار به صدا درآمده و اولین آثارش نیز همین فوتبال بدون ستاره ایران است. وقتی ترکیب تیم‌ملی را مشاهده می‌کنیم شاید هیچ‌کدام از بازیکنان حداقل تا ٤، ٥‌سال آینده پتانسیل تبدیل شدن به یک اسطوره را نداشته باشند، پس بهتر است اسطوره‌کشی نکنیم. به عبارت بهتر آویختن کفش‌های هر کدام از ستاره‌های فوتبال باید آغاز راه دیگری برای او باشد اما فدراسیون فوتبال و باشگاه‌ها هیچ‌وقت چنین برنامه‌ای را پیاده نکردند و فقط به دنبال شادی‌های زودگذر هستند.

۲۲ مرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۴۲

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید