صمد مرفاوی پیش از آنکه از درجه اخلاقی و صداقت گفتاریاش در فوتبال ایران چهره شود و خود را به عنوان یکی از عالیترین مربیان فوتبال ایران معرفی کند، به لحاظ فنی توانست به یکی از مربیان خوش آتیه تبدیل شود. مرفاوی از درجه فنی یک مربی بادانش است. او فوتبال را خوب میفهمد و شاید به لحاظ گفتاری نتواند آن اثرگذاری ایدهآل را داشته باشد اما در فهم و تواناییهای او نمیتوان کمترین تردیدی داشت. مرفاوی در حین تمرینها با چنان اشتیاقی فعالیت میکند که هر بینندهای را به وجد میآورد. او با همین سیاست کاری تاکتیکها و البته بازیکنان اصلیاش را انتخاب میکند. ترکیب مرفاوی در نیم فصل نخست در واقع با همین مشاهدات انتخاب شد. بیآنکه کسی بخواهد ذهن صمد را به سوی خود متوجه کند و او را تحت تأثیر قرار بدهد. صمد با دیدهها و مشاهدات خود در بیشتر بازیها عنایتی را به عنوان مهاجم اول تیمش راهی میدان کرد! او عنایتی را آمادهتر از سایر مهاجمان میدید حتی از سیاوش اکبرپور که کمتر در ترکیب استقلال قرار میگرفت. اما رضا عنایتی که فصل پیش هم گفته میشد میخواهد به استقلال ملحق شود، آن بازیکنی نبود که شاید در تمرینهای این تیم چهره شد. مهاجم پا به سن گذاشته استقلال در نیم فصل نخست 3 گل برای تیم به ثمر رساند و دیگر کار خاصی انجام نداد. شاید اصرار مرفاوی به بازی کردن عنایتی بیشتر از منظر تجربه و سابقه او در استقلال باشد اما آنچه از دل تمرینهای استقلال به خصوص نیم فصل نخست بیرون آمد واقعیتی بود که هیچ گاه مورد توجه مرفاوی قرار نگرفت. سیاوش مهاجمی نبود که با تدبیر مرفاوی در بیشتر بازیها روی نیمکت بنشیند. شاید بهتر باشد صمد در نیم فصل دوم دقیقتر حرکات سیاوش را در حین تمرینها زیر نظر بگیرد. شاید او هم به این نتیجه برسد که نشستن پای مهاجمی 35 ساله دردی از خط حمله تیمش دوا نمیکند و باید طرحی نو برای برون رفت خط حمله استقلال از شرایط فعلی ابداع کند.