لیدرها
اولین نشانههای دودستگی میان لیدرهای استقلال در اواخر بازی این تیم مقابل سایپا در ورزشگاه آزادی رخ داد! آنجا که عدهای از لیدرها شروع به تشویق امیر قلعهنویی کردند اما گل دقایق پایانی آرش برهانی باعث شد تا این دودستگی تبدیل به دستهایی واحد شده و بحران فروکش کند. با این حال تب دودستگی بار دیگر بر پیکر استقلال سایه افکند. باخت مقابل استقلال اهواز، ذوبآهن و پس از آن راهآهن کافی بود تا دوباره صدای تشویقهای امیر قلعهنویی در ورزشگاه آزادی شنیده شود. شاید اولین دلیلی که بر ناکامی استقلال صحه میگذارد همین باد مخالف باشد که بر پرچم آبیها میوزد. لیدرها را باید در رأس دلایلی قلمداد کرد که استقلال را در انتهای نیم فصل به چالش کشاند و تا حدودی اسباب نارضایتی صمد را فراهم کرد.
مدیریت درون تیمی
بعضی وقتها لازم بود نطق بازیکنان کشیده شود! مثل آن روزها که سیاوش اکبرپور به خودش اجازه داد مصاحبه کند و طالبلو به واسطه حضور محمدی در چارچوب دروازه ناراحتی کرد. گاهی هم اخباری از بینظمیها در حین تمرینها به گوش میرسید و البته تشکل باندهای 3 نفره. در این میان جای خالی یک بزرگتر باجذبه در تیم به شدت احساس میشد تا مقابل این تحرکات ایستادگی کند. غلامحسین مظلومی به واسطه خصوصیات اخلاقیاش اما هیچگاه نتوانست نقش یک نیروی بازدارنده پرجذبه را ایفا کند. از مرفاوی هم به واسطه خصوصیات اخلاقیاش نمیشد چنین توقعی داشت. شاید این بود که افسار تیم در برخی مواقع از دست مرفاوی جدا شد! آیا نیم فصل دوم جای خالی یک مدیر مقتدر در استقلال پر میشود؟
ارتباط با امیر قلعهنویی!
برخی بازیکنان در طول فصل مدام با امیر قلعهنویی در تماس بودهاند. باشگاه نام آنها را میداند اما به دلایلی ترجیح میدهد این موضوع را به روی بازیکنان نیاورد. صمد هم از این ماجرا باخبر است. برای مثال یکی از بازیکنان استقلال حتی شبهای قبل از بازی با امیر قلعهنویی تماس میگرفت و ارنج تیم را برای قلعهنویی تعریف میکرد. البته نه از این باب که اطلاعات تیم را در اختیار او قرار بدهد؛ بازیکنان برحسب علاقه با قلعهنویی در تماس بودند اما همین ماجرا تا حدودی نظم فکری را در استقلال به هم زد و شاید باعث دور شدن برخی بازیکنان از کادر فنی شده است. آیا نباید این موضوع را هم جزو دلایل ناکامی استقلال نامید؟
مصدومها
زخم عمیق مصدومیت از ابتدای فصل بر قامت استقلال دیده میشد. استقلال پیش از آنکه لیگ را شروع کند با یک خبر اسفبار روبرو شد. مصدومیت مجتبی جباری که قرار بود در این فصل یار و یاور مرفاوی باشد استقلال را با یک نگرانی بزرگ روبرو کرد. با این حال تیم صمد خودش را برای گذراندن لیگ بدون جباری مهیا کرد اما بار دیگر مصدومیت اردوگاه آبی را تحت تأثیر خود درآورد. این بار نوبت امید روانخواه بود که به دلیل مصدومیت بازیها را از دست بدهد. بعد از او هم آرامآرام نوبت به سیدصالحی، امیرآبادی، محمدی، بیکزاده و در نهایت کوشکی رسید تا پروژه استقلالیها تکمیل شود!
بینظمی در سفرها
برخی بازیکنان وقتی همراه تیم به سفر میروند با تیم برنمیگردند! این اتفاق بارها در استقلال رخ داده است. برای مثال رضا عنایتی که همراه با تیم به همدان رفته بود از بازگشت به همراه سایر بازیکنان خودداری کرد و با کسب اجازه از مرفاوی خواست یک روز بیشتر در همدان بماند. صمد هم به ناچار موافقت کرد. عنایتی قصد داشت در دیگر سفر استقلال یعنی به اصفهان هم یک روز بیشتر بماند اما صمد موافقت نکرد. رفتار عنایتی سبب شده دیگر بازیکنان هم هوس ماندن در دیگر شهرها به سرشان بزند. فردا شاید مهران نورافکن و مهرشاد مومنی هم از این کارها بکنند؟!
شب زندهداری
معضل شب زندهداری البته تنها مختص به استقلال و تیمهای بزرگ نیست و حتی تیمهای لیگ یکی را هم دربرمیگیرد. بسیاری از بازیکنان نمیدانند با خودشان چه کار میکنند. وقتی پس از تمرین و بازیها راهی سفرهخانهها میشوند یا به خانه دوست و آشنایان میروند و تا پاسی از شب بیدار میمانند ناخودآگاه بدنشان عقب میماند. این شب زندهداریها باعث میشود بازیکنان خسته به تمرینهای فردا پا بگذارند و در نتیجه بدنشان افت کند. از ذکر نام بازیکنانی که شبزندهداری میکنند معذوریم چون تعدادشان فراتر از انگشتان دو دست است!
تخریب سازمان دفاعی
حیف است به مسائل فنی اشاره نکنیم! سازمان دفاعی استقلال از بازی با استقلال اهواز به شدت تخریب شد و همان طور که دیدیم اقتدار دفاعی این تیم را زیر سوال برد. خیلیها این واقعه را حاصل بازی ضعیف محمدی میدانند و تصور میکنند همه بدبختیها از آنجا شروع شده است اما اگر نخواهیم خرافی به این موضوع نگاه کنیم باید بگوییم غرور بیش از حد مدافعان استقلال باعث از بین رفتن سازمان محکم دفاعی استقلال شده است. همه مدافعان استقلال پس از هفته دهم مدام از دعوت به تیم ملی حرف زدند و از اصل غافل شدند.
فقر فرهنگ نیمکتنشینی
همه ادعای بازی کردن داشتند. از همان روزهای آغازین هیچ بازیکنی بر نمیتابید روی نیمکت بنشیند؛ گو اینکه مرفاوی میتوانست 18 بازیکن را داخل میدان بفرستد همه از بازی کردن حرف میزدند. تنها کسی که به نیمکتنشینیاش اعتراض نمیکرد آرش برهانی بود که آرامآرام جایش را در ترکیب اصلی گرفت. بی طاقتی بازیکنان استقلال در نیمکتنشینی تا جایی پیش رفت که دیدیم حتی فرهاد مجیدی هم در یکی از بازیهای استقلال وقتی به خواست مرفاوی از میدان بیرون آمد ناراحت شد. البته بازیکنانی همچون اکبرپور، عنایتی، محمدی و طالبلو که جای خود دارد.
بیانیه!
صدور بیاینههای آنچنانی از طرف باشگاه و پیامد آن پاسخهای امیر قلعهنویی بخشی از دغدغههای فکری تیم را رقم زد. دعوای باشگاه و امیر قلعهنویی که در نهایت در روزهای پایانی لیگ به اتمام رسید بیش از حد وقت استقلالیها را به خود مشغول کرد. امروز اگر بخواهیم از دلایل ناکامی استقلال حرف بزنیم نمیتوانیم چشمهایمان را بر حقیقت ببندیم و از صدور این بیانیهها و بازخوردی که میان بازیکنان به وجود آورد حرفی به میان نیاوریم. در هر حال پایان این ماجرا میتواند در نیم فصل دوم اسباب هماهنگی بیشتر استقلالیها را فراهم کند. البته اگر واقعاً تمام شده باشد؟!
اختلاف طالبلو و محمدی
دروازهبانهای استقلال در 16 هفتهای که پشت سر گذاشتیم حتی چشم دیدن یکدیگر را هم نداشتند. حتی طالبلو پا را فراتر گذاشت و در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد: «دلیلی ندارد با محمدی دوست باشم. ما مثل کارمندهای یک شرکت میمانیم!» فضایی که میان طالبلو و محمدی وجود دارد شبیه همان فصلی است که سیدمهدی رحمتی در استقلال حضور داشت آن روزها هم این دو مدام با هم دعوا داشتند. استقلال در فصل جاری کم از این حاشیهها لطمه نخورد. اختلاف طالبلو و محمدی همواره در صدر حاشیههای استقلال قرار داشت.