هنوز همه او را این شکل میخواهند؛ بازیکنی که سانترهایش بوی گل بدهد و
وقتی سر توپ میزند، مدافع حریف مقابلش عاجز باشد. همیشه هواداران، خسرو
را آن بالاها میخواهند و حاضر نیستند باور کنند گاهی او نمیتواند بدرخشد.
فصلی که تمام شد، برای خسرو هم مثل دیگر بازیکنان، پایین و بالا داشت.
حیدری میگوید فصل سختی را سپری کرد اما به هواداران قول میدهد اگر در این
تیم بماند و آرامش باشد، میشود همان بازیکنی که دوست دارند. حیدری دیروز
ساعاتی مهمان خبرورزشی بود و درباره خیلی از مسائل از جمله اتفاقات فصل قبل
استقلال حرف زد.
ایمون زاید در مصاحبهای که دیروز با خبرورزشی انجام داد، گفت
از مظلومی خوشش نمیآید. البته خیلی از استقلالیها میگویند خودشان باعث
شدهاند که زاید آن هتتریک تاریخی را بکند.
بله، این اشتباه خودمان بود که زاید 3گل زد وگرنه او بازیکنی قوی نبود.
همانطور که خودتان دیدید فصل بعد از آن، پرسپولیس ایمون را نخواست. زاید
کلاً یک بازی برای پرسپولیس انجام داد و آن هم مقابل استقلال بود.
او از مظلومی ناراحت است و شاید به همین دلیل چنین حرفی زد.
مطمئناً او با مظلومی مشکل شخصی داشته که این حرف را زده است.
ولی آن بازی ستاره اقبال زاید گرفت. خودش هم شاید این مسئله را باور داشته باشد.
همانطور
که گفتم این اشتباه خودمان بود که زاید توانست آنطور گل بزند وگرنه او
برای پرسپولیس کار زیادی نکرد. مگر پرسپولیسیها عذرش را نخواستند؟
این سه گل از آن گلهایی است که به قول معروف یک بازیکن میتواند تا ابد نانش را بخورد.
بالاخره
زاید گلها را در دربی زد. هر کسی هم در دربی گل بزند، تاریخساز میشود.
البته مسائل حاشیهای هم گاهی بازیها را ماندگار میکند مثل بازی سال 73
که هنوز مردم دربارهاش حرف میزنند. اتفاقات دربی در ذهن مردم میماند.
البته تو در آن مسابقه 3-2 حضور نداشتی. درباره آن مسابقه حرف میزنی؟
همانطور که گفتید من در زمین نبودم و آن مسابقه را از تلویزیون تماشا
میکردم. وقتی تیم دو بر صفر جلو بود، من ترسیدم چون وقتی شما دو گل
میزنید با خودتان میگویید اگر یک گل هم بخوریم، بازی را میبریم. در
صورتی که وقتی با یک گل جلو باشی تا لحظه آخر مبارزه میکنی. در آن مسابقه
نشد بچهها بازی را نگه دارند. فراموش نکنید آن پرسپولیس هم ضعیف بود. همه
بچهها باید از خودگذشتگی میکردند تا بازی را ببریم. در ضربات آخر خیلی
بیدقتی داشتیم وگرنه میتوانستیم 6 تایی را جبران کنیم. آنها 10نفره شده
بودند ولی متأسفانه فوتبال همین است و قابل پیشبینی نیست.
در آن بازی و همینطور بازی حذفی که شما با 3گل پرسپولیس را
بردید، شرایط جوری بود که به گفته هوادارانتان میتوانستید تا 6 گل هم
بزنید. اگر این اتفاق میافتاد شما نسلی بودید که تا ابد در ذهنشان
میماندید.
خب این مسئله به بازیکنان برمیگردد ولی باید
بگویم زدن 6 گل کار آسانی نیست. ما در این بازیها میتوانستیم گلهای
بیشتری بزنیم. مثلاً در همان بازی حذفی موقعیتهای زیادی از دست دادیم. ما
در آن مسابقه واقعاً میتوانستیم گلهای بیشتری بزنیم. بعد از گل دوم چند
موقعیت از دست دادیم.
پس فکر میکنی ایمون تنها به خاطر مشکلات شخصی آن حرفها را زده است؟
بله، این کاملاً شخصی است و به نظرم به دربی هم ربط ندارد. شاید چون مظلومی او را بازی نداد، اینطور میخواست تلافی کند.
او گفت انتخاب مظلومی یک انتخاب احمقانه برای استقلال بود.
مظلومی،
استقلال را قهرمان کرد و رفت. اگر یادتان باشد ما در حذفی قهرمان شدیم.
بالاخره هواداران استقلال و پرسپولیس هر سال از تیم توقع جام دارند. مظلومی
هم چون زودتر تیم را قهرمان حذفی کرد و بعد در لیگ نتوانست قهرمان شود، آن
شرایط برایش پیش آمد. چون اتفاقات زود از یاد همه میرود. اگر آن سال حذفی
بعد از لیگ بود، شک نکنید شرایط به طور کامل فرق میکرد.
بخشی از سیاهبختی مظلومی در آن فصل به خود تو بازمیگشت. اینکه
با پای مصدوم بازی کردی و باعث شد بین کروش و مظلومی اختلاف پیش بیاید.
بازی
با صباباتری بود که من با وجود مصدومیت برای استقلال بازی کردم. دوست
داشتم به تیم کمک کنم. به زمین رفتم و مصدوم شدم که ناراحتی کروش را در پی
داشت.
مصدومیت تو، جباری و آندو روی از دست رفتن قهرمانی تأثیر زیادی داشت.
بله
این تأثیرگذار بود ولی یک مقدار هم به موضوع قهرمانی حذفی برمیگشت. چون
قهرمان شده بودیم، یک مقدار روی بچهها تأثیر داشت که مثلاً اگر لیگ را هم
از دست بدهیم، در حذفی که قهرمان شدهایم ولی هواداران استقلال هر دو جام
را میخواستند.
به قول معروف شل شده بودید...
بله، وگرنه آن سال
کارنامه پرویز مظلومی بد نبود. او فصل را با یک قهرمانی تمام کرد. دربی را
هم که چهار بار پشتسر هم برد، رکوردی که هیچ مربیای نتوانست بهجا
بگذارد. شما که لقب سوبله، چوبله را روی او گذاشتید. میخواست چوبله، پوپله
هم شود که از استقلال رفت.
خسرو! میخواهیم از ابتدای فصل قبل شروع کنیم. زمانی که شما از
برزیل آمدید، مشکلات در استقلال شروع شد. اینکه توقعات از ملیپوشان زیاد
بود.
خب از روز اولی که آمدیم روی ما فشار زیاد بود. قبل از
جامجهانی دوره بدنسازی سنگینی داشتیم. در جامجهانی هم بازیها سنگین
بود. باید میزان دوندگی بازیکنان بالا میرفت. در همان بازی با نیجریه که
من بیشتر از همه در زمین دویدم، فشار زیادی روی بازیکنان بود. پس از
جامجهانی هم وقتی ما به ایران برگشتیم، بلافاصله بازیهای لیگ شروع شد.
اوایل فصل کمی مشکل داشتیم ولی بعد همه چیز خوب بود. من در همان 7، 8 بازی
اول یک گل زدم و 3 پاس گل دادم. آمار بدی نداشتیم.
ولی امیر قلعهنویی میگفت شما فوتبالزده شدهاید؛ واقعاً اینطور بود؟
بالاخره
وقتی بازیکنی از یک تورنمنت به این سنگینی بیرون میآید، نیاز به استراحت
دارد ولی ما استراحتی نداشتیم. در نیمفصل اول خوب شروع کردیم ولی بعد سیر
نزولی داشتیم. باز بهتر شدیم و باز....
استقلال از نظر مهرهای کم بازیکن نداشت. اگر قرار بود تیم خوبی
از لیگ چینش کنیم خیلی از بازیکنان از ترکیب استقلال انتخاب میشدند. شما
مشکل نفری داشتید؟
به هر حال یک سری مشکلات در ارنج داشتیم.
یکسری کمبودها بود ولی باز هم نیمفصل دوم توانستیم به روند خوبمان ادامه
دهیم تا اینکه به نفت تهران خوردیم. نفت فصل قبل گربه سیاه ما بود. بازی
رفت و برگشت به آنها باختیم.
به کسی باختید که یکی از خودتان بود.
دقیقاً. هر
بار که به نفت تهران باختیم، شکستهای ما شروع شد. تا آخر لیگ هم خوب
نبودیم ولی من یک حرف دارم. حالا شاید ملیپوشان مشکل داشتند و در حد
خودشان نبودند ولی بازیکنان دیگر هم خیلی آماده نبودند اما همیشه نگاه به
سمت ملیپوشان بود. مگر ما چند ملیپوش داشتیم. 4 بازیکن. از بقیه چطور
انتظاری نبود؟ من فکر میکنم غیر از شهباززاده که روند خوبی داشت، بیشتر
بچهها در حد خودشان نبودند. ما واقعاً مشکل داشتیم ولی فصل قبل تمام شد و
زحمات قلعهنویی را هم نمیشود نادیده گرفت. بالاخره او توانست چند جام
برای استقلال بیاورد. الان هم جایش را به مظلومی داده که به نظر مثبتترین
نکتهاش بردن دربیهاست. این برای هواداران خیلی مهم است.
شما فصل قبل بارها بیغیرت خوانده شدید. یکجورهایی انگار به
این نتیجه رسیده بودید هر کاری که بکنید، بیغیرت هستید. این چقدر روی شما و
روحیهتان تأثیر داشت؟
آقای قلعهنویی از ملیپوشان انتقاد
میکرد اما ایشان سرمربی بود ولی یکسری دوروبریها که اصلاً در آن حد و
اندازه نبودند که بخواهند از ما انتقاد کنند، انتقاد میکردند. هرچه دوست
داشتند میگفتند و این اصلاً درست نبود. مدام زوم میکردند روی ملیپوشان.
همین رفتار روی هوادار هم تأثیر داشت. وقتی تیم نتیجه نمیگرفت طرفداران
تأثیر گرفته از همین حرفها، به بازیکنان میگفتند بیغیرت.
خسرو جزو کسانی بود که امیر همیشه او را دوست داشت. در داخل تیم میگفتند تو، هاشم و امیرحسین پسرهای قلعهنویی هستید.
بله.
ولی
برای خود تو شرایط عوض شد. مخصوصاً وقتی مصدوم شدی میگفتند نمیخواهی
برای استقلال بازی کنی. این ذهنیت چطور عوض شد؟ به ویژه اینکه تو از طرف
کادرفنی تیمملی هم تحت فشار قرار گرفتی.
قبل از جام ملتها
با استقلال خوزستان بازی داشتیم. من در تمرین مصدوم شدم. فکر میکنم هرکس
جای من بود میگفت بازی نمیکند ولی من با همان پای مصدوم همراه تیم به
خوزستان رفتم. حتی روز قبلش تمرین کردم. قبل از اینکه از پایم MRI بگیرم.
گفتم تمرین میکنم و اگر شد بازی میکنم ولی تمرین کردم مصدومیتم چند برابر
شد. یعنی مصدومیتی که میشد یک هفتهای خوب شود، چندین و چند هفته طول
کشید و باعث شد تا من دو روز قبل از اولین بازی ایران در جام ملتها برسم.
شرایط بازی را نداشتم چون نمیتوانستم خیلی روی پایم فشار بیاورم نتوانستم
آنگونه که باید، آماده شوم. میخواهم بگویم بعضی وقتها هواداران یادشان
میرود که بازیکنان چه کارهای بزرگی کردهاند.
چه اتفاقی میافتد که خسرو حیدری حاضر میشود با مصدومیت تمرین کند؟
آقای
قلعهنویی در آن برهه حساس شده بود که شاید من نخواهم برای استقلال بازی
کنم و هدفم بازی برای تیمملی است. من حسن نیتم را نشان دادم و با وجود
مصدومیت تمرین کردم. بلافاصله پس از آن بازی هم به اردوی تیمملی رفتم که
وقتی کروش اوضاع پایم را دید، خیلی ناراحت شد و به من گفت چرا تمرین
کردهای.
قلعهنویی در طول فصل یک بار هم تو را نشانه رفت. وقتی حرف از پول شد و گفت تو میلیاردی پول گرفتهای و باید بازی کنی.
آن
مصاحبه قلعهنویی درباره همه چیز بود که در بخشی از آن درباره من حرف زده
بود ولی من امسال کلاً 20 درصد از قراردادم را گرفتم. اول فصل که قرارداد
بستم پول گرفتم و دیگر به من پولی ندادند.
چرا اعداد و ارقام اینقدر فرق دارد؟ باشگاه میگوید بین 50 تا 60 درصد به شما پول داده است.
شاید باشگاه طلبهای فصل قبل را هم حساب میکند.
البته شما به میزان دریافتی بعضی از بازیکنان اعتراض داشتید.
خب
امسال بازیکنی داشتیم که به تمرین هم نمیآمد تا بتواند پولش را بگیرد.
شاید به او هم باید میگفتند بیغیرت ولی باتعصب صدایش میکردند!
خسرو میخواهیم به قبل از جامجهانی برگردیم، وقتی میگفتند
تیمملی از حریفان 5، 6 گل نخورد خوب است ولی بعد از مدتی نظرها عوض شد و
منتقدان طوری حرف میزدند که گویا ایران باید نیجریه و آرژانتین را
میبرد.
قبل از بازیها کسی از ما توقع نداشت. بازیهای
تدارکاتی خوبی برگزار نکرده بودیم. چند بار اردوی آفریقای جنوبی کنسل شد.
ما قبل از جامجهانی بدنسازی خوب و سنگینی در آفریقا داشتیم. فکر میکنم
همان بازی اول مقابل نیجریه، جدیترین بازی ما بعد از مدتها بود. فکر
میکردیم نیجریه غول بزرگی است و بچهها کمی ترس داشتند. با بزرگتر از
نیجریه بازی نکرده بودیم. دوست داشتیم بازی مساوی شود. اتفاقاً مسابقه
قشنگی هم نبود ولی نتیجه خوب بود. اوج بازی ما مقابل آرژانتین بود که
توانستیم به خوبی مقابل این تیم مقاومت کنیم. حتی موقعیت گل هم داشتیم و
میشد ببریم. فکر میکنم اگر ما برنده میشدیم، قاعده فوتبال زیر سؤال
میرفت. آرژانتین تیم خیلی بزرگی بود ولی ما عالی جنگیدیم. 90 دقیقه بازی
پایاپای بود و بعد هنر بازیکنی مثل مسی را در زمین دیدید.
خاطرهای از آن روز داری؟
یک چیز جالب از آن روز
یادم هست. قبل از بازی در اردو با بچهها میگفتیم الان است که کروش بچهها
را در یک اتاق جمع کند و بگوید هرکس نمیتواند همین الان برود. میگفتیم
همه میروند و فقط هاشم میماند! (خنده) من با هاشم شوخی دارم. او
فوقالعاده بچه خوبی است.
ولی حیف شد که باختیم.
آن روز میتوانست
تاریخسازترین بازی ملی ایران باشد ولی خب چون گل خوردیم، یک مقدار زود از
یاد مردم رفت ولی مردم هنوز از آن مسابقه خاطره دارند. نتیجه را بهترین
بازیکن دنیا عوض کرد.
بعضی از منتقدان کروش میگویند او هیچ کاری برای فوتبال ایران نکرده است. شما با این نظر مخالفید؟
کروش
فوتبال ایران را خیلی خوب فهمیده است. خیلیها میگویند او دفاعی بازی
میکند ولی ما نشان دادیم که بازی دفاعی برای تیمملی ایران بسیار بهتر از
هجومی است. ما نشان دادیم تیمی که میتواند دفاع کند، گل هم میزند. ما اگر
بخواهیم مدام حمله کنیم شاید شکست بخوریم ولی در دفاع کردن استعداد داریم و
میتوانیم روی ضدحملهها گل بزنیم. شما دیدید ما جلوی شیلی چطور بازی
کردیم و دو گل زدیم. خود آنها هم از بازی خوب تیمملی تعجب کرده بودند.
بعضیها میگویند تیمملی اتوبوسی دفاع میکند و همه میتوانند چنین کاری کنند.
دفاع
تیمملی اتوبوسی نیست. کروش اعتقاد دارد همه بازیکنان باید در کار دفاعی
شرکت کنند. میگوید از نوک خط حمله تا دفاع باید هنگام دفاع در کنار هم
باشند. او معمولاً از بازیکنانی استفاده میکند که به خط دفاع هم کمک
میکنند. نمیتوانیم بگوییم تیمملی ایران اتوبوسی دفاع میکند. آیا همه
تیمهای ملی دنیا حمله میکنند؟ بعضی از تیمها باید هجومی چیده شوند ولی
تیمی مثل ایران باید دفاعی بازی کند چون ما نشان دادیم استعداد زیادی در
این زمینه داریم. شک نکنید در جامجهانی باید دفاعی بازی میکردیم. شما شک
نکنید ما اگر جلوی آرژانتین مثل بازی با بوسنی بازی میکردیم، 6، 7 گل
میخوردیم و آبروی ایران میرفت. آرژانتین بعد از بازی ما بود که تازه گرم
شد و در مراحل بعدی بازیهای بهتری انجام داد. آنها در فینال هم برتر از
آلمان بودند ولی شکست خوردند و نایبقهرمان شدند.
مردم نوع جنگیدن تیمملی ایران را دوست دارند.
ما
در جام ملتها قهرمان نشدیم. در مرحلهای حذف شدیم که دیگر تیمها هم حذف
شده بودند ولی فکر کنم برای مردم ایران جنگندگی تیمملی مهم بود. ما در
بازی با عراق 10 نفره شدیم ولی تا ثانیه آخر جنگیدیم. اگر مهرداد اخراج
نمیشد شک نکنید همان نیمه اول سه گل میزدیم.
تیمملی در بازی با ترکمنستان نمایش خوبی نداشت. ظاهراً باید درباره فوتبال و تیمها تغییر نگرش داشته باشیم.
الان
فوتبال عوض شده، دیگر مثل 20 سال قبل نیست که به گوام 17 گل بزنیم. الان
سنگاپور در ژاپن یقه این تیم را میگیرد. تیمی که خوب برنامهریزی کند و
ساختار دفاعیاش درست شود، میتواند جلوی ژاپن مساوی کند. بازی دفاعی هم
تئوریسینش را دارد. شما ببینید وقتی ما ازبکستان را بردیم گفتیم به
ترکمنستان میرویم و 5 تا به آنها میزنیم ولی فوتبال عوض شده. دیگر
نمیتوانی خودت را از پیش برنده بدانی.
شاید چون خیلی زود گل زدیم، آن اتفاقات افتاد.
ما
بعد از گل دو موقعیت گل داشتیم. یک پاس به سردار آزمون زدم که توپش به تیر
خورد. یک پاس خوب هم به امیری دادم که نتوانست توپ را گل کند. باور نمیشد
اینقدر در موقعیت خوبی قرار گرفته است. ما در 10 دقیقه اول باید 3 بر صفر
میشدیم. بعد از آن ترکمنستان حمله کرد و توانست موقعیت بسازد. حتی
توانستند گل هم بزنند. آنها در نیمه دوم میتوانستند به تیمملی گل هم
بزنند. اگر گل میزدند ما نمیتوانستیم جبران کنیم و چه بسا بازی را به
آنها میباختیم. در این صورت خیلی بد میشد ولی مساوی کردیم و کروش هم
اتفاقاً در رختکن خیلی از ما انتقاد کرد. فکر کنم این رفتار کروش برای همه
درس باشد. او درس بزرگی به خود من و بازیکنان داد تا شرمندهاش شویم. کروش
در رختکن خیلی انتقاد کرد ولی بعد از آن فقط به بچهها لبخند میزد. وقتی
به فرودگاه تهران رسیدیم، او با خنده به همه ما گفت تعطیلات خوبی داشته
باشید. با این رفتار خود من شرمنده شدم. البته من در مقابل ترکمنستان بد
کار نکردم که شما هم اتفاقاً از من تعریف و تمجید کرده بودید. رفتاری که
کروش کرد واقعاً آموزشی بود. من فهمیدم هرچه هست در زمین فوتبال و بعد
رختکن است. وقتی با تیم بیرون هستید باید از همه بچهها حمایت کنید.این مهمترین چیز است.
بازیکنان میگویند او مثل پدر است.
رابطه همه با او
خوب است. به خاطر همین وقتی یک نفر را هم بازی نمیدهد او اعتراض نمیکند و
نمیگوید چرا من را بازی نمیدهد. در حالی که خودتان میدانید بازیکن
ایرانی دوست ندارد روی نیمکت بنشیند.
یکی از معدود تیمهایی هستیم که بازیکنان اصلی و نیمکتنشینش واقعاً رفیق هستند.
من
خودم را مثال بزنم. در جام ملتها دیر به تیم اضافه شدم. ولی واقعاً دلم
کنار تیم بود. در همان بازی با عراق وقتی رضا قوچاننژاد گل زد من اولین
نفری بودم که وسط زمین پریدم و او را بغل کردم چون دلم با همه یکی بود. در
یک تیم همه باید رفیق باشند. الان علیرضا منصوریان دارد این کار را میکند.
خیلی از بازیکنانش شاید 20 سال کوچکتر باشند ولی به او میگویند
داداشعلی. این نشان میدهد او چقدر به بازیکنان نزدیک شده است. به خاطر
همین رفتار است که بازیکنان حاضرند برای کروش سرشان را جلوی توپ بگذارند.
وقتی بازیکن از نظر روانی راحت باشد خوب کار میکند.
میگویند او در رختکن گاهی اینقدر جدی است که بازیکنان نمیتوانند نفس بکشند.
بله،
شاید خیلیها باور نکنند او اینقدر جدی است. کروش مخصوصاً در تمرینات شوخی
ندارد. بعضی وقتها خیلی عصبانی میشود. این طبیعت فوتبال است. مربیان
بزرگ دنیا دوست دارند کار به درستی انجام شود و وقتی بازیکن اشتباه کند،
عصبانی میشوند.