خیلیها تصور میکنند که دلالها نقش پررنگی در بسته شدن تیمها دارند،
شاید این بحث از زیر ساختش غلط نباشد اما واقعیت این است که در تیمهای
پرطرفدار کسان دیگری هم هستند که در نقل و انتقالات نقش پر رنگی ایفا
میکنند. آنها دلال به معنای حرفهای نیستند، جزو مدیران و سیاسیون و هیات
مدیره و ... هم نیستند، بلکه برخی لیدرها هستند. آنها که سکوها را کنترل
میکنند و با همان سکوها راه بسیاری را میبندند و برخی را به باشگاههای
مورد علاقه خودشان میآورند.
برخی بوقچیها با یک شیپور ساده یا یک
طبل و استفاده از احساسات مردم کاری میکنند که مدیران و بازیکنان مجبور به
آمدن یا رفتن شوند. گاهی ابزار آنها بوق و طبل نیست، برخی مواقع کار به
پاره آجر و مشت هم میرسد.
مشت زیر چشم دایی نمونهای بسیار درشت
بود، کسی که با پاره آجر به قطبی حمله کرد نیز ایضا. آنها که علیه صادقی
شعار دادند و آنها که نکونام را پراندند و آنها که به کلاه قرمز آندو بند
کردند و کاری کردند که او برود و پشت سرش را نگاه نکند، آنها مهم هستند،
کارهایشان و رفتارشان بازیکن میآورد و میبرد.
دو روز پیش یک سری
ازهمین آقایان، جلوی درب باشگاه استقلال، لیست بازیکنانی را در دست داشتند و
آن را جلوی چشم مظلومی گرفتند و معتقد بودند که باید این بازیکنان در
استقلال نباشند!
رفتار این لیدرها عجیب شده است، اینکه هواداران
بخواهند برای استقلال و سرمربی این تیم بازیکن بیاورند و یا جلوی ورود برخی
را بگیرند در نوع خود بینظیر است و تنها میتواند در ایران این اتفاق
بیافتد، آنهم نه بازیکنانی معمولی، بلکه بازیکنانی مثل نکونام و یا رحمتی
که هر کدام جزو برترینهای تاریخ فوتبال ایران جا میگیرند.
همه
اینها نشانه است، نشانه تراولهای پنجاه و صد هزار تومانی است، یکی تراول
میدهد و یکی میگیرد مردم بی شیله و پیله هم ابزار اینان هستند، برای ورود
و خروج بازیکن، کسی هم نیست که جلوی آنها را بگیرد، چون بوق در دست
آنهاست.