چه غمی دارد نبودنت ناصر حجازی
بزرگ بودن آسان نیست و بزرگ ماندن سختتر. محبوب بودن یک شب به دست
نمیآید و محبوب ماندن هم بیدلیل حاصل نمیشود. محبوب ماندن را باید در
نام او خلاصه کرد. باید تعبیری از نام ناصر حجازی هم دانست.
در فوتبال ایران به جرأت میتوان گفت کمتر کسی به محبوبیت او دست پیدا
کرده است. برای این ادعا دلیل همین بس که ناصر حجازی حتی بعد از مرگش بزرگ
و بزرگتر میشود.
۴ سال از پروازش میگذرد، اما هنوز نام او زمزمه لبها است و در یادها
نمیتوان او را پاک کرد. انگار جای مهر او در قلبها محکمتر میشود.
ناصر حجازی باز هم محبوب است و برای این محبوبیت همین دلیل بس که او
محبوب هر قشری است. برای دوست داشتن او میان آبی و قرمز خط قرمزی وجود
ندارد.
او را دوست دارند، محبوبش مینامند و تکرار نشدنی. ناصر حجازی یکی بود
که دیگر تکرار نمیشود. یکی ماند که نظیر او دیگر در فوتبال ایران پدید
نمیآید. بهانه برای محبوبیت حجازی بزرگ فقط فوتبال نیست، فقط دوران درخشش
او در دروازهبانی و ستاره قرن ایران در دروازهبانی نیست.
باز هم بهانه برای دوست داشتن این مرد روزهای پر افتخارش در مربیگری
استقلال نیست، همان نایب قهرمانی در آسیا هم نیست. بهانه برای دوست داشتن
ناصر حجازی همین است که او مرد بود و تمام.
صداقت داشت و پاکی را در فوتبال معنا کرد.
ناصر حجازی یکی بود که حتماً فوتبال ایران تا سالهای سال حسرت نبودش
را میخورد. حسرت ظلمی که در فوتبال ایران به او شد، حسرت میدان ندادنها و
از یاد بردنهای مردی که میتوانست به فوتبال ایران کمک کند.
افسوس از دست دادن مردی که دیگر یکی مثل او را نخواهیم دید و نخواهیم داشت.
حجازی رفت و چه تلخ بود رفتن زود هنگامش، چه دردآور بود شکستن گلبرگ
مغروری که هیچوقت از بیآبی پی شبنم نگشت. تلخ بود، تلخ وقتی عقاب در قفس
بود و کلاغها بالای سرش قار قار میکردند.
تلخ بود در قفس بودن عقابی که دوست داشت بالهایش را برای پرواز باز
کند، اما کلاغهای شهر، قار قارشان و سیاهی درد آورشان سوزی بود بر دل
عقاب.
۴ سال گذشت و هنوز ناصر حجازی محبوب است و شگفت اینکه این محبوبیت بعد
از مرگش بیشتر و بیشتر هم میشود. ناصر از یادها که نمیرود هیچ، وسعت
بیشتری به دلها پیدا میکند.
ناصر حجازی همان یک فوتبال ایران، یک محبوبیت این دنیای آبی استقلال
هم شد. یکی که تا همیشه یک قلبها است. حجازی محبوب ماند چون دلش تا همیشه
با استقلال بود، چون اگر بد هم دید، اگر برایش بد ساختند و بد کردند او بد
کسی را نخواست.
در روزهایی که میتوانست به اوج برود به زمین زدندش، در روزهایی که
استقلال آرمانیاش را میخواست بسازد، باید میرفت، اما با همه اینها فقط
خوب استقلال را گفت و دعایش همین سربلندی استقلال بود و بس. فقط استقلالی
باقی ماند و به هوای بردهایش بالش را باز کرد.
صداقت، صراحت بیان، شفافیت سخن و از همه مهمتر یک رویه بودن نه دو
رویه و چند رویه بودن ناصر حجازی را در دل همه مردم ایران قرار داد. در دل
همه آنهایی که اهل فوتبال نبودند، اما ناصر حجازی را دوست داشتند.
در قلب همه آنهایی که به واسطه انسانیت و شخصیت نیک او شیفته ناصر
شدند تا ۲ خرداد که از این پرواز ۴ سال میگذرد، ناصر هنوز برایشان زنده
باشد.
ایستاده، محکم و با همان وقار و بزرگی همیشگیاش. میگویند:
پهلوانان نمیمیرند ما مینویسیم حجازی هیچوقت نمرد. او تا همیشه زنده است. یادش، حرفهایش و افتخاراتش….