اول از همه هیئت مدیره باشگاه بود که این فصل
از ضعیفترین افراد تشکیل شده بود، افرادی که قرار بود هر کدام در تامین بودجه
باشگاه نقشی داشته باشند ، نا پولی به باشگاه تزریق کردند نا از مدیر عامل و مربی
در طول فصل دلیل کسب نتایج ضعیف را جویا شدند و نا معلوم شد برای چه به این سمت منصوب
شدند.
دومین نفر لیست ما جناب افشار زاده ،مرد زحمت
کش و کار کشته ورزش ایران بود که متاسفانه عدم تجربه ایشان در رابطه با مدیریت فوتبال
و حواشی آن به تیم ضربه زد، جناب بهرام خان اگر مدیریت فوتبال میدانست در این فصل
۳ یا ۴ بار باید سرمربی تیم را به دلیل کسب نتایج ضعیف کنار میگذاشت ، اما متأسفانه
بهرام خان هم در استقلال این فصل کلاس مدیریت فوتبال گذراند و کسب تجربه کردند.
سومین نفر ،جناب سر مربی پر افتخار بود ، آقای
قلعه نوعی که در این فصل قرار بود دو قهرمانی برای تیم به ارمغان بیاورند، به دلایل
مختلفی نتوانست سهمیه آسیا را کسب کند چه برسد به دو قهرمانی.
امیر وقتی ذهن خودش را درگیر مبارزه با کیروش ، نکونام ، مجیدی، رحمتی، واعظ آشتیانی ،
کعبی ، حاج رضائی ، فتح الله زاده، باشگاه تراکتور، مردم تبریز، باشگاه سپاهان ، مردم
اصفهان ،...کرد قافیه را باخت
عدم کمک گرفتن از مشاوران کار بلد و آزمایش پس
داده ، عدم استفاده از مربی بدنساز، تعویضهای اشتباه که اکثرا باعث از دست رفتن امتیاز
میشد و همچنین اعتماد به نفس بازیکنان را کاهش میداد.
چهارم
:کمک مربیان ، افرادی که نقش یک تماشاگر را در در این فصل داشتند و مهمترین
کاری که برای تیم انجام دادند گذاشتن موانع در زمین تمرین و دمیدن در سوت آغاز و پایان
تمرین بود، هیچگونه مشاوره درستی به مربی ندادند ، نا تنها امیر مشاوره دستیاران را قبول نداشت ،اما دلیل
اصلی آن نداشتن دانش فنی کمکها بود، استقلال که امسال دیگر مجید صالح را به روی
نیمکت نداشت تا بیشتر ضربه بخورد. از مربیان ضعیف و کم دانش بگذریم میرسیم به بازیکنان،
بازیکنانی که هر کدام در تیم ملی جزو بازیکنان تاثیر گذار بودند در این فصل کارایی
سابق را نداشتند،ضعف بازیکنان میتواند به نداشتن مربی بدنساز در این فصل ، عدم داشتن
تمرین مناسب ، عدم تمرکز بروی بازیها و اعتماد به نفس کاذب و از همه مهمتر خستگی بازیهای
این چند فصل که بازیکنان مدام درگیر بازیهای فشرده لیگ ،جام حذفی ، بازیها و اردوهای
تیم ملی و بازی در لیگ باشگاهی آسیا بودند که خستگی ذهنی و بدنی آنها در این فصل
رفع نشده بود. اینها نیمی از دلایلی بود که بازیکنان در این فصل کارایی همیشه را نداشتند.
در آخر
میرسیم به هواداران ، هوادارانی که سرمایههای اصلی یک باشگاه محسوب میشوند . هواداران
استقلال این فصل بیشتر ترجیح دادند پای تلویزیون از استقلال هواداری کنند که البته
این عدم حضور در ورزشگاه را میتوان به چند دلیل ربط داد.
عدم توجه
به خواستههای هواداران و نا دیده گرفته شدن حق آنها توسط مربی و مدیریت باشگاه .
ضرب و شتم هواداران توسط لیدرها و سرخورده شدن هواداران. محدود کردن هواداران و گرفتن
حق ابراز عقیده و نظر آنها در ورزشگاه، عدم رضایت از کیفیت بازی تیم و نحوه بازی تیم
، عدم رضایت از نتایج ، و حواشی موجود در باشگاه، و دهها دلیل دیگر ،اما هیچ کدام
از اینها دلیل قانع کنندهای برای نیامدن به ورزشگاه نبود ، ما هوادارانی که همیشه
در سرما و گرما یار و یاور تیم بودیم عملا پشت تیم را خالی کردیم تا تیم استقلال مهمترین
بازیکن خود یعنی هوادارانش را در این فصل همراه نداشته باشد. همین عاملی شد تا کمیته
انضباطی به راحتی کرار جاسم را بدون گزارش داور
یک ماه و در مهمترین بازیهای فصل استقلال محروم کند و باعث شد بازیهای اصطلاحا
شش امتیازی را به نفت تهران و فولاد خوزستان
واگذار کنیم. اگر ما هواداران همراه تیم بودیم هیچ داوری جرات نمیکرد دقیقه
۱۷ بازی با تراکتور خطای بازیکن تراکتور را با کارت قرمز همراه نکند و نا داوری باعث أون شکست تلخ شود . تراکتوری که در بازی آخر
با نفت تهران نشان داد وقتی ده نفره میشود چقدر ضعیف و شکننده میشود. اگر من و تو
هوادار پشت تیم بودیم یک بازیکن که هنوز چند ماه از حضورش در تیم پایین جدولی پرسپولیس
نمیگذرد به خودش اجازه نمیداد قبل دربی مصاحبه کند و هواداران استقلال را بی غیرت
خطاب کند ، یا اگر من و تو هوادار اگر در ورزشگاه بودیم ، بازیکن بی شخصیتی مثل بنگر
به خودش جرات میداد رو به هواداران ما و دوربین عکاس خبر ورزشی اعلام کند که گردنتان را بریدیم هواداران استقلال؟
البته کاری که داور این بازی با نگرفتن خطای پنالتی برای استقلال کرد دقیقا بریدن سر
تیم ما بود . اتفاقی که در سه دربی آخر تکرار شده .
حرف آخر
اینکه هوادار استقلال ،باید بپذیریم ما هم در کسب نتایج ضعیف این فصل مقصر بودیم ،
ما اجازه دادیم داورها ، قلم به دستان روز مزد ، عادل فردوسی پور ،مطبوعات زرد هر بلایی سر استقلال بیاورند و جو را علیه ما
کنند. بله من و تو هم مقصریم.