سجاد شهباززاده با حضور در تیم استقلال برای خود «شهباز»زاده شد. شهباززادهای که تا همین تابستان کمتر کسی حتی او را میشناخت چه برسد به اینکه او را در کوچه و خیابان با انگشت نشانش دهند. او حالا با زدن بیش از 11 گل برای استقلال به عنوان بهترین گلزن تیمش در لباس استقلال به میدان میرود که در کنار خود آرش برهانی و عنایتی را میبیند. نفرات اول و دوم جدول گلزنان کلی لیگ برتر در همه ادوار این رقابتها...!
این پدیده نوظهور 25 ساله در 3 بهمن 1368 چشم به جهان گشود. متولد شهر اردبیل است. دیار سبلان و دامنههای سرسبزش با آن عسلهای معروف و سرشیرهای مثالزدنی که دل هر ایرانی را میبرد.این فوتبالیست بیحاشیه پس از آن که 2 گل به تیم گسترش فولاد تبریز در هفته 12 لیگ برتر زد توسط کارلوس کی روش به تیمملی دعوت شد اما در لیست بازیکنان این مربی پرتغالی برای جام ملتهای آسیا جای نگرفت.
او با به ثمر رساندن چند گل سه امتیازی برای استقلال به چشم و چراغ امیر قلعهنویی و هواداران استقلال تبدیل شد تا جزو فیکسهای این تیم محسوب شود. بی شک امیر قلعهنویی بالانشینی تیمش در طول این مدت تا پیش از رسیدن به ایام نوروز را تا اندازه زیادی مدیون این بازیکن اردبیلیاش است. جالب اینکه او حالا برای کسب عنوان آقای گلی دورخیز بلندی کرده تا فاصلهاش با رسیدن به این عنوان را تا اندازه زیادی بکاهد. قطعا حضور در کنار دو آقای گل ادوار گذشته لیگ برتر هم به او این انگیزه و توان را میدهد تا بتواند به این مهم دست پیدا کند.
حرف کشیدن از پسر ساکت و بااخلاق استقلال کار آسانی نبود اما سجاد برخی از زوایای پنهان زندگیاش را بازگو کرد.
کدام محله اردبیل بودید؟
ما در محله شریعتی اردبیل ساکن بودیم. البته باید این را بگویم که برخلاف تهران و شهرهای معتدلتر مرکزی یا جنوبی بارها شده بود که ما در ایام نوروز به علت شدت بارش برف (در فروردین ماه) دو، سه روز در خانه میماندیم و نه عید دیدنی میشد برویم و نه بازی کنیم. فقط مینشستیم پای برنامههای تلویزیون.
با اینکه عید گذشته اما یادت هست بهترین عیدی را از چه کسی میگرفتی؟
همیشه از مادربزرگم بهترین عیدیها را میگرفتم که هنوز هم هست و الان هم دلم برایش حسابی تنگ شده است.
شب عیدها خودت را نونوار کردی و رخت و لباس جدید خریدی؟
نه! البته ممکن است یک یا دو تکه لباس بگیرم اما کلی خرید نمیکنم. البته فکر میکنم فقط من اینطور نیستم. مردم اینقدر در طول سال خرید میکنند که دیگر در شب عیدها فقط برای سرکشی به فروشگاهها به این قبیل اماکن رفت و آمد میکنند وگرنه همه لباس نو دارند. قدیمها بود که مردم سالی یک یا دوبار لباس میخریدند و الان همه تند تند لباس نو میخرند.در مجموع فکر میکنم که موضوع عید به کلی برای ما تغییر کرده است و فقط یک شکل و شمایلی از آن برایمان برجا مانده است.
سجاد شهباززاده در تابستان که به استقلال آمد همین شکلی بود که الان هم هست. علتی داشته که تو خودت را دستخوش تغییرات نکردی؟
نه! باید تغییر میدادم؟ من همین شکلی هستم.
کسی در این باره به تو راهنمایی داده یا بر فرض امیر قلعهنویی از تو خواست که مراقب حاشیهها باشی؟
پیش از هر چیز بگویم که مدل مو و ظاهر آدمها نمیتواند باعث به حاشیه رفتن شان بشود، گرچه بی تاثیر هم نیست اما من مدتهاست که به این شکل زندگی میکنم و خیلی اهل تغییر در ظاهرم نیستم. درواقع نیازی نمیبینم وگرنه در مواقع لزوم و اگر احساس کنم که مدل مو یا چیزی دیگر به من میآید حتما آن کار را میکنم و با این مسایل از مسیری که برای خود انتخاب کردم هم منحرف نمیشوم.
پس کسی به تو نگفته که اینگونه باشی؟
به هیچ وجه! به کسی اجازه نمیدهم که در این باره روی کارهایم نظر داشته باشد. البته همانطور که گفتم ممکن است خود من در جایی که لازم باشد بیشتر به سرو وضعم رسیدگی کنم اما در زمین مسابقه و زمان بازی به چیزهایی مهمتر از آن فکر میکنم. در مجموع من سالهاست که به این شکل زندگی میکنم و خیلی هم از این وضعیت راضی ام.
تو در تیمی بازی میکنی که بازیکنانی مثل حنیف، فروزان، فخرالدینی و چند نفر دیگر خیلی به این کارها فکر میکنند و بیشتر بازیها با مدل موی جدید به میدان میآیند. آنها به تو نگفتهاند که از این یکنواختی دست برداری؟
نه! آنها میدانند که من با این سیستم راحت ترم و البته گفتم که گاهی هم که لازم باشد در جاهایی که باید به خودم هم میرسم. با این هم مخالفم که مدل مو باعث حاشیه میشود. خود افراد هستند که در این باره تغییر مسیر میدهند.
در تیم با کدام بازیکنان بیشتر جور هستی؟
با همه خوبم و مشکلی با کسی ندارم.جالب است بدانید آن زمان که داشتم سایپا را ترک میکردم گوشه ذهنم به این موضوع مشغول بود که مبادا در استقلال نتوانم با بازیکنان تیم رابطه برقرار کنم اما بلافاصله پس از یکی، دو جلسه کار کنار بازیکنان تیم با همه رابطهای دوستانه پیدا کردم و جو خیلی خوبی را تجربه کردم. الان هم با محسن (فروزان) و میلاد (فخرالدینی) و بیشتر بازیکنان تیم رفاقت خوبی دارم.
فوتبالیست محبوب خارجیات کیست ؟
در دنیا بازی خیلیها را دنبال میکنم و تقریبا از هر کدام شان هم نکتهای که مدنظرم است را برداشت میکنم. این را هم باید بگویم که من در این زمینه فقط دنبال نکات فنی نیستم بلکه پیگیر طرز فکر بازیکنان بزرگ دنیا هم هستم. اینکه چطور زندگی میکنند و چه مسیری را طی کردهاند تا به نقطهای که در آن هستند برسند.
بیشتر توضیح میدهی؟
ببینید بزرگی فوتبالیستها به استعداد بالای آنها نیست و باید شخصیت بزرگی را هم داشته باشند تا بتوانند خود را در جایگاه بالایی که هستند حفظ کنند.
نمیگویی طرفدار کدام فوتبالیستی؟
من کریستیانو رونالدو را دوست دارم...نه فقط به خاطر بازیاش یا گلهایش بلکه به خاطر استمراری که در کسب موفقیتهایش داشته است. او تا کنون توانسته سه بار توپ طلا را تصاحب کند و این بی دلیل نیست. من قبل از اینکه به این موضوع فکر کنم به چرایی آن میاندیشم.
فکر میکنی کدام ویژگی بازیهای رونالدو به تو شباهت دارد یا بهتر است بگوییم کدام ویژگی بازیات را شبیه به او میدانی؟
به لحاظ فنی شباهت خاصی به رونالدو ندارم چون پست بازیام هم با او یکی نیست. من از طرز فکرش در زندگی لذت میبرم و دوست دارم بتوانم در شیوه زندگی ورزشی مانند او باشم تا درون زمین. او در سن 30 سالگی سومین توپ طلای زندگیاش را گرفت و این برای یک فوتبالیست در آن سن ستودنی است. او هرگز از فوتبالش راضی نمیشود و پس از آنکه توپ طلای سوم را گرفت گفت هنوز خیلی چیزها باقی مانده که نتوانسته آنها را بدست بیاورد و میخواهد آنها را بدست بیاورد.
در فوتبال خودمان چطور؟ فوتبالیستی که خیلی از بازیهایش لذت میبردی که بود؟
خداداد عزیزی...
...چطور؟
بچه که بودم عزیزی فوتبالیست محبوبم بود و زمانی که در تیم زیر 12 سال ایران بازی میکردم شماره پیراهن 11 را برای همین منظور که لباس خداداد عزیزی هم 11 بود برای خودم انتخاب کرده بودم. بزرگتر هم که شدم و در تب وتاب فوتبال هم بودم این حس را به او داشتم.
روز بازی ایران و استرالیا در ملبورن را به یاد داری؟
البته که به یاد دارم. بازی به وقت ایران حدود ساعت 12 ظهر بود و من به محض اینکه از مدرسه تعطیل شدم با برادرم به سرعت به سمت خانه رفتیم واتفاقا همان 8 دقیقه آخر که اصل کار بود را رسیدیم.
لحظه به ثمر رسیدن گل چه کار کردید؟
از خوشحالی به طرف تلویزیون دویدم که پایم به فرش گرفت و به سمت تلویزیون پرت شدم و روی زمین افتادم البته اصلا متوجه نشدم و دوباره بلند شدم و بعد هم به خیابان رفتیم و با دیگر دوستان مان به شادی کردن مشغول شدیم. روز به یادماندنی بود.
تا امروز خداداد را دیدهای تا این موضوع را به او بگویی؟
نه! تا حالا شرایطی برایم بوجود نیامده تا او را ببینم.
دانشجوی لیسانس تربیت بدنی هستی؟
بله...
...حضورت در محیط دانشگاهی تا چه اندازه روی رفتارت درمحیط ورزشی تاثیر داشته است؟
قبل از آن باید بگویم که کلا محیط دانشگاهی را خیلی دوست دارم و به همه آنهایی که از من کوچکتر هستند توصیه میکنم که جدا از بحث تحصیلی و علم اندوزی در محیط دانشگاهی بودن تاثیر خیلی خوبی بر افراد میگذارد. البته من به شخصه از ابتدا درسخوان بودم و برادرم و عمویم هم تحصیلکرده هستند و خودم هم دوست دارم تا جایی که میتوانم در این زمینه تحصیلاتم را ادامه دهم تا بتوانم در آینده فردی تحصیلکرده باشم. میخواهم این را بگویم که با علاقه درس میخوانم و صرفا برای گرفتن مدرک این کار را نمیکنم.
در زندگی ورزشیات چقدر تاثیر داشته است؟
شاید خودم به شکل مستقیم متوجه تاثیر آن نشده باشم اما قطعا روی شخصیتم تاثیر داشته است. البته شاید نتوانم این را با ذکر مثال توضیح بدهم اما در مجموع همین که اطلاعاتم در زمینه تربیت بدنی بالاتر رفته است خیلی برایم ارزشمند است...هر زمان که در اردوها با محسن (فروزان) هستیم و گاهی که من شروع میکنم درباره موضوعی ورزشی از دیدگاه علمی حرف بزنم میگوید بازم کتابت را باز کردی؟(خنده)
ماشین که داری؟
بله! یک مزدا دارم...
...تری؟تو؟ یا وان؟
(خنده) مزدا تری...
رانندگی ات چطور است؟ میدانی که در شبهای پایانی اسفند قلعهنویی در برنامه سفربخیر توصیههای راهنمایی رانندگی به رانندههای نوروزی میکرد؟
بله خودم هم بخشهایی از آن برنامه را دیدم...ولی درباره خودم باید بگویم که رفته رفته بهتر میشوم.
چطور؟
حس میکنم آن اوایل یک مقدار با هیجان بیشتری پشت فرمان مینشستم اما الان بهتر شدهام. البته کلاسی هم که رفتم بی تاثیر نبود. در آن کلاس برای ما فیلمهای تصادفهای دلخراشی پخش کردند که باعث شد تا خیلی به این مهم توجه بیشتری داشته باشم.
چه کلاسی؟
کلاسی که پلیس برایم در نظر گرفته بود...
...مگر تخلف رانندگی داشتی؟
نه! ماشینم را در جای پارک ممنوع نگه داشته بودم که آن را به پارکینگ بردند و خودم هم به کلاس راهنمایی رانندگی رفتم. البته باید این را بگویم که گاهی در ترافیکها اینقدر دیگران تخلف میکنند که اگر شما مرتکب تخلف نشوی انگار که خودت در حال تخلف هستی. مثلا اینکه میگویند باید بین دو خط رانندگی کنیم وقتی هیچ کس بین دوخط راه نمیرود و شما را هم وادار میکنند تا از مسیرت خارج شوی دیگر کاری از دستتان برنمی آید.
با دوربینهای ثبت تخلف چه میکنی؟
خیلی اوقات مرا شکار کردهاند.
به خاطر عبور از چراغ قرمز؟
نه...فقط به دلیل سرعت زیاد! آن هم نه سرعت خیلی بالا بلکه به خاطر 3، 4 کیلومتر بیشتر از حد مجاز.
هیچ میدانی اسم فامیلی ات خیلی تیتر خور است؟
اسم فامیلیام را خیلی دوست دارم.
تیتری بوده که در این مدت که به استقلال آمدهای بیشتر از همه به یادت مانده باشد؟ یا به دلت نشسته باشد؟
فکر میکنم تیتر خود «گل» بود که زدید «پرواز با شهباز» این تیتر را خیلی دوست داشتم. خیلی از دوستانم هم به من گفتند که آن تیتر خیلی خوب شده بود.
زمانی که با استقلال قرارداد میبستی فکر میکردی بتوانی به چنین جایگاه فوقالعادهای در این تیم دست پیدا کنی؟
البته من جایگاهم در استقلال را فوقالعاده نمیدانم اما تا حدودی به هدفگذاریهایی که کرده بودم دست یافته ام. البته من پیش از آن که به سایپا بروم این تصمیم را داشتم که بتوانم در فوتبال پیشرفت کنم و به جایگاههای بالاتری برسم به همین دلیل انتظار چنین روزهایی را میکشیدم و خوشحالم که در انتخابم اشتباه نکردم و تا پیش از این در باشگاه سایپا تمام تلاشم را کردم و حالا هم در استقلال به این مکانی که در آن هستم راضی نیستم.
درباره هم اتاقیات و روزهایی که به اردو میروی حرفی نمیزنی؟ محسن فروزان در خواب خرخر نمیکند؟ یا خودت؟
نه! هیچکدام مان بدخواب نیستیم. فقط یک نکته در هم اتاقی ما همیشه سوژه بازیکنان است و آن هم ریخت و پاش بودن اتاق مان است. مثلا یادم میآید یکبار به اردو رفتیم و 10 دقیقه پس از آن که به اتاق مان رفتیم یکی از بازیکنان به اتاق ما آمد و وقتی چشمش به اتاق افتاد گفت: شما چند ماه است در این اتاق زندگی میکنید؟ میخواهم بگویم که اتاق من و محسن شلوغ پلوغترین اتاق کل تیم است.
غذای مورد علاقه ات چیست؟
فسنجان. این را همه میدانند...
...پس در عروسیها اول سراغ ظرف خورش فسنجان میروی؟
(خنده) نه دیگر به این شکل. در عروسی شرایط تفاوت دارد و اغلب اولویت با باقالی پلو با گوشت یا ماهیچه است(خنده).
لاغری ات نشان میدهد که زیاد استعداد چاقی نداری درست است؟
بله! البته من هم اگر زیاده روی کنم چاق میشوم اما زیاد استعداد ندارم.
در این مدت که با رضا عنایتی هم تیمی و همسفره شدی به اینکه او هرچه میخورد لاغر است و چاق نمیشود حسودی نکردهای؟
اتفاقا در این باره با او حرف زدهام اما نه! دلیلی ندارد حسادت کنم چون خودم هم استعداد چاقی ندارم. اتفاقا گاهی که لازم است وزن اضافه کنم خیلی به سختی این اتفاق برایم ممکن میشود.
فاصله 24 کیلومتری اردبیل تا سرعین را چندبار طی کرده ای؟
اوووووه! خیلی زیاد نمیدانم چقدر بوده است.
الان که حرف سرعین شد هوس سرشیر و عسل آنجا با نان سنگکهای سفیدش را نکردی؟
اتفاقا خیلی وقت است که دلم خواسته و در اولین فرصت سرشیر و عسل میخورم. آخر در همین سفر اخیرمان به تبریز برای بازی با گسترش فولاد تبریز روی میز صبحانه سرشیر عالی بود که به خاطر روز بازی مسابقه نمیتوانستم غذای خیلی چرب بخورم به این خاطر پا روی دلم گذاشتم و از خوردنش چشم پوشی کردم. چون خیلی چربی بالایی دارد و روز مسابقه ما نباید غذای خیلی چرب بخوریم.
خوراکی محبوبت چیست؟ در واقـــع برای تنقلات بیشتر سراغ چه خوراکیهایی میروی؟
از کودکی به خوردن خشکبار علاقه داشتم و به گردو، بادام هندی و این چیزها علاقه داشتم و این قبیل خوراکیها را خیلی بیشتر از هر چیزی میخوردم. چون علاوه بر اینکه چربیها و اسیدهای مفید برای بدن دارند خاصیت چربی سوزی هم دارند. البته اگر به اندازه خورده شوند و در کنارش مثل من تحرک خوبی هم برای مصرف کالری داشته باشید.
اوقات فراغت هم داری؟
بله...البته کم است اما به هر حال فرصتهایی برای استراحت پیدا میکنم. خیلی هم خودم را درگیر درس نمیکنم و آدم اعتدال گرایی هستم.
در آن اوقات چه میکنی؟
اول این را بگویم که بیشتر وقتم خارج از فضای کار و فوتبالم به درس و دانشگاه اختصاص دارد اما اگر فرصتی برای فراغت پیدا کنم یا به سینما میروم یا در خانه فیلم میبینم و یا مطالعه میکنم.
سبک خاصی از فیلمها را میبینی؟
نه! فیلمهایی که توسط دوستانم به من توصیه شود را نگاه میکنم حالا ممکن است با دو یا چند موضوع متفاوت هم باشد اما توصیه آنهایی را گوش میکنم که به سبک فیلمهای مورد علاقه آنها اعتماد دارم. مانند برادرم.
تهران را تا چه اندازه شناختهای؟
اطلاعات شهریام از تهران زیاد نیست و بیشتر مسیرهای اصلی را بلد هستم اما مراکز خرید و این قبیل جاها را بلد شدهام و دیگر مانند روزهای اول نیستم که به این استان آمده بودم.
جایی هست که با دوستانت پاتوق کرده باشید؟
نه! اصلا از این کارها نمیکنم. در واقع اینقدر مشغول تمرینات و درس هایم هستم که فرصتی برای این کارها پیدا نمیکنم.
تا چه اندازه برای خودت هزینه میکنی؟ برای سرو وضعت؟
بیش از اندازه برای خودم خرج نمیکنم. همان اندازه که نیاز باشد هزینه میکنم. به هر حال الان من در جایگاهی هستم که ممکن است از سوی عدهای مورد توجه باشم و باید برای ظاهرم به اندازه هزینه کنم.
از سالی که پشت سر گذاشتی راضی بودی؟
سال 93 را هرگز فراموش نمیکنم. من در این سال به استقلال آمدم و به تیمملی هم دعوت شدم که این برایم مهم است. قطعا این سال را برای خودم پایه قرار خواهم داد تا سال بعد و سالهای پس از آن را بهتر و پربارتر پشت سر بگذارم.
فکرش را میکردی در این برهه از فصل 94-93 موثرترین بازیکن تیم بزرگ استقلال شده باشی؟
روزی که حرف از این شد که من دارم به استقلال میآیم خیلیها به این موضوع خوشبین نبودند و میگفتند که شهباززاده در استقلال موفق نمیشود. همان روز اول سراغ امیر قلعهنویی رفتم و با او در این باره حرف زدم و دیدم که او اعتقاد خوبی به من دارد و این به من اعتماد بنفس بیشتری داد تا کارم را با شکل بهتری آغاز کنم و کمکم کرد تا تلاشم را با هدف ادامه دهم. او به من گفت که به این حرفها توجه نداشته باشم و من هم بدون هیچ نگرانی کارم را استارت زدم. البته در این فصل بالا و پایین داشتم اما فکر میکنم که تا حدودی توانستهام موفق باشم.
حالا واقعا دوست نداری آقای گل شوی؟
چرا این مدلی سوال میپرسید...
...چون در طول این ماهها همیشه با احتیاط در این باره حرف زدهای؟
بله که دوست دارم و اتفاقا حالا که فاصلهام با نفر اول گلزنان لیگ کم است بیشتر هم تلاش میکنم تا به این مهم برسم. از دوستانم در استقلال هم ممنونم که به من کمک میکنند.
استقلال قهرمان میشود؟
امیدوارم این اتفاق رخ بدهد. خیلی برایم ارزشمند است که در استقلال این حس را تجربه کنم و خودم هم فارغ از اینکه دوست دارم آقای گلی را با لباس استقلال کسب کنم ولی همه تلاشم را میکنم تا دیگر بازیکنان استقلال هم گل بزنند و بتوانیم قهرمانی را از آن خودمان کنیم. هر چند که میکس شدن آقای گلی لیگ با قهرمانی تیمم بی نظیر خواهد بود.
دو بازی اخیر را چرا باختید؟
متاسفانه بدآوردیم .دو بازی که در هر هفته یکی از مدعیان شکست خورد. ما می توانستیم با دو پیروزی فاصله خوبی با تیم های رقیب بگیریم که نشد.