نقطه تاریک کارنامه صمد مرفاوی، شکست در دربی سال 85 است؛ همان مسابقهای که استقلال با یک گل پیش افتاد اما سرانجام 2- یک بازی را باخت. آن روزها شایعه شد که امیر قلعهنویی با تلفن به صمد دستور داده که علی منصور- بهترین بازیکن آن بازی- را تعویض کند. آن روزها استقلالیها با حسرت به غیبت امیر قلعهنویی فکر میکردند و میگفتند: «اگر امیر بود ... !»
امروز هم استقلالیها در غیاب امیر، به صمد مرفاوی چشم دوختهاند؛ اگر استقلال بازی را ببازد، آنها باز هم به یاد قلعهنویی میافتند و چه بسا این بار علیرغم نتایج خوب صمد، نام قلعهنویی را در ورزشگاه فریاد بزنند. شکست صمد برای استقلالیها به این مفهوم است که فقط قلعهنویی ضمانت شکستناپذیری در دربی است. اگر استقلال قهرمانی لیگ را به دست بیاورد اما در دربی شکست خورده باشد، هواداران استقلال خیلی احساس شادمانی نمیکنند و به همین دلیل قلعهنویی را از یاد نمیبرند.
شاید نتیجه مساوی در دربی برای صمد و کادر فنی معقول باشد اما تیفوسیهای استقلال منتظرند تا تیم صمد با نتیجهای خارقالعاده، برنده از زمین خارج شود. به هرحال این نتیجه برای استقلال ایدهآل است و نوار شکستناپذیری این تیم پاره نمیشود و ابهت استقلال حفظ میشود؛ اگرچه نتیجه مساوی- مخصوصا از نوع بدون گل- ملالآور و خستهکننده است اما به مراتب بهتر از این است که خوب بازی کنند و ببازند.
حرفش را هم نزنید؛ به ذهنتان هم خطور نکند که استقلال بازی را میبازد. شکست در دربی یعنی نقطه عطف و خروج از مسیر موفقیت و قرار گرفتن در جهت ناکامی و حاشیهها.
استقلال اگر دربی را ببازد، صدای نیمکتنشینها بلند میشود؛ میتوانیم صفحه اول روزنامه را تجسم کنیم که با تیترهای هولناک از اختلافات درونی این تیم پرده برداشتهاند و علیه همدیگر مصاحبه میکنند. از حالا میدانیم که خبر درگیری فلانی و فلانی در رختکن روی جلد روزنامهها میرود و صمد و دوستان تا به خود بجنبند، در گرداب حاشیهها غوطهور میشوند و حاشیهها استقلال و نتایج خوبش را میبلعد. این نکته را فراموش نکنید که تیمهای بازنده دربی، هیچگاه قهرمان لیگ نشدهاند. این درحالی است که پرسپولیس بدترین روزهای چند سال اخیر را سپری میکند و شکست مقابل چنین تیمی برای استقلالیها به هیچ وجه قابل فهم نیست و آنها صمد و بازیکنان را به خاطر شکست جلوی «این پرسپولیس» نمیبخشند.