علی موسوی گفت: در آن سال ها 4 تیم استقلال، دالیان، جونیلو و
العین به مرحله نهایی راه پیدا کردند که من 5 گل به ثمر رساندم.
دقیقه 92 به نیرو هوایی عراق گل زدم
یادم میآید که در آن بازی ها در مراحل نخست من مصدوم شدم اما بازی با
نیروهوایی عراق نمی رسیدم و یادم می آید که تا دقیقه 93 ما بازی را یک بر
صفر باخته بودیم. آن بازی هادر زمان صدام بود و بازیکن های استقلال هم می
ترسید که نکند به ما حمله کنند. بالاخره در دقیقه 93 گل زدیم و بازی به
تساوی کشیده شد.
فوتبال ایران درجا زد
این بازی ها مربوط به 14 سال گذشته است. در آن سال ها هر زمان استقلال و
پرسپولیس در بازی های آسیایی به میدان می رفتند تا مرحله نیمه نهایی می
رفتند. اما الان اینطور نیست انگار که ما در آن سال ها با وجود اینکه
امکانات کمتری داشته داشتیم اما می توانستیم با تیم های برتر آسیا مقابله
کنیم اما الان تیم های ما شاید بتوانند از مرحله گروهی صعودکنند ولی کمتر
به مراحل پایانی راه پیدا می کنند.
رشیدی خواست جادوی جوبیلورا باطل کند
یادم می آید که در آن سال استقلال تیم های الهلال و السد نیروی هوایی را
شکست داد و حذف کرد. اما در نهایت ما با باخت مقابل جونیلو دوم شدیم یادم
میآید که در آن بازی استقلال خیلی سرتر از جوبیلو بود ما فقط 18 تا کرنر
زدیم آنقدر در نیمه اول حمله کردیم و گل نشد که آقای رشیدی بین و نیمه گفت
نمی دانم ژاپنی ها در دروازه چه پاشیده اند که جادو شده است و رفت یک سطل
آب در دروازه آنها پاشید! آخر ما در بازی با دالیان گل های بدی خوردیم اما
این بازی خیلی خوب بودیم و نبردیم.
یک گل به دالیان یک گل به تیمملی چین
در بازی دالیان هم شاید مهمترین گل ورزشی دوران باشگاهی ام را در دقیقه 17
با پاس اکبرپور به ثمر رساندم در بازی های ملی هم همزمان با آن سالی بود که
در بانکوک قهرمان شدیم و در تیمملی هم به چین گل زدم. کلا آن سال خوب به
چین گل می زدم. (می خندد)
اول شادی کردم بعد سینه زدم
در بازی با دالیان یادم می آید که محرم بود، دقیقه 117 من روی پاس
اکبرپورگل طلای را به ثمر رساندم تا آن زمان بازی 3ـ2 به نفع دالیان بود.
اول شادی کردم بعد یادم آمد که محرم است و برسروسینه ام می زدم. آن بازی
120 هزار نفر تماشاگر داشت اما متاسفانه از تلویزیون پخش نشد شاید اگر آن
بازی پخش می شد یکی از بازی های تاریخی در ایران بود. اما چون بعدا پخش
شد، دیگر سرد شد و از آن حال و هوا افتاد. هنوز وقتی یاد دقیقه 117 بازی
می افتم در حالی که تمام بدنم مخصوصا عضلات دوقلوی پایم گرفته بود نمی
فهمم چطور با چرخش گل زدم.
حجازی با بازیکنانش رو راست بود
یادم می آید که آن دوران چک های آقای فتحاللهزاده آنقدر وصول نمی شد که
در دست بازیکنان پاره می شد. اما بازیکنان کار خودشان را می کردند همه
با هم همدل و پشت هم بودند. آقا حجازی هم هیچ وقت در مربیگری حق کسی را
ضایع نمی کرد. هر کس واقعا خوب بود به زمین می رفت. یادم میآید وقتی به
دالیان گل زدم نیمکت ما و آقای حجازی 2متر به هوا پریدند.
مدرسه فوتبال برای بچه پولدارهاست
به عقیده من بازی هایی آسیایی هیچ فرقی نکرده است. این فوتبال ایران است که
درجا زده است! یادش بخیر برای فوتبالیست های آن دوره زمین های خاکی جای
مدرسه فوتبال تیم های خارجی را پر می کرد. فوتبال روزمان برای بچه های
فقیر بود. ما از صبح تا شب 3، 4 زمین خاکی و سالن بازی می کردیم. اما الان
مدارس فوتبال بدون برنامه تاسیس شده است که برای بچه های پولدار است و
هیچی به بچه ها یاد نمی دهند 80 تا 100 بچه در زمین هستند و در حقیقت بهتر
است بگوییم دنبال نخودسیاه هستند. خودشان هم مثل بازیکنان زمان ما که
اضافه تمرین می کردند و دنبال یادگیری بودند نیست. آنها اصلا سختی برای
فوتبال نمی کشند این است که متاسفانه فوتبال ما درجا می زند.
باید بازیکن ترانسفر کنیم
هر چهار نماینده ایران در لیگ خوب هستند اما باید ببینیم درآسیا چه می
کنند. در حال حاضر برش ما به این شکل است که می توانیم از گروه خودمان
صعود کنیم و یک هشتم پایانی برسیم. اما حضور در میان تیم های نهایی کار
سختی است الان در لیگ نفت و فولاد را خیلی خوب میبینم. امیدوارم که نتیجه
بگیرند و بازیکنان ترانسفر کنند تا فتوبال ما هم رشد بیشتری کند.
الان در فوتبال بودم اصلا گل نمیزدم
من همیشه فکر می کنم اگر الان در فوتبال بودم نمی توانستم هیچ گلی به ثمر
برسانم. (می خندد) چون آن موقع هافبک های خوبی مثل دین محمدی، اکبرپور،
فرهاد مجیدی پشت من بودند که حمایتم می کردند و چشم بسته همدیگر را پیدا
می کردیم در تیمملی هم کریمی و استیلی و منصوریان.