ترمز بردهای استقلال کشیده شد.
هم گسترش فولاد خوب بازی کرد، هم اینکه شرایط آب و هوایی اجازه نداد تا
استقلال بازی همیشگی خود را ارائه بدهد؛ گرچه باز هم بد نبودیم و
میتوانستیم از معدود موقعیتهای خود بهتر استفاده کرده و برنده زمین را
ترک کنیم.
اما به نظر میرسید استقلال به مساوی هم راضی باشد؟
نه اصلاً اینطور نبود. اتفاقاً ما به تبریز آمده بودیم تا با بردن
گسترش فولاد صدرنشین لیگ برتر شویم و با دست پر به تهران برگردیم که هم
شانس با ما یار نبود و هم خودمان این فرصت را از دست دادیم.
گویا قبل از بازی با تماشاگران حاضر در ورزشگاه مشکل پیدا کردی؟
چه بگویم. مثل اینکه در این فوتبال هرقدر سر به زیر باشی و حاشیهای نداشته باشی، بیشتر در چشم هستی!
چطور؟
90 دقیقه بازی به کنار؛ چند دقیقه قبل از بازی تماشاگران تبریزی حاضر
در ورزشگاه شروع به فحاشی به من کردند آن هم بدون هیچ دلیل خاصی. دوستان
هرچه فحش و بد و بیراه بود نثار من کردند آن هم به این جرم که پیراهن
رقیبشان را به تن کرده بودم.
در خبرها آمد که سنگ و فندک هم به سمت تو پرتاب کردند؟
به گمانم تماشاگران فکر میکردند من سیگاریام برای همین فندک به سمتم
پرتاب کردند که اتفاقاً هدیه آنها را برداشتم و تقدیمِ داور بازی کردم چون
بندگان خدا اشتباه فکر کرده بودند! من تا به این لحظه از عمرم نه لب به
سیگار زدم و نه اهل دود و دم بودم (باخنده).
واقعاً دلیل اینکه این رفتارها با تو شد را نمیدانی؟
باور کنید نه. هرچه هم فکر کردم ببینم خطایی کردم یا چیزی، به هیچ
نتیجهای نرسیدم اما واقعاً حرفهای زشت و رکیکی از روی سکوها شنیدم که جا
دارد کمیته انضباطی با این اتفاق برخورد جدی کند چون فوتبالیستها به خصوص
خودم در این مسائل همیشه مظلوم واقع میشویم.
تو هم جواب این فحاشیها را با شوت کردن توپ دادی؟
عمدی در کار نبود چون بازیکن حریف مصدوم شده بود توپ را به بیرون زدم
که با توجه به نزدیکی سکوها به زمین چمن، همه فکر کردند از عمد این کار را
کردم اما برای داور توضیح دادم و خود آقای صالحی قانع شد.
بازی بعدی استقلال را هم از دست دادی؟
بله متأسفانه سه اخطاره شدم و نمیتوانم جلوی مسجد سلیمانیها بازی کنم.