مسئله را از فضای
فوتبال خارج کنیم. نمی خواهیم درباره مقایسه او با بزرگوارانی مثل قلعه
نویی و درخشان یا استاد کفاشیان حرف بزنیم. مسئله عمیق تر است. طبقه متوسط
ما در اصرار مبالغه آمیزش بر ادامه حضور کی روش پیام آشکار و واضحی را
مخابره می کند. بگذارید درباره این پیام حرف بزنیم.
جامعه
امروز ما مدیران خاص خود را تربیت کرده است، مدیرانی که گاه در اوج موفقیت
و محبوبیت هستند مثل وزیر امور خارجه، وزیر بهداشت و فرمانده سپاه قدس و
دیگر مدیران و فرماندهان موفق. این دسته کوچک از مدیران نهایت تصور ما از
کاردانی هستند؛ مردانی که در وظایف شان کوشا، با دیسیپلین و بلندپروازی های
خاص خود و خستگی ناپذیر.
اما طیف اصلی مدیران جامعه امروز ما با
فاصله گرفتن از این نمونه های محبوب و نادر به تدریج به گروهی از مدیران
رده های میانی و حتی رده های بالا می رسد که افکار عمومی جامعه ما را با
اشتباهات، بی نظمی ها، رانت خواری ها و کم کاری های خود به شدت آزرده ساخته
اند. مدیرانی که نمایش تمام وکمالی از عدم صراحت و ریاکاری هستند. مدیرانی
که با خواب کردن وجدان خود، چشم بر تخلف ها می بندند و در پازل بی پایان
روابط و ارتباطات نقش خود را علیه منافع ملی و به سود جریان پول و سرمایه و
رانت به تمامی اجرا می کنند.
این
گروه از مدیران همه جا پراکنده شده اند. در سازمان ها، نهادها، شهرداری
ها، صداوسیما و ... گاه به نظر می رسد تمامی ندارند. یکی می رود و جانشینش
همان اشتباهات را عینا تکرار می کند. همان دور باطل. طبقه متوسط ما در
آرزوی پیوستن به سمفونی جهانی سازی است. می خواهد استانداردهای مدیریتی
جهانی را احساس کند. خسته شده است از مدیران بهانه گیری که با بازی با
کلمات از پاسخگویی می گریزند. زیر حرف خود می زنند. .جرخش های ناگهانی
سیاسی و اجتماعی دارند و ...
مردانی که کم کاری و اشتباهات و بی
نظمی های خود را در پشت تظاهر به اعتقادات پنهان کرده اند. تمام آن یقه
سفیدهای بد لباس این سالها. این ذهنیت منفی نسبت به مدیران که در میان قشر
متوسط جامعه شکل گرفته و به همین دلیل است که با دقت و وسواس فراوان، رفتار
و صحبت های مسئولان مختلف را رصد می کنند و آن را در ترازوی مقایسه با
سایر الگوهای جهانی قرار می دهند و برای همین است که از مجاهدت و کاردانی
آن فرمانده دلیر سپاه به وجد می آیند و از پشتکار آن وزیر همیشه در سفر و
مردم داری و صراحت لهجه وزیر دیگر شاد می شوند که وقتی پای سلامت مردم وسط
کشیده شد، تمام غول های صنایع لبنی را به نبرد فرا خواند.
برای همین
است که نمونه کی روش برای مردم جالب می شود. در ورزش محاصره شده توسط
کفاشیان و خادم و قلعه نویی؛ مردم حضور این پرتغالی پیچیده را غنیمت می
شمارند. آنها خسته اند از مدیرانی که وقتی با مردم صحبت می کنند آنها را
مشتی صغیر می دانند که باید در مصلحت اندیشی های محدود دوستان، برخی حقایق
را از آنها پنهان کرد. آنها از مصلحت اندیشی و دورویی خسته شده اند و حالا
در وجود این مرد قاطع و صریح و نه چندان موفق پرتغالی، گمگشته خود را پیدا
کرده اند. نشانه ای از وصل شدن ورزش کشور به نوعی از مدیریت جهانی...
رازهای محبوبیت کی روش
بگذارید
به زبان ساده و کوتاه هر آنچه کی روش دارد و شاید برخی مسئولان آن را
ندارند را بگوییم. البته لازم به توضیح نیست که هدف از این گزارش بررسی
مسائل ورزشی و فنی کی روش و تایید یا رد او نیست. تنها می خواهیم دلایل
محبوبیت این مربی در نزد افکار عمومی را بررسی و تاکید کنیم که ای کاش این
روحیه ها در بین همه مسئولان فراگیر شود.
1- خودداری از زد و بند
به
اعتقاد طرفداران کارلوس کی روش او به هیچ عنوان اهل زد و بند یا به قول
خودمان پارتی بازی نیست و همه روابطش طبق اصول حرفه ای و ذهنی این مربی شکل
می گیرد. این عده عقیده دارند آن باندهای پیچیده و چند دستگی میان
بازیکنان در تیم های قبلی ملی در حال حاضر وجود ندارد.
با این
وجود، مخالفان کی روش نزدیکی او به بازیکنانی مثل جواد نکونام، مسعود شجاعی
و ... را مثال می زنند و می گویند برخی انتخاب های او مسئله دار است.
2- نظم و برنامه
کارلوس
کی روش نشان داده که در چند سال گذشته برای آماده سازی تیم از لحاظ
تاکتیکی، بدنی و ... برنامه ای مشخص و مدون داشته و همه فعالیت های او طبق
برنامه پیش می رود.
البته برخی منتقدان او و خصوصا مربیان داخلی
مخالف چنین نظری هستند. به هر حال دورنگری او برای اردوهای خارجی در
آفریقای جنوبی، پرتغال یا برزیل و دقت و وسواسش بر مسائل ضروری اردوها
نشانگر کمالگرایی اوست اما مخالفانش این اردوها را بی فایده می دانند و در
پی بهره های پنهان مالی برای او و شرکایش هستند.
3- قاطعیت
او
سر حرف و اصول خود می ماند و نظم تیمی اش را به هر چیزی ترجیح می دهد.
اسطوره و غیراسطوره هم برای او فرقی ندارد و در تصمیماتش تغییری ایجاد نمی
کند.
علی کریمی، مهدی رحمتی، هادی عقیلی یا مجتبی جباری؛ همه و همه
باید با نکات مد نظر او کنار بیایند و تخلف و بی نظمی در مجموعه اش موجب
اخراج آنها از تیم می شود. حتی اگ ردر نظر اول اخراج این افراد باعث ضربه
خوردن به تیم شود.
از طرف دیگر منتقدان کی روش او را یک دنده خطاب
می کنند و می گویند اگر این مربی کمی نرمش به خرج داده بود و مثلا مهدی
رحمتی را در تیمش حفظ می کرد، شاید در ضربات پنالتی می توانستیم برنده بازی
با عراق باشیم.
4- تعصب به ایران
کی
روش به شکل تحسین برانگیزی حس وطن پرستی ایرانی ها را برمی انگیزد و همچون
یک سفیر فرهنگی برای ایران در دنیا ظاهر می شود. او از هیچ چیز کم نمی
گذارد و ابایی ندارد در کنفرانس های خبری بعد از مسابقات جام جهانی و جام
ملت های آسیا از تحریم ها علیه ایران و ناعادلانه بودن آنها حرف بزند.
منتقدان هم البته معتقدند این دست از فعالیت های کی روش تنها یک موج سواری
هوشمندانه است تا عدم موافقیتش در نتیجه نهایی را توجیه کند.
5- کاریزما و اعتماد به نفس
فرقی
ندارد حریف تیم ملی آرژانتین باشد یا قطر؛ در هر شرایطی او با کاریزمای
ذاتی خود همه را به سمت خود جلب و اعتماد به نفس بازیکنان و مردم را به
بالاترین حد ممکن می رساند.
خبرنگارانی که به استرالیا رفته
بودندهمگی روی این نکته صحه می گذارند که محبوب ترین مربی جام ملت ها در
میان خبرنگاران آسیایی، کارلوس کی روش بوده است.
او حتی پس از شکست و
حذف تلخ از جام جهانی و جام ملت ها، آنچنان کاریزمای خود را حفظ می کند که
تا به حال یادمان رفته بود حتی یک شکست چقدر می تواند باشکوه باشد؛ مثل یک
هنرپیشه روی سن بهترین نورهای صحنه را به سمت خود جلب می کند و خب در همین
اوقات است که یادمان می افتد او سرمربی تیم کشورمان است.
6- حمایت رسانه ای
کی
روش با رفتار رسانه ای به خوبی آشناست و دقیقا می داند چگونه باید جو
رسانه ای را با خود همراه کند که حتی پس از شکست نیز به تمجید او بپردازند؛
اتفاقی تقریبا نادر در تاریخ فوتبال ایران.
رفتاراو را مقایسه کنید
با برخی از مدیران که میان آنها و رسانه ها چه دیوار بی اعتمادی کشیده شده
و انواع و اقسام تلاش های قانونی و غیرقانونی آنها برای برخورداری از
حمایت رسانه ای بی نتیجه می ماند.
او اعتماد رسانه ها را به خود جلب
کرده است. مخالفانش اما این ارتباط مثبت را به زد و بند و رانت های کوچک و
بزرگی متصل می کنند؛ از جمله دست داشتن در انتقال بازیکنان و مربیان خارجی
و مشارکتش با برخی اربابان رسانه ها.
7- برازندگی
او
برخلاف بسیاری از مسئولان، همیشه به تیپ و لباس خودش اهمیت می دهد و همین
نکته به جذابیت های او اضافه کرده است، خاکی بودن و مردمی بودن صفت ممتاز
بسیاری از مدیران ما است اما از آن سو قشری از مردم به شکل متضادی به
مدیران خوش لباس و شیک پوش اهمیت می دهند و آنها را برای بهبود ویترین ملی
کشور در سطح بین المللی لازم می دانند.