فرهاد مجیدی کاپیتان سابق آبی پوشان، از معدود بازیکنان فوتبالی بود که در سال های پایانی فوتبالش به بهترین شرایط فوتبالی رسید وگل زنی های سریالی او به پرسپولیس موجب شد که محبوبیت این بازیکن تا حدود بسیار زیادی روی سکوها و در بین هواداران استقلال بالا برود.
البته فرهاد مجیدی در تمام دوران فوتبالش از نظر فنی در سطح بالائی بازی می کرد و نمی توان منکر قابلیت های فنی این بازیکن شد. این بازیکن چه در سال های جوانی اش در استقلال، چه بعد از انتقال نا موفقش به فوتبال اروپا و چه در سال های زیادی که هنر فوتبالش را در لیگ های عربی و برای شیخ نشینان به نمایش می گذاشت تا شیوخ عرب دلارهای خود را به پای هنر بی چون و چرای او بریزند.
اما فرهاد که سال های پایانی فوتبالش به استقلال بازگشت، حتی خودش هم فکر نمی کرد که در این دوران به شرایطی برسد که بهترین دوران فوتبالی اش را تجربه کند. اما خدا خواست و فرهاد نیز تلاش کرد تا اوج فوتبال ومحبوبیت او به سنین 32 سال تا 37 سال وی بازگردد.
هرچند کاپیتان سابق استقلال در همین سال ها و در زمان حضور امیر قلعه نوعی به عنوان سرمربی در استقلال فراز و نشیب هائی داشت و حتی یکی دو بار تا پای جدائی از استقلال هم رفت، اما او با شرایط جنگید و سرانجام در استقلال باقی ماند. ماند تا تبدیل به یکی از محبوب ترین بازیکنان تاریخ فوتبال استقلال شود.
اما فرهاد در دوران اوجش نیز دو نوبت با جدائی و خداحافظی غافلگیر کننده اش از استقلال هواداران خودش و استقلال را شوک زده کرد تا این بهانه را هم به دست منتقدانش بدهد تا عنوان کنند در هر دو نوبت فرهاد با جدائی اش از استقلال دو قهرمانی را از این تیم گرفت. و حتی بد تر از آن این است که منتقدان فرهاد بر این باورند که آن تراژدی ایمون زاید نیز ناشی از جدائی نا به هنگام فرهاد مجیدی از استقلال رقم خورد.
اما هیچ یک از این مباحث نتوانسته بود از محبوبیت فرهاد مجیدی نزد هواداران استقلال بکاهد و فرهاد همجنان محبوب بود. عدم حضور او در ایران و به تبع آن دوری اش از رسانه ها نیز باعث شده بود بر میزان این محبوبیت افزایش پیدا کند.
برای فرهادی که با برنامه هائی دقیق که توسط مشاوران جوانش برای او طراحی شده بود همه کارها خوب پیش می رفت تا این که او به ایران آمد و سرانجام دم به تله برنامه نود داد و میهمان این برنامه شد.
البته کلکل فرهاد با عادل تا حدود زیادی هواداران تیفوسی استقلال را خوشنود کرده بود و آن ها لذت می بردند از این که دیدند فرهاد توانست از عادل اعتراف بگیرد که پرسپولیسی است یا حداقل زمانی پرسپولیسی بوده.
اما اشتباهات تاکتیکی فرهاد در این برنامه و حمله ناشیانه او به مکتب استقلال و انکار این مکتب از یک سو و حمایت ناشیانه او از واژه ساختگی مکتب حجازی و نسبت دادن صراحت و صداقت به حجازی و مکتبش و این که خود را پیرو او می داند و مقایسه این جملات وی با انکار ناشیانه مصاحبه سال های دورش با خبر ورزشی و داستان 20 میلیون طلبش از باشگاه استقلال و خطی که برای انجام آن مصاحبه خودش به مرحوم احمدپور داده بود و.... باعث شد تا خیلی... خیلی از افرادی که از کاپیتان سابق آبی پوشان یک بت برای خود ساخته بودند و در حد پرستش او را دوست داشتند در تفکرشان تجدید نظر کنند و به عبارتی بت فرهاد مجیدی نزد قشر بزرگی از هواداران وی شکست.
فرهادی که خود را برای روزهای بزرگ تر و رسیدن به نیمکت استقلال آماده می کرد از آن زمان به بعد نیز روزه سکوت گرفت و ترجیح داد تا از رسانه ها دوری کند تا ناچار به صحبت کردن که تخصصی در آن ندارد نباشد تا بار دیگر با گاف های ناشیانه اش تتمه اعتبار و محبوبیت فوتبالی اش را خدشه دار نکند.
حالا فرهاد تنها در اینستاگرام حضور دارد. آن هم حضوری نسبتا فعال. اما آنچه که فرهاد باید بداند اما مشاوران جوانش توجهی به آن ندارند این است که تنها با حضور در اینستا گرام و گرفتن هزاران لایک برای عکس های در حال ورزش های سنگین و بدنسازی شاید بتوان میزانی محبوبیت آن هم تنها در بین قشر خاصی از هوادارانش ایجاد کرد، اما هرگز با اینستاگرام و لایک های این شبکه اجتماعی نمی توان سرمربی تیم ا ستقلال شد.