این «گول زدن خود» نیست. فریب دادن این و آن نیست. دیدن نیمه پر لیوان هم نیست. این تنها یک احساس است. یک استنتاج نه چندان منطقى است که نه بر مبناى تعقل که تنها بر مبناى مشاهدات و دو، دو تا چهار تا کردن هاى ذهنى صورت گرفته آن هم نه ذهن صمد مرفاوى یا روته مولر که ذهن یکى که از بیرون گود دارد فرمان « لنگ کردن» را صادر مى کند.استقلال صمد مرفاوى و روته مولر در تبریز چیزى را پس زد که براى خیلى ها آرزوست.پس زدن صدر جدول در هفته ششم در حالى صورت گرفت که استقلال فصل قبل با آن همه ید و بیضا و کاریزماى قلعه نویى و اوج گرفتن شورانگیزش که با قربانى کردن و سلاخى کردن رقیبان وپله پله بالا رفتن همراه بود، به این زودى زود دستش نرسید به صدر.استقلال صمد اما صدر را پس زد. مثل مریض رژیم گرفته اى که از عمد و با میل باطنى و با انتخاب از پیش تعیین شده، از خوردن عسل و شیرینى وشکر سرباز مى زند. استقلال دارد صدر را همین گونه پس مى زند. انگار از نظر مرفاوى و روته مولر، نوبت صدرنشینى هنوز نرسیده است. انگار هنوز پذیرش ذهنى صدرنشینى در استقلال به وجود نیامده ومانمى دانیم که این خوب است یا بد!
***
روال نتیجه گیرى استقلال را چند هفته قبل شرح دادیم.
استقلال امیر قلعه نویى همیشه براى بردن بازى مى کرد گرچه بعضى وقت ها داخل خانه هم مى باخت. استقلال «صمد روته مولر» اما داخل خانه براى برد مى جنگد و بیرون از خانه براى تساوى. تفکرات ذهنى مربیان استقلال بر مبناى علم جدول شکل گرفته و این شکل گرفتگى به آن معناست که استقلال خارج از خانه خود را به آتش نمى زند. این خود را به آب و آتش نزدن نه شاید که حتماً مورد پسند هواداران نیست. آنها اعتقاد دارند که تیمشان حالا باید ۴ امتیاز بیشتر را از ملوان و تراکتور به جیب مى زد. آنها اعتقاد دارند تیمشان برندگى لازم را ندارد و این چیزى است که همه در موردش سخن مى گویند. قصه اما فرق دارد. نمى تواند اینطور باشد که ما فکر مى کنیم. نمى تواند سرو جادویى در کار استقلال نباشد. این تیم روته مولر را دارد که یکى از برترین تئوریسین هاى اروپاست. این تیم کرافت رادارد که خود در آلمان سرمربى بوده گرچه در سطحى پایین اما در سیستمى سختگیر و مطمئن خلل ناپذیر.
نمى شود و نمى شود ونمى تواند که سرو جادیى در کار نباشد. مگر مى شود که استقلال این دورى خود خواسته از صدر را خود نپذیرفته باشد؟ مگر مى شود؟ امکان ندارد.
***
نه. این استقلال رازى در سینه و برقى در نگاهش دارد که نمى توان از آن گذشت. این استقلال راز مگویى دارد که دیگران نمى بینند و از ان سر در نمى آورند. این استقلال قفلى دارد که هنوز بازنشده و وقتى باز شود دیگران انگشت حیرت بر دهان مى گزند که چرا ما زودتر نفهمیدیم؟
نمى تواند غیر از این باشد. نمى تواند جز این باشد. نمى تواند متفاوت از این باشد که اگر باشد باید به این بیندیشیم که پس بین یک مربى آلمانى با یک مربى لیگ یکى، چه تفاوتى وجود دارد؟
***
پیغام استقلال براى لیگ این است. ما عجله اى نداریم. ما اصلاً و ابداً عجله اى نداریم. ما هیچ برنامه اى نداریم براى صدرنشینى پیش از موعد. ما قصد آن را نداریم که حالا حالاها بر این صندلى تکیه بزنیم. ما اهل صدرنشینى هستیم اما نه حالا. به وقتش و وقتش هنوز نیامده و نرسیده و سرنرسیده و معلوم هم نیست که کى مى رسد از راه. تا آن زمان، شما با صدر جدول هم هرچه خواستید بکنید. ما دخالتى نداریم. ما ناراحت نمى شویم. هرچه خواستید کام بگیرید از صدر، ما حرفى نداریم. آرزوى خوشحالى و رضایت هم داریم براى شما اما ما الان براى صدرنشینى ادعایى نداریم. ما صدرنشینى را گذاشته ایم براى وقتش. براى وقتى که شاید هفته سى و چهارم باشد شاید هم چند هفته اى زودتر. روى ما حساب نکنید. ما میل نداریم. ما در پرهیزیم. شما نوش جانتان. شما گواراى وجودتان. شما کام با دوامتان. نوبت ما هنوز نرسیده. ما عجله اى نداریم.