استقلالی که میبینید امروز به تیمی بدل شده که هر آن احتمال سقوطش در جدول ردهبندی میرود و جایگاهش سستتر میشود نه فقط حاصل مشکلات مالی است که در این فصل به اوج رسیده بلکه محصول رفت و آمدهای سرسامآوری است که از زمان حضور امیر قلعهنویی جرقه خورد. از زمانی که امیر قلعهنویی سکان هدایت استقلال را برعهده گرفت تا امروز که هنوز جدایی فخرالدینی و شاید امیرحسین صادقی و هاشم بیکزاده قطعی نشده است، ۴۰ بازیکن به انحای گوناگون از استقلال اخراج شدهاند و فقط انگشتشمار بازیکنانی هستند که به دلیل تمایل تیمهای خارجی به اصطلاح ترانسفر شدند یا با مصدومیت مواجه یا اینکه به خواست خود با دنیای فوتبال وداع گفتهاند. از این دسته افراد میتوان به پژمان منتظری اشاره داشت که از استقلال به لیگ قطر رفت یا فرهاد مجیدی که کفشها را آویخت و فابیو جانواریو که به دلیل مصدومیت در زمان مربیگری امیر قلعهنویی از استقلال رفت و دیگر به فوتبال بازنگشت.
در میان تمام بازیکنانی که از زمان ورود امیر قلعهنویی به استقلال به خواست او از استقلال جدا نشدند فقط میتوان به مجتبی جباری اشاره کرد. بازیکنی که پس از اندکی بازی در سپاهان او نیز راهی لیگ قطر شد وگرنه در تمام جداییهایی که از زمان بازگشت امیر به استقلال شاهد بودیم نوعی بیمیلی در حفظ این بازیکنان در وجود امیر قلعهنویی مشهود بود. قلعهنویی در این ایام یعنی از فصل دوازدهم که جای پرویز مظلومی را گرفت تا امروز که دو فصل و نیم میگذرد برخی بازیکنان را بحق از تیم کنار گذاشت. بازیکنانی که جداییشان شاید خواست همه بود اما در بسیاری از ورود و خروجها ابهامهای زیادی وجود دارد. در سیاهه خروجیهای استقلال در این دو فصل و نیم که با تایید عمومی روبهرو است اما نامهای زیادی را مشاهده نمیکنیم.
اولین اخراجیها
نخستین بازیکنانی که پس از سپردن هدایت استقلال به امیر قلعهنویی از تیم کنار گذاشته شدند عبارتند از: «هادی زرین ساعد، جواد شیرزاد، گوران جرکوویچ، الونگ الونگ، محسن یوسفی، مهدی امیرآبادی و اسماعیل شریفات.» توحید غلامی هم در این گروه بود اما به دلیل اینکه مشارالیه چندان به بازی گرفته نشد در میان اخراجیهای نام آشنای آن فصل قرار نگرفت. امیر قلعهنویی در بدو ورود به استقلال روی نام این بازیکنان قلم قرمز کشید. بازیکنانی که اغلب در زمان پرویز مظلومی نیز جزو بازیکنان اصلی به شمار نمیرفتند اما پرسش این بود که چرا روی نام اسماعیل شریفات خط کشیده شد یا گوران جرکوویچ که عملکرد خوبی در نیمفصل دوم داشت. جرکوویچ در نیمفصل دوم لیگ یازدهم برای استقلال گرهگشا بود و شریفات نیز جزو بهترینهای این تیم محسوب میشد اما قلعهنویی آنها را نخواست. در آن برهه اخراج این بازیکنان با توجه به تیمی که قلعهنویی برای فصل دوازدهم تشکیل داد چندان به چشم نیامد و قهرمانی در آن فصل نیز مزید بر علت شد تا استقلالی که قلعهنویی بسته بود توجیه شود اما آرام آرام انتقادها به رفت و آمدهای سرسامآور استقلال پس از قهرمانی در فصل دوازدهم آزاد شد.
جرقه تغییرات از نیمفصل دوم لیگ دوازدهم
استقلال در لیگ دوازدهم قهرمان شده بود اما در پس این قهرمانی یک بحث فنی وجود داشت که آن روزها چندان جدی گرفته نشد. در مواجهه با رفت و آمدهای آن فصل حتی از این تیتر: «استقلال محله بروبیا» استفاده شد اما مسوولان باشگاه استقلال و آنها که باید بر عملکرد کادر فنی نظارت داشته باشند چندان به این موضوع مهم فنی توجه نکردند. شاید نوع رفتار امیر قلعهنویی چنین فضایی به وجود آورده بود، هر چه بود اما استقلال وضعیت فنی باثباتی را تجربه نمیکرد که این در پس قهرمانی پنهان ماند. نیمفصل دوم لیگ دوازدهم جرقه تغییرات در استقلال روشن شد. تیمی که ابتدای آن فصل این اسامی: «لیام ردی، فریدون زندی، فابیو جانواریو، رودریگو توزی، میلاد میداودی، امین منوچهری و میثم حسینی» را در لیست خود میدید در نیمفصل دوم هیچ یک از این بازیکنان را در اختیار نداشت. در این میان جدایی جانواریو فقط به خواست قلعهنویی نبود. فابیو با مصدومیتی مواجه شد که او را تا پایان فصل از حضور در میادین دور میکرد که این موجب شد هافبک بازیساز آن روزهای استقلال انگیزهاش را هم به طور کلی به بازگشت از دست بدهد و حتی پایان دوران فوتبالش را اعلام کند. در مقابل این حجم خروجی، قلعهنویی «آرزه کاماچو، حسن اشجاری، فرزاد حاتمی، ایمان موسوی، عباس محمدرضایی و فرهاد مجیدی» را به خدمت گرفت.
خریدهایی برای ۳ ماه!
پیشبینی میشد با این جابهجاییها امیر قلعهنویی در فصل دوازدهم به اهدافش رسیده باشد. وقتی یک مربی بازیکنانی را از لیست خارج میکند و بازیکنان جدیدی را به خدمت میگیرد این بدان معنا است که ایرادی در بازیکنان قبلی یافته که میخواهد با جذب بازیکنان جدید این ایرادها را از بین ببرد اما خروج دوباره نام بازیکنانی که نیمفصل لیگ دوازدهم به استقلال آمده بودند، در پایان فصل نشان میداد که این تغییرات چندان جنبه فنی نداشته است و سرمربی استقلال تنها محض اینکه شوکی به تیمش وارد کند حاضر به ایجاد این تغییرات شده است؛ تغییراتی که استقلال را بیثبات در حفظ بازیکنانش نشان میداد. علامت سوال در برابر مسوولان فنی استقلال وقتی بزرگتر میشد که میدیدیم همان بازیکنانی که از دیدگاه سرمربی استقلال حدود ۳ یا ۴ ماه قبل گرهگشای مشکلات محسوب میشدند در پایان فصل دیگر جایی در تیم نداشتند. در پایان آن فصل هرگز بازیکنانی همچون اشجاری، حاتمی، موسوی، محمدرضایی و آرزه کاماچو را در استقلال ندیدیم. چرایش را هم هیچ کس پاسخ نداد. علاوه بر این بازیکنان، علی حمودی نیز به لیست خروجیهای استقلال اضافه شد تا دایره سوالها وسیعتر شود. توجیه این همه دگرگونیها چه بود؟ این سوال هرگز جدی گرفته نشد به این دلیل که استقلال قهرمان شده بود. جامی که به ویترین استقلال آمد مانع سختی بود در برابر پرسشگران آن روزها که وضعیت فنی استقلال را به دقت رصد میکردند و تمام ورودی و خروجیها را در گوشه ذهن نگه میداشتند.
استقلال مأمن طردشدهها!
استقلال در آغاز فصل سیزدهم نیز شاهد تغییرات بود اما با اتکا به قهرمانی که فصل دوازدهم به دست آمد، تصور میشد که این تغییرات نیز نتیجه خواهد داد. ابتدای فصل سیزدهم این اسامی: «علیرضا نیکبخت، محمدمهدی نظری، گوران لاوره، پژمان نوری، احمد جمشیدیان و محمد قاضی» را در استقلال دیدیم. در میان این نامها تنها قاضی بعدها خرید مطلوبی لقب گرفت و سایر بازیکنانی که به استقلال آمده بودند وضعیت فنی مناسبی نداشتند یا دور از انتظار بودند و دوران افول را میگذراندند. بخصوص نیکبخت واحدی که امیر قلعهنویی بیتوجه به سوابقی که او در استقلال داشت و ترک این تیم به سمت پرسپولیس، بانی حضورش در استقلال شد. دیگر بازیکنی که وضعیت خوبی را پیش از ورود به استقلال تجربه نمیکرد گوران لاوره بود، هافبک میانی که با وجود هزینه دلاری باشگاه اما سر از نیمکت و در نهایت در خروجی باشگاه درآورد. احمد جمشیدیان نیز بار فنی مطلوبی برای استقلال به همراه نداشت و تا پایان فصل غالبا روی نیمکت نشست تا در گروه خریدهای ناموفق قرار بگیرد. نتیجه این خریدها تغییرات دوباره در نیمفصل لیگ سیزدهم بود. بازیکنانی همچون اولادی، کبه، غلامنژاد، کاروالیو و ایمان باصفا به استقلال آمدند تا جای خالی نکونام را که به الکویت منتقل شده بود، فرهاد مجیدی که خداحافظی کرده بود و نیز پژمان منتظری که از استقلال راهی لیگ قطر شده بود را بگیرند. محمد مهدی نظری نیز از نظر قلعهنویی نتوانسته بود انتظارها را برآورده کند. او نیز در نیمفصل کنار گذاشته شد اما این بازیکنانی که نیمفصل به استقلال آمدند نیز به سرنوشت بازیکنانی دچار شدند که در نیمفصل لیگ دوازدهم به استقلال آمده بودند. آنها نیز اندک زمانی در استقلال بودند و رفتند.
فصل چهاردهم اخراج ستارهها
استقلال فصل چهاردهم را در شرایطی آغاز کرد که همه انتظار داشتند نکونام دوباره برگردد اما امیر قلعهنویی اعتقادی به وی نداشت و ترجیح داد بدون شماره ۶ به کارش ادامه دهد. در عین حال امیر قلم قرمز کشیده بود بر نام بازیکنانی همچون مهدی رحمتی، جی لوید ساموئل و سیاوش اکبرپور. در جدایی اکبرپور اتفاق نظر وجود داشت اما کنار زدن مهدی رحمتی، ساموئل و دست رد زدن به سینه جواد نکونام سوالی بود که فقط امیر قلعهنویی میتوانست به آن پاسخ دهد. این جداییها استقلال را دوباره با سیمایی جدید در لیگ چهاردهم جلوه داد. قلعهنویی در این فصل البته خریدهای جدید بهتری داشت. برای مثال میشود به سجاد شهباززاده و امید ابراهیمی اشاره کرد که در استقلال جواب دادند و توانستند نیاز فنی را برآورده سازند اما دیگر خریدها آش دهانسوزی نبودند و قلعهنویی نه تنها به روزهای سازندگی سال ۸۳، ۸۲ بازنگشت بلکه در سراشیبی سقوط نیز قرار گرفت. جباری هم به خواست علی
فتحا...زاده کنار گذاشته شد اما قلعهنویی با ذهنیتهای متفاوتی به استقبال این فصل رفت. گفته میشد او قصد دارد جوانگرایی کند بازیکنان جوانی همچون یعقوب کریمی، میلاد فخرالدینی، علیرضا رمضانی و حتی محسن فروزان در ترکیب استقلال دیده شدند اما برآیند این تغییرات رتبه پنجمی استقلال در پایان هفته هفدهم است و از دست دادن جام حذفی و دور بودن از قهرمانی لیگ چهاردهم.
در انتظار جداییهای نیمفصل لیگ چهاردهم
استقلال در حالی آماده و مهیای نیمفصل دوم لیگ چهاردهم میشود که جدایی تیموریان به یقین قطعی است و شماره ۱۴ را هم در ردیف بازیکنانی باید قرار داد که از زمان حضور امیر قلعهنویی از تیم کنار گذاشته شدهاند. در این میان برخی افراد هم هستند که به دلیل عوامل غیرفنی جداییشان قطعی است. برای مثال مهدی کریمیان که کارت معافیتش باطل شد یا علیرضا رمضانی. انگار اگر خود قلعهنویی هم نخواهد، اتفاقاتی رخ میدهد که استقلال پی در پی چهره عوض کند و بازیکنان جدید را در خود ببیند. در نیمفصل دوم علاوه بر این بازیکنان احتمالا هاشم بیکزاده را هم در استقلال نخواهیم دید. بازیکنی که به دلیل بدقولیهای باشگاه ساز جدایی کوک کرده است. درباره امیرحسین صادقی هم اخبار مشابهی به گوش میرسد و ایضا میلاد فخرالدینی که گفته میشد چون دیده بابک حاتمی در لیست قلعهنویی قرار گرفته دیگر نمیخواهد بماند و بهانه حضور در لیگ ژاپن را مطرح کرده است. از سویی استقلال جذب بازیکنان جدید را خیلی زود آغاز کرده است. میلاد سلیمانفلاح با آماری فاجعهبار در تیم نفت مسجد سلیمان که در ۱۵ بازی تنها یک گل زده به استقلال آمد و حتی در ۲ بازی اخیر نیز شرکت کرد. بازیکنی که نمیدانیم براساس چه معیاری پیراهن استقلال را صاحب شده است.
به این اسامی نگاه کنید
«مهدی رحمتی، جواد نکونام، جی لوید ساموئل، میثم بائو، رودریگو توزی، سیاوش اکبرپور، میلاد میداودی، امین منوچهری، جواد نکونام، فریدون زندی، علی حمودی، میثم حسینی، ایمان موسوی، فرزاد حاتمی، حسن اشجاری، عباس محمدرضایی، آرزه کاماچو، کیانوش رحمتی، جواد شیرزاد، حمید عزیززاده، محسن یوسفی، مهدی امیرآبادی، ولید علی، الونگ الونگ، گوران جرکوویچ، هادی زرین ساعد، پژمان نوری، احمد جمشیدیان، علیرضا نیکبخت، مهدی نظری، گوران لاوره، فردین عابدینی، مهرداد اولادی، ایمان باصفا، مجید غلامنژاد، ریکاردو کاروالیو و لیام ردی و ایمان مبعلی.»
به علاوه فرهاد مجیدی، مجتبی جباری و فابیو جانواریو نیز در لیست خروجیها قرار دارند که امیر قلعهنویی دخلی در جداییشان نداشته است اما اغلب نفراتی که نام برده شد به خواست امیر از استقلال جدا شدند که البته اندک تعدادی به درستی کنار گذاشته شدند و اساسا در قامت استقلال نبودند اما درباره سایر بازیکنان که حجم بالایی است توجیه فنی آنچنانی وجود ندارد و ما را با این سوال بزرگ مواجه میکند؛ ۴۱ ورودی و خروجی آیا تنها در دو فصل و نیم فاجعه نیست؟ ورودی و خروجیهایی که همچنان ادامه دارد و به نیمفصل لیگ چهاردهم نیز کشیده خواهد شد.
تکمله: اشاره به تعدد خروجیهای استقلال تنها با هدف نقد مسوولان فنی و شخص قلعهنویی مورد توجه قرار نگرفت. بدون شک در این همه رفت و آمدها مدیران باشگاه استقلال هم مقصرند. شاکله تیمی که در فصل دوازدهم قهرمان شد محصول حضور مداوم در سالهای متمادی بود و آنچه میتوانست استقلال را به قهرمانیهای بیشتر در لیگ برساند و ایضا جایگاه مدیران و خود قلعهنویی را محکمترکند ایجاد ثبات تیمی و حفظ بازیکنان با کمترین خروجی در طول یک فصل بود. فرآیندی که در دو فصل و نیم گذشته طی نشده است و استقلال؛ تیم شصت و نهم جهان را آرام آرام بدل کرد به تیمی که حالا باید برای کسب سهمیه دست و پا بزند و میان مدعیان شانس کمی برای راهیابی دوباره به لیگ قهرمانان آسیا داشته باشد. هدف از اشاره به رفت و آمدهای استقلال صرفا زیر سوال بردن قلعهنویی و همکارانش در این سالها نیست. هدف به ثبات رسیدن استقلال است. هدف این است که استقلال از چنان بنیه مالی برخوردار باشد که بتواند ستارههایش را حفظ کند. هدف این است که چیدمان تیم بر اساس اختلافهای شخصی بنا نشود و مربیان و مدیران وقتی قصد انتخاب بازیکنان را دارند خواست و میل تماشاگران را نیز مد نظر قرار دهند و از توصیههای نقادانه کارشناسان بهره بگیرند. هدف به روزرسانی هر چه بیشتر استقلال و رسیدن به معیارها و استانداردهای جهانی است.
در واقع مجموعهای از اهداف نگارنده را به این سمت سوق داد که ورودی و خروجیهای استقلال در دو فصل و نیم اخیر را زیر ذرهبین قرار دهد. ایضا تکرار این مساله ضروری است که قلعهنویی در برخی از این جداییها نقش نداشته است یا اساسا در اخراج انگشتشمار نفرات این سیاهه تصمیم درستی اتخاذ کرده اما در غالب اسامی وقتی کنکاش میکنی به نتیجه مشخصی درباره علل و چرایی جداییشان نمیرسی و در نهایت برمی خوری به سلایق و علایق سرمربی استقلال که حکم به خروج بازیکنانی داده که برخی حتی ۳ ماه هم پیراهن استقلال را نپوشیدهاند. اوج فاجعه در واقع همین جا است که میبینیم بازیکنان به سادگی به استقلال رفت و آمد میکنند. استقلال در واقع به محلی برای رفت و آمد بدل شده در حالی که شخصیت و سابقه تاریخی این باشگاه به نحو دیگری برایمان تعریف شده است.