بحث درباره فدراسیون به یکى از بحث هاى معمول در فوتبال ما تبدیل شده است. به ویژه اینکه تغییر در رأس سازمان تربیت بدنى تنور این بحث ها را هم داغ تر کرده است. گروهى از لزوم تغییرات در فدراسیون فوتبال حرف مى زنند و عده اى هم در حمایت از مدیریت فعلى فدراسیون فوتبال برخاسته اند. در این میان گروه سومى هم به وجود آمده که در رأس آنها امیررضا واعظى آشتیانى است. کسى که با انتقادهایش به هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال و اساسنامه فوتبال موج جدیدى را در فوتبال ایران به راه خواهد انداخت. مدیرعامل باشگاه استقلال انتقادهایى را به اساس نامه و هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال وارد کرد و البته در مقام دفاع از على کفاشیان هم برآمد:
• برخى معتقدند که باید تغییراتى در مدیریت فدراسیون فوتبال ایجاد شود و این در شرایطى است که برخى دیگر معتقدند باید به مدیریت فعلى اعتماد کرد.
- مى خواهم فارغ از اینکه کفاشیان چه عملکردى داشته و بدون اینکه دوران مدیریت کفاشیان را از ابتدا تاکنون مورد ارزیابى قرار دهم، به این سؤال پاسخ بدهم. ما از چه رئیسى گزارش عملکرد مى خواهیم؟ نباید از رئیسى که به لحاظ اساسنامه فدراسیون اختیار نداشته، گزارش عملکرد بخواهیم.
• شما در شرایطى چنین صحبتى را مطرح مى کنید که به هر حال رئیس فدراسیون باید پاسخگو باشد.
- برداشت من این است، کار گروهى که براى تدوین اساسنامه شکل گرفت، کارگروهى نبود که با مطالعه دقیق اساسنامه را تدوین کند. این کارگروه مطالعه دقیقى هم روى اساسنامه الگویى فیفا نداشت و با توجه به شرایط خاص تنها اساسنامه اى را براى رفع تکلیف تهیه کرد. باورم این است که این اساسنامه به خوبى تعریف و تدوین نشده است.
• اما همان زمان هم مى گفتند که طبق اساس نامه فیفا، اساس نامه فدراسیون فوتبال ایران تهیه شده است؟
- فیفا اساسنامه اى را به عنوان اساسنامه الگو به ۲۰۸ کشور عضو ارائه کرد اما اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران از اساسنامه فیفا الگو نگرفت و تنها از روى آن اساس نامه کپى بردارى کرد. در اساس نامه اى هم که دوستان ارائه کردند، وقت لازم گذاشته نشد و در نهایت اساسنامه اى تهیه نشد که بتواند تا سال ها در آینده توسعه فوتبال ایران مورد استفاده قرار گیرد. این اساسنامه صرفاً رفع تکلیفى بود که از سوى آن کارگروه انجام گرفت و در آن هیچ اختیارى را براى رئیس فدراسیون قائل نشده است. در ماده ۴۰ اساسنامه ۱۰ بند در خصوص شرح وظایف فدراسیون دیده شده که تمامى آنها با اجازه هیأت رئیسه امکان پذیر است!
• در آن زمان، آن گروه مى گفتند اساسنامه طورى نوشته شده که فدراسیون به صورت مشورتى اداره شود.
- اگر تمام بندهاى اساسنامه را مطالعه کنید، مى بینید که رئیس فدراسیون هیچ اختیارى از خود ندارد. رئیس فدراسیون باید براى تصمیم هایش مصوبه هیأت رئیسه را بگیرد. براى انتخاب رؤساى کمیته ها طبق ماده ۴۰ بند ۱-۸ و انتخاب دبیر کل بند ۱-۶ باید آنها را به هیأت رئیسه پیشنهاد دهد و اگر بخواهد رئیس کمیته اى را بردارد باید اجازه این کار را از هیأت رئیسه بگیرد. معتقدم گزارش عملکرد ۲ ساله فدراسیون فوتبال را نباید از کفاشیان سؤال کرد. بلکه باید هیأت رئیسه پاسخگوى کارهاى انجام شده در فدراسیون فوتبال باشد. وقتى رئیس کمیته اى با جسارت کامل در گفت وگویى تلویزیونى مى گوید که هیأت رئیسه من را انتخاب کرده و هیأت رئیسه هم باید من را کنار بگذارد، دیگر چه توقعى مى توان از رئیس فدراسیون داشت.
• یعنى شما معتقدید که فرقى نمى کند چه کسى رئیس باشد؟
- شما فکر کنید که قوى ترین مدیر، رئیس فدراسیون فوتبال باشد. آیا با این اساسنامه این فرد مى تواند کارایى بهترى از کفاشیان داشته باشد؟ وقتى رئیس فدراسیون هیچ اختیارى ندارد، آیا اسم این مدیر را مى توان رئیس گذاشت؟ مگر مى شود دست و پاى یک نفر را بست و آن فرد را به استخر انداخت و انتظار داشت که آن فرد شنا کند. متأسفانه اساسنامه کنونى ایستا است که نه مى تواند پویا باشد و نه مى تواند شرایط را براى پیشرفت فوتبال هموار کند. ما ایرادهاى بسیارى نسبت به این اساسنامه داریم. بنده به عنوان کسى که رئیس فدراسیون بوده ام و با قوانین و مقررات اداره فدراسیون ها آشنایى دارم، مى دانم که وقتى رئیس فدراسیون هست حضور و فعالیت نواب رئیس بى معنى است. چگونه مى شود در حضور رئیس، نواب رئیس هم کار مى کنند. این مغایر با مقررات است. طبق ماده ۴۰ ذیل بند
۱-۱۰ به این نکته اشاره شده است. چگونه است که امروز عده اى از زیر مجموعه فدراسیون کارهایى را انجام مى دهند که ایجاد تنش مى کنند اما رئیس باید پاسخگوى کارهاى آنها باشد. آیا این ظلم به رئیس فدراسیون نیست؟ رئیس هر کس مى خواهد باشد. قصد دفاع از شخص خاصى را ندارم اما مى گویم از اساسنامه اى که برطبق حداقل الگوى پیشنهادى فیفا تنظیم شده بیش از این انتظار نمى رود.
• به لحاظ محتوایى هم نسبت به اساسنامه انتقادى دارید؟
- به اعتقاد من مواردى در اساسنامه گنجانده شده که ناقض حاکمیت ملى کشور است. در ماده ۲۴ بند ۱-۱۰ اشاره مى کنم. به عنوان نمونه در اساسنامه آمده سرمربى تیم قهرمان و آقاى گل لیگ برتر به عنوان اعضاى مجمع حضور خواهند داشت. آیا اگر آقاى گل بازیکن خارجى بود یا سرمربى تیم قهرمان یک خارجى بود، او را باید در مجمع عمومى فدراسیون فوتبال وارد کنیم؟ چه بسا که این اتفاق دو سال قبل افتاد و اولروم و بوناچیچ در مجمع صاحب رأى بودند. همچنین ما در این اساسنامه هیچ جایى را به عنوان کمیته فنى نمى بینیم. کمیته اى که باید به عنوان قلب فدراسیون فوتبال کار کند، سهمى در اساسنامه ندارد و در فدراسیون کمیته اى تشکیل شده به نام کمیته آموزش. کمیته اى که هیچ جایى در اساسنامه الگویى فیفا ندارد. در ماده ۴ اساسنامه اهداف تعیین شده و در بخش دیگرى وظایف تعریف شده است. وقتى اهداف و وظایف را مى خوانیم، مى بینیم که هر ۲ یکسان نوشته شده اند. این نشانه اى از عجله و بى دقتى در تدوین اساسنامه است. همان طور که مى دانیم تدوین مقررات نمى تواند هدف باشد اما در بحث اهداف یکى از موارد، تدوین مقررات ذکر شده است. این یکى از بندهایى است که جاى تعجب دارد.
• در شرایطى شما از بى اختیار بودن رئیس در فدراسیون فوتبال صحبت مى کنید که موردى را ذکر نکرده اید.
- در بخش اختیارات رئیس فدراسیون که ماده ۴۰ است در بند ۸-۱ آمده که رئیس فدراسیون فوتبال باید پیشنهاد انتصاب و انفصال رؤساى کمیته ها را ارائه دهد. یا در بند ۹-۱همان ماده آمده که رئیس مى تواند براى انتصاب یا انفصال رؤسا، معاونین و اعضاى رکن قضایى پیشنهاد بدهد. همچنین در پایان اختیارات ماده ۴۰ مى بینید که در بند ۲ مى گوید که اگر رئیس غایب باشد یا به طور دائم یا موقت از انجام وظایف خود سرباز زند، نایب رئیس اول عهده دار وظایف وى تا زمان رفع غیبت یا مجمع بعدى خواهد بود و در صورت غیبت یا خوددارى نایب رئیس اول، وظایف به نواب رئیس بعدى محول مى شود. در چنین وضعى مى بینید که در فدراسیون فوتبال ۳ نایب رئیس به صورت همزمان کار مى کنند. من بحث حقوقى مى کنم و بهتر است آقایان به این بحث ها پاسخ بدهند. یک مسأله دیگر هم وجود دارد. در ۱۳ کمیته اى که باید تشکیل شود کمیته اى به نام کمیته فنى و توسعه وجود دارد اما باید پرسید این کمیته تاکنون چه کرده است. اعتقاد دارم امروز کسانى که به فدراسیون انتقاد دارند باید نقدشان را متوجه هیأت رئیسه کنند و باید در تمامى زمینه ها هیأت رئیسه پاسخگو باشد . ( طبق اساسنامه).
• چنین حرف هایى قطعاً واکنش هایى به همراه خواهد داشت اما شما باید به تنهایى مقابل واکنش ها بایستید چون از اعضاى مجمع کسى چنین نقدهایى را وارد نکرده است؟
- متأسفم که برخى از اعضاى مجمع هنوز جایگاه خودشان را نمى شناسند و هنوز نمى دانند که چه اختیاراتى دارند. مجمع بالاترین مرجع تصمیم گیر در فدراسیون است و اگر اعضاى مجمع جایگاه خودشان را شناخته بودند، تصمیمات بهترى هم براى فوتبال مى گرفتند اما به دلیل همین عدم آگاهى شاهدیم که در این ۲ سال مجمع فدراسیون فوتبال بدون هیچ سروصدا و واکنش برگزار شده و به پایان رسیده است. یکى از بحث هاى مطروحه درباره سازمان لیگ است. بر اساس ماده ۷۳ فدراسیون فوتبال مى تواند اختیار برگزارى مسابقات را به سازمان لیگ و هیأت ها واگذار کند و نماینده خود را جهت نظارت معرفى کند. در این ماده به سازمان لیگ اشاره شده اما در اساسنامه، تعریفى از سازمان لیگ مشاهده نمى کنیم. با این حال فرض را بر این مى گذاریم که تعریفى هم ارائه شده است. وقتى مى گوییم این اساسنامه براى توسعه فوتبال مصوب نشده بى راهه نرفته ایم. در کجاى اساسنامه، فیفا ایجاد چنین تشکیلاتى را در دل فدراسیون تعریف کرده که خود فدراسیون متولى برگزارى کامل مسابقات از جمله اسپانسر، بلیت فروشى و... باشد. تمامى این شرایط فضایى را ایجاد مى کند که من مى گویم این اساسنامه پویا و مبتنى بر توسعه فوتبال نیست و باید مجمع عمومى فدراسیون به فکر باشد و سریعاً نسبت به اصلاح اساسنامه اقدام کند.
• انتقادهایى که شما به سازمان لیگ وارد مى کنید این شائبه را ایجاد مى کند که به دلیل مشکلات اخیر چنین صحبت هایى را مطرح کرده اید؟
- چنین نیست. مى گویم هم اکنون سازمان لیگ نقش یک پیمانکار را برعهده گرفته که این رویه به هیچ وجه حرفه اى و در جهت رشد فوتبال نیست. البته اگر ما اصلاح اساسنامه را در دستور کار قرار دهیم کار بسیار خوب و مثمرثمرى خواهد بود اما مشروط بر این که نگاه ها نو و همراه با توسعه باشد، اگر قرار باشد مدیران و عوامل اجرایى که فکر و رفتارشان تغییرى نکرده همچنان برسر کار باشند باز تغییرى ایجاد نخواهد شد. کدام عقل سلیمى مى گوید، افرادى که نگاه و تجربه شان در حوزه آماتورى است، بمانند تا کار حرفه اى را پیش ببرند. آیا فکر نمى کنید درجا زدن فوتبال ما به خاطر نگاه چنین افرادى است؟ به اعتقاد من باید مدیران بخش فوتبال از من گرفته تا دیگران نگاه تحول گرا داشته باشند، افرادى بر سر کار بیایند که نگاه حرفه اى و توسعه اى به فوتبال داشته باشند. امروز فوتبال ما تبدیل به گروه هاى قبیله اى، قومیتى و رفاقتى شده که هیچ کس این جسارت را نشان نمى دهد که فارغ از مسایل رفاقتى، قومیتى و قبیله اى صحبتى را مطرح کرده و انتقادى داشته باشد. اگر ما به دنبال اصلاح شرایط هستیم، فقط باید به دنبال دگرگونى در مجموعه مدیران باشیم. در فدراسیون فوتبال، بخشى به اسم سازمان لیگ تشکیل شده که این سازمان مسأله اى را به نام منشور اخلاقى مطرح مى کند. این یک اصل پذیرفته شده است که در تمامى دنیا فوتبال شرافتمندانه و جوانمردانه توصیه شده و شاهدیم که در تیم هاى حرفه اى اگر بازیکنى کوچکترین خطایى را مرتکب شود با او برخورد انضباطى مى شود. من خودم موافق رعایت منشور اخلاقى هستم اما اینکه سازمان لیگى که مجموعه اش از نظر اساسنامه به طور جدى مبهم است، خودسرانه حکمى صادر کند، درست نیست. جالب اینکه با نهایت بى تدبیرى و صرفاً به دلیل جایگاهى که براى خود تعریف کرده اند، خودسرانه کارت بازیکن یا مربى راصادرنمى کنند. اینجاست که مى گویم رئیس فدراسیون هیچ کاره است. در کجاى فوتبال حرفه اى با یکدندگى بازیکن یا مربى اى را بدون اینکه حکمى قضایى صادر شود، محروم مى کنند؟ و هیأت رئیسه هم سکوت مى کند؟ هر چند دلیل سکوت هیأت رئیسه را مى دانم! و اینجا رکن قضایى فدراسیون فوتبال که کمیته انضباطى است، نادیده گرفته مى شود. کجاى این فوتبال حرفه اى است؟ کجاى این کار اخلاقى و کجاى این کار قانونى است؟ اگر این حرف ها را مى زنم نه به جهت اینکه برخى تصور کنند، بنده با آنها مشکل دارم، بلکه مى خواهم بدون تعارف حرفهایم را از سر دلسوزى و تحقیقى که کرده ام، زده باشم.
• شما یکى از اعضاى مجمع هستید و انتقادهایى را هم به اساسنامه وارد مى دانید. چه کار عملى براى اصلاح اساسنامه انجام داده اید؟
- وقتى مى گویم که فوتبال ما به گروه هاى قومیتى، قبیله اى و رفاقتى تبدیل شده همین است. اگر مدیران ما از نگاه حرفه اى برخوردار باشند، نیازى به رفتارهاى غیر متعارف در جهت اخذ نظرات نیست. اگر مدیران خودشان در چهارچوب وظایفى که دارند، جلسات متعدد خصوصى در جهت استیفاى حقوق باشگاه ها برگزار کنند، بسیارى از مسائل روشن مى شود. وقتى در مجمع گذشته مى بینید، گزارش عملکرد مالى فدراسیون بدون هیچ گونه سؤالى تصویب مى شود، جاى سؤال باقى نمى گذارد؟!
• یعنى مى خواهید این را هم به ناآشنایى برخى از اعضاى مجمع به حدود اختیارات خود مرتبط کنید؟
- در مجمع گذشته یکى از افراد آمد و گفت که این گزارش مالى محرمانه است. این نشان از عدم آگاهى این فرد مى دهد. کجا محرم تر از مجمع وجود دارد؟ شما دیدید در مجمع گذشته رئیس فدراسیون گفت که گزارش مالى را یک ساعت پیش دریافت کرده، در صورتى که براساس ماده ۳۱ بند یک و پیش از برگزارى مجمع این گزارش باید در اختیار اعضا قرار گیرد. اگر بخواهیم به لحاظ قانونى بررسى کنیم، آن مجمع وجاهت قانونى نداشت. درست است که نرفتن به جام جهانى براى هواداران فوتبال ناراحت کننده بود اما به نظرم اگر کسى قرار است مؤاخذه شود این هیأت رئیسه فدراسیون است. مگرنمى گوییم که فدراسیون یک جزیره جدا از تمامى سیستم هاى دیگر کشور است؟ پس چرا نوک حمله خود را به سمت سازمان تربیت بدنى و یک فرد مى بریم. خوب است که دوستان به خودشان زحمت بدهند و یک بار هم که شده با دقت به لحاظ حقوقى اساسنامه را مطالعه کنند. این ضعف فوتبال ماست که هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال همه کاره است اما مورد سؤال قرار نمى گیرد!
• پیشنهاد شما به مجمع چیست؟
- در چنین فضاى قومیتى و رفاقتى نمى توان براى مذاکره ورود کرد و نمى توان در چنین فضایى مباحث کارشناسى را مطرح کرد. ما باید علت افت فوتبالمان را جست وجو کنیم. به چه دلایلى فوتبال ما به اینجا رسیده است؟ ۹ سال است که لیگ حرفه اى برگزار مى کنیم اما به لحاظ کیفى نسبت به گذشته پیشرفت قابل توجهى نداشته ایم و به تعبیرى فقط در جا زده ایم. همه کارشناسان مى پذیرند که فوتبال ما دچار استحاله شده است. به اعتقاد من دلیل اصلى این اتفاق باشگاه ها هستند. وقتى باشگاه هاى ما سازندگى و توسعه را در برنامه کاریشان ندارند و نگاه حرفه اى براى توسعه و پیشرفت ندارند، نمى توان انتظار رشد داشت. باید این را هم بگویم که باشگاه ها باید بازیکنان را در اختیار تیم ملى قرار دهند. تیم ملى جایى نیست که بتوان به بازیکنان کارهاى تکنیکى و آموزش هاى ابتدایى داد. ریشه مشکلات فوتبال ایران مفاسدى است که وجود دارد. از جمله این مفاسد، تملق ، دروغگویى، حمایت هاى بى دلیل، چاپلوسى و ... و اما از سویى دیگر متأسفانه بعضى از دوستان ما در فدراسیون فوتبال هنوز فرق حمایت و دخالت را نمى دانند. وقتى یک تیم دولتى در جهت استیفاى حقوقش با مجمعش هماهنگ مى شود، همان دوستان در فدراسیون مى گویند که دولت قصد دخالت دارد!، کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا با ایران برخورد خواهند کرد! براى من جاى تعجب است که چطور دوستان هنوز فرق حمایت و دخالت را نمى دانند. در ترکیه و ژاپن تا وقتى که دولت به فوتبال ورود نکرد، فوتبال حرفه اى به وجود نیامد. من یک سؤال دارم؛ اگر دولت تیم هاى خودش را از لیگ برتر کنار بکشد چند تیم در لیگ برتر باقى مى ماند؟ متأسفانه چنین اظهارنظرهایى که کارشناسى نیستند، فوتبال مان را با چالش هاى جدى روبرو کرده است. وقتى مى گویم مدیران ما باید متحول شوند یا تغییر کنند تا نگاه توسعه اى به فوتبال داشته باشند به خاطر همین است. امیدوارم چنین نقدى که به مسائل فوتبال ایران دارم به منزله یک نگاه دوستانه و صمیمى تلقى شود.
• شما در یکى از صحبت هایتان از تشکیل یک شرکت تجارى توسط فدراسیون گلایه کرده بودید. آیا این خلاف مقررات است؟
- اگر اساسنامه را مطالعه کنید، مى بینید که مجمع عمومى فدراسیون تنها این حق را براى مجموعه فدراسیون قائل شده که در چهارچوب اساسنامه تصمیم گیرى کند. شما در اختیارات فدراسیون نمى بینید که این حق را داشته باشد تا براى خود شرکت تجارى ایجاد کند. ماده ۲۵ اختیارات مجمع شامل ۱۵ بند است. در هیچ یک از این بندها نیامده که فدراسیون اجازه دارد، براى فعالیت هاى درآمدزا شرکت تجارى ایجاد کند. شاید دوستان بگویند این شرکت زیرنظر فدراسیون است اما باز هم این خلاف است. و اگر چنین موردى در اساسنامه وجود داشته باشد مغایرت با اهداف فیفا دارد، فیفا تمام تلاش خود را معطوف به درآمدزایى فدراسیون ها تبیین کرده است. کدام فدراسیون را در دنیاى فوتبال حرفه اى مى بینید که خودش با تأسیس شرکت به دنبال درآمدزایى باشد؟ و جلوى حقوق باشگاه ها را براى درآمدزایى سد کند؟
• انتقادهایى که شما به اساسنامه وارد مى کنید، شاید بیش از همه متوجه کسانى باشد که توسط فیفا و سازمان تربیت بدنى براى حضور در کمیته انتقالى انتخاب شدند.
- به نظرم نمایندگان فیفا توانستند حداقل ها را در اساسنامه وارد کنند! و به اعتقاد من نمایندگان سازمان تربیت بدنى به دلیل عدم آشنایى نسبت به حداقل ها و حداکثرها از اساسنامه الگویى فیفا، حداقل ها را پذیرفتند. شما در هیچ فدراسیونى نمى بینید که رئیس فدراسیون نتواند دبیرکل را انتخاب کند. در تمامى فدراسیون ها انتخاب دبیرکل و رؤساى کمیته ها با رئیس فدراسیون است. دوستان باید اساسنامه فیفا را الگو قرار مى دادند. رئیس فیفا شخصاً دبیرکل و رؤساى کمیته ها را انتخاب مى کند. نباید از کسى که هیچ اختیارى ندارد، گزارش عملکرد بخواهیم. من اگر به جاى کفاشیان بودم نقاط ضعف را شناسایى مى کردم و درخواست تشکیل مجمع را مى دادم تا نسبت به رفع نواقص اقدام شود. فدراسیون فوتبال مى تواند، منابع زیاد مالى داشته باشد. به عنوان نمونه چرا فدراسیون حق عضویت را از اعضاى مجمع عمومى نمى گیرد؟ در گزارش مالى فدراسیون در مجمع اخیر چیزى به اسم گرفتن حق عضویت وجود نداشت. این مى تواند یکى از منابع مالى فدراسیون فوتبال باشد.
• ریشه این مشکلات را در کجا مى بینید؟
- همان طور که گفتم به اعتقاد من کل مشکل فوتبال ایران مربوط به این مى شود که رئیس فدراسیون از خود هیچ اختیارى ندارد. خبر دارم که در هیأت رئیسه فدراسیون برخى ها با هم هستند و برخى دیگر ...من تعجب مى کنم که چرا اعضاى مجمع تشکیل جلسه نمى دهند و هیأت رئیسه را مؤاخذه نمى کنند و در عین حال هیأت رئیسه نظارت گر حملات همه جانبه بر علیه رئیس فدراسیون هستند، در صورتى که آنها باید پاسخگوى معضلات پیش آمده فوتبال باشند متأسفانه رئیس فدراسیون باید براى کوچکترین کار از هیأت رئیسه اجازه بگیرد. کجاى این کار به معناى مشارکت و همفکرى است. اکنون یکى از بحث هایى که مطرح است، به بلیت فروشى مربوط مى شود. مى خواهم بپرسم که نماینده باشگاه ها در هیأت رئیسه چه اقدامى کرده است. همین جا است که مى گویم برخى ها حرفى نمى زنند که به مذاق دیگرى بد نیاید. وقتى ما در چنین جایگاهى قرار گرفته ایم، نباید براى خوش آمدن یا بد نیامدن به مذاق کسى حرفى را نزنیم.
• شاید کسانى که اساسنامه را تهیه کرده اند به دلیل رفتارهاى رئیس قبلى چنین اختیارات کمى را براى رئیس قائل شده اند تا شاید کارها در فدراسیون مشورتى پیش برود.
- مى پذیرم که در دوره گذشته نقش هیأت رئیسه کمرنگ بوده است اما باید حداقل اختیارات را براى رئیس قائل مى شدند. نباید چون یک رئیس مشاوره پذیر نیست، سایر رؤسا را هم مورد حمله قرار دهیم. تأکید فیفا این است که تمامى عزل و نصب ها باید در اختیار رئیس فدراسیون فوتبال باشد اما در اساسنامه فدراسیون فوتبال ایران آمده که این کار جزو وظایف هیأت رئیسه است. ما نباید به خاطر اینکه یک فرد سابقه مشورت پذیرى نداشته است، کلیه مقررات را تحت الشعاع قرار دهیم. مجمع فردى را براى ریاست انتخاب مى کند که فرد شناخته شده اى باشد و سوابق مدیریتى روشنى داشته باشد. وقتى مجمع چنین فردى را انتخاب مى کند باید تمامى معیارها را هم در نظر بگیرد. البته مى پذیرم که بخشى از اساسنامه به خاطر همین موضوعى است که شما به آن اشاره کردید. این اساسنامه ضعیف بسته شده تا رؤساى بعدى فدراسیون ذلیل شوند. رئیس فدراسیون واقعاً با این سیستم، ناکارآمد است. باید شرایط را براى اصلاح آن فراهم کنیم و بعد به مدیرانى امثال کفاشیان بگوییم، فدراسیون را مدیریت کن. این بى انصافى است که این چنین به کفاشیان تاخت وتاز مى کنند. به اعتقاد من حمله به کفاشیان حمله اى سیاسى و هدفمند است و بعضى ها افرادى را در کنار خود مى بینند که مى خواهند آنها را جانشین کفاشیان کنند. فکر نمى کنم این انتقادها از روى خیرخواهى باشد. من به کفاشیان انتقاد دارم اما، اینکه بى مهابا و بدون اینکه اساسنامه را مطالعه کنیم به کفاشیان حمله کنیم، بى انصافى است. پیشنهادم این است که میزگردى در یکى از خبرگزارى ها یا صداوسیما برگزار شود تا صاحب نظران درباره اساسنامه صحبت کنند. یکى دیگر از نکاتى که باید به آن بار دیگر تأکید کنم این است که چطور نواب رئیس براى خود جایگاه دیگرى تعریف کردند. کجاى فدراسیون هاى فوتبال دنیا یکى از نایب رئیس ها، رئیس سازمان لیگ مى شود و یکى دیگر از نواب رئیس، رئیس کمیته تیم هاى ملى. این یکى از اشکالاتى است که من به اساسنامه وارد مى دانم. معتقدم اساسنامه با بى اشتیاقى نوشته شده است. اگر در نزد، کارگروه تدوین اساسنامه اشتیاق و علاقه ى جدى اى وجود داشت این اساسنامه خیلى پرمحتواتر بسته مى شد. با این حال طبق ماده ۳۲ مى توان اساسنامه را اصلاح کرد. هم اکنون که این نواقص رخ خود را عیان کرده است، پیشنهاد مى کنم هیأت رئیسه و رئیس فدراسیون فوتبال نواقص را مکتوب کرده و پیشنهاد تشکیل مجمع بدهد. اگر این مشکلات برطرف نشود، فدراسیون فوتبال با مشکلات فعلى همچنان دست و پنجه نرم مى کند و هیچکس هم پاسخگو نخواهد بود.