افشین قطبی انگار تازه وارد زمین مسابقه شده است. وقتی به سالن کنفرانس میآید و مقابل خبرنگاران مینشیند، میداند که فقط تا پایان این جلسه از کنفرانس فرصت خواهد داشت مقابل چشم رسانهها و بعد با قلم رسانهها، میان اهالی فوتبال خودی نشان دهد. در جملهبندیها و شکل حرکت دادن گردن و دست و چشمهایی که متقاطع میچرخد و شعاع نگاه را میان همه به صورت مساوی و برابر تقسیم میکند، استاد است.
پس حالا در چنین فضایی که بیشک میداند مالامال است از تردید نسبت به آیندهای که او برای تیم ملی خواهد ساخت، میخواهد از خودش دفاع کند. از عملکردی که روی کاغذ و براساس آنالیزهای مختلف قابل دفاع به نظر نمیرسد.
او باز هم میان جملاتش مکثهایی میاندازد، گاهی نشان میدهد که دارد فکرمیکند تا جملهای را به زبان مادری ترجمه کند، باز هم رفتارهایی خاص که شاید برای بسیاری دلنشین باشد و بعد این حقیقت را از یادها ببرد که میان وعدههای افشین قطبی و آنچه تا امروز از او دیدهایم فاصلهای است مشهود!
***
سعی دارد از عملکردش دفاع کند. جایی میگوید: «ما حریفان سختی را برای بازی تدارکاتی انتخاب کردیم... بازیهای خوبی انجام دادیم و...» اما واقعاً کدام حریف جدی؟ بوسنی باتمام بازیکنانش ما را شکست داده بود و وقتی بلاژویچ یارانش را از ترکیب بیرون برد و تیم سوم بوسنی را وارد کرد، ما پیروز شدیم! بحرین چقدر از ما بالاتر است؟ یعنی باید با تفکرات قطبی همراه شد و این جملات تلخ را نوش جان کرد که نباید مقابل بحرین انتظار پیروزی داشت؟! قطبی چگونه از عملکرد خود دفاع کرد؟ او از ازبکستان یک غول ساخت و اگر با او ادامه دهیم، احتمالاً باید بعد از تساوی با کره و ژاپن از شادی به خیابانها بریزیم و جشن ملی برپا کنیم!
تفاوتهای زیادی هست میان آنچه قبل از هر بازی یا بعد از یک پیروزی از زبان افشین قطبی میشنویم. با جملاتی که در پس شکستها به زبان میآورد. افشین یک روز حرف از قهرمانی در آسیا میزند و روز دیگر ازبکستان را حریفی بزرگ مینامد. روزی که برابر دوربینهای تلویزیونی برای قهرمانی با پرسپولیس اشک شوق میریزد، مدعی میشود بهترین و بالاترین آرزویش قهرمانی جهان است و امروز او ادعا میکند بحرین حریفی است دردسرساز برای ما!
***
... و اما یکی بود، یکی نبود! میرسیم به اصل، به نقطه اوج، به جایی که افشین قطبی با حرفهایش دیوانهمان میکند. افشین قطبی مدعی شده است گروهی از دلالان قصد برداشتن او از سرمربیگری تیم ملی و عزل کفاشیان از ریاست فدراسیون فوتبال را دارند. او باز هم علنی و غیرعلنی نارضایتیاش را از شکل فعالیت بعضی خبرنگاران نشان میدهد و نمیدانیم مردی چون او که روزی روزگاری «دیکارمو» را به آن شکل عجیب و بحثبرانگیز وارد فوتبال ایران کرد، چگونه به خودش اجازه میدهد اتهاماتی جدید را به قشری دیگر از فوتبال ببندد؟!
قطبی با چه پروسهای وارد فوتبال ایران شد؟! آیا او نیز از واسطهها استفاده نکرد؟! استفاده او از یک مدیر برنامه که حرف کاشانی را میفهمید، چقدر به افشین قطبی کمک کرد؟!
اما افشین همین چندی قبل مورد اتهام یک سایت غیر ورزشی قرار گرفت و خیلی زود کوشید تمامی شایعاتی که در آن مقال پیرامون دلالی خود و اطرافیانش به چاپ رسیده بود را تکذیب کند! او چگونه امروز همان رفتار را در قبال دیگران به خرج میدهد؟!
***
او به دنبال ترحم است، به دنبال بازگرداندن اعتماد از دست رفتهاش در جامعه! او زمین تمرین و مسابقه را از دست داده و حالا با زبانش مسابقه میدهد... امروزش را با گذشتهای در دو سال قبل قیاس کنید. آیا هنوز تصور میکنید او یک جنتلمن است؟!