بازی جمعهشب
تیم یاران حجازی و ستارگان سینما و موسیقی به قدری جذاب و پرحاشیه بود که
حالا حالاها میتوان دربارهاش مطلب نوشت. در ادامه بخشی از اتفاقات
حاشیهای این مسابقه خیرخواهانه را بخوانید.
فردوسیپور شوکه شد
قبل
از بازی اعضای تیم یاران حجازی؛ متشکل از 16 بازیکن سرشناس روی صندلیهای
VIP نشسته بودند تا کلیپی که درباره حجازی، مظلومی، پاشایی و بهرامی پخش
میشد را ببینند. شوخیهای هاشمینسب، باقری، خداداد و منصوریان باعث شده
بود عادل فردوسیپور شوکه شود چون میزان صمیمیت آنها تعجببرانگیز بود.
پژمان جمشیدی هم با لباس شخصی به جمع بازیکنان تیم یاران حجازی پیوست و چند
متلک آبدار باعث شد پژمان خجالت بکشد! خداداد، منصوریان و باقری به جمشیدی
میگفتند میخواهی بروی سرصحنه که لباس شخصی پوشیدهای؟ البته که 90 درصد
حرفهای این دوستان قابل چاپ نیست!
به این میگن مربی
تعداد
بازیکنان تیم یاران حجازی زیاد بود و آنها 3 تیم شده بودند و نوبتی بازی
میکردند. علی شوری و پرویز مظلومی به عنوان سرمربی نمادین روی نیمکت نشسته
بودند. در یک صحنه یکی از مربیان به اسماعیل حلالی که داخل زمین بود گفت
جایش را به خرمگاه بدهد ولی حلالی جواب داد: «من تازه اومدم تو زمین یکی
دیگه را تعویض کنید» سپس منصوریان به علی چینی که داخل زمین بود گفت بیا
بیرون و چینی سریع از زمین خارج شد. لحظهای بعد خداداد از روی نیمکت دستور
خروج و ورود دو بازیکن را صادر کرد که آنها خواسته خداداد را اجرا کردند و
حماسهساز ملبورن با خنده و صدای بلند گفت: «به این میگن مربی!» کریم
باقری با حرفهایگری طوری با رفقایش حرف میزد که اطرافیان نشوند اما هرچه
میگفت باعث خنده شدید رفقایش میشد.
جبران عقبافتادگی با خشونت و تقلب
تیم
ستارگان سینما و موسیقی از وحید شمسایی و 2 بازیکن جوان تراز اول فوتسالی
در ترکیب خود استفاده میکرد. آنها 6 بر 2 از تیم یاران حجازی جلو افتادند و
در این دقایق باقری، مهدویکیا، منصوریان، خداداد، هاشمینسب و نوازی روی
نیمکت بودند و به یکدیگر گفتند شوخی و خنده را 5 دقیقه تعطیل کنیم و برویم
نتیجه بازی را عوض کنیم فردا همه میگویند ما به خوانندهها باختهایم.
خلاصه اینکه وارد میدان شدند و در چند دقیقه به زور! با تقلب! با خشونت و
هرچه که فکر کنید بازی را 6-6 کردند تا اینکه زمان به پایان رسید و بازی
تمام شد. آنها طوری روی شمسایی و یارانش خطا میکردند که هر لحظه احتمال
میرفت دست و پای بعضی از آنها بشکند!
میناوند به سرش میزد، خداداد روی زمین افتاده بود
وقتی
بازی 6-6 شد خداداد و منصوریان کار جالبی انجام دادند که اسمش تقلب بود!
خداداد در چند لحظهای که منصوریان جایش را به محمدرضا مهدوی داده بود، از
داخل به منصوریان گفت به جای او وارد زمین شود. منصوریان وارد شد اما
خداداد هم در زمین ماند تا تیمشان با یک یار بیشتر به دروازه حریف حمله
کند. مهرداد میناوند فهمید و تا به داور بگوید خداداد از زمین خارج شد.
داور نفرات داخل زمین را شمرد و چیز غیرعادی ندید. در یک چشم به هم زدن
دوباره خداداد در خط حمله تیم یاران حجازی مشغول دریبل زدن دیده شد و
میناوند داشت بر سر خودش میزد که بالاخره داور فهمید! تماشاگران عادی و
مهمانان حاضر در سالن به قدری از تقلب و البته شوخی خداداد به وجد آمده
بودند که ایستاده برایش دست میزدند و خودش هم به قدری خندهاش گرفته بود
که کنار نیمکت تیم یاران حجازی دراز کشیده بود و میخندید. به نظر میرسید
او از حرص دادن میناوند خندهاش گرفته بود!
استدلال هاشمینسب، تعجب مهدویکیا
در
یک صحنه در واپسین دقایق بازی، مهدی هاشمینسب طوری مهاجم جوان تیم
ستارگان سینما و موسیقی را زد که همه شوکه شدند. هاشمینسب درباره این شیوه
خطا به بقیه گفت با 20سال سن دنبال این بود طوری مرا دریبل کند که ضایع
شوم، من هم طوری رویش خطا کردم که هم ضایع شود هم یاد بگیرد حرمت پیشکسوت
40 سالهاش را حفظ کند و هم اگر در یک بازی دیگر روبهروی من قرار گرفت
بداند باید چه طوری بازی کند! مهدویکیا با چشمان گرد شده به هاشمینسب گفت
یعنی استدلال از این قویتر نشنیده بودم! یادم باشد هیچوقت جلوی تو بازی
نکنم!
باجخواهی تابلو از همه
3
نفر هستند که در هر مراسمی دیده میشوند و با کمال وقاحت از آدمها طلب
پول میکنند و میگویند یک دشت به ما بده! فرهاد کاظمی القاب خوبی برای
آنها گذاشته که بقیه اهالی فوتبال نیز آنها را به این اسم صدا میزنند. در
پایان بازی این 3 نفر در مقابل در خروجی سالن هندبال جلوی فوتبالیستها و
هنرمندان را میگرفتند و میگفتند دشت امروز ما را بده! به چشم دیده شد یکی
از آنها اسکناس 10 هزار تومانی یک نفر را نگرفت و گفت این همه تشویقت
کردیم، 10 هزار تومان را بده به گدا! و از طرف خواستند به هر کدامشان
تراول 50 هزار تومانی بدهد! یعنی باجخواهی به این تابلویی در فیلمها هم
نمیتوان دید.