مرتضی پاشایی پس از چند وقت جدال با بیماری در نهایت 23 آبان 93 آخرین غزل خود را سرود. غزلی به نام خداحافظی که میلیونها انسان را به خیابانها کشاند.
این خواننده محبوب به دیار باقی شتافت و حالا غم بزرگی در دل خانواده خود باقی گذاشته است. غم از دست دادن فرزند را با هیچ واژهای نمیشود توصیف کرد اما ناصر پاشایی پس از دیدن هواداران پرشمار پسرش که برای مراسم خاکسپاری آمده بودند کمی تسکین یافت.
با پدر مرحوم مرتضی پاشایی گفتگویی داشتیم که در زیر پیش روی شماست.
* روزگار سختی را سپری میکنید؟
- همینطور است. هنوز مرگ پسرم را باور ندارم. حرف من را فقط کسی متوجه میشود که خودش فرزند از دست داده باشد. هنوز هم تصور میکنم همهچیز یک خواب است. ولی مگر میشود آن همه جمعیت راکه برای مراسم خاکسپاری آمده بودند در خواب دید.
* مثل اینکه حضور هواداران در مراسم ختم مرتضی تسلیبخش شما شده است؟
- واقعا همین طور است. وقتی آن همه جمعیت را در خیابان دیدم مطمئن شدم که جای پسرم خوب است. او در بهشت قرار دارد و این برای ما کافی است که بدانیم روحش به آرامش رسیده است. مرتضی قلب صاف و مهربانی داشت و فکر نکنم در طول حیات خود کسی را رنجانده باشد. حضور آن همه جمعیت در مراسم نشان داد که پسرم راه خود را درست رفته بود.
* با دیدن آن همه هوادار چه موضوعی در ذهن شما آمد؟
- اگر انسان دل یک نفر را هم شاد کند باعث خشنودی خدا شده. حالا شما ببینید که پسرم در طول حیات خود دل آن همه انسان را شاد کرده بود و وقتی میدیدم که برخی از این هواداران حتی ناراحتتر از من هستند، به داشتن چنین فرزندی افتخار میکردم.
* حال مادر مرتضی چطور است؟
- میخواهید چطور باشد. او مادر است و فرزند خود را از دست داد.
* مرتضی استقلالی بود؟
- او به فوتبال علاقه بسیاری داشت و ناصر حجازی قهرمان فوتبالی او بود. شاید همین موضوع نشان بدهد که علاقه بیشتری به استقلال داشته است. اما او هواداران پرسپولیس هم را دوست داشت و نمیشود با قطعیت در مورد تیم مورد علاقه او صحبت کرد.
* اما ارتباط بسیار خوبی با فتح الله زاده داشت؟
- روزی که فتح الله زاده از مرتضی خواست آهنگی را برای مرحوم ناصر حجازی بخواند، پسرم نه نگفت و شب و روزگار کرد تا بهترین کار خود را ارائه کند. امیدوارم خانواده حجازی از آهنگی که پسرم برای اسطوره فوتبال ایران خواند راضی باشند. او از دل و جان مایه گذاشت و به همین دلیل هم ارتباط خوبی با فتح الله زاده داشت. البته حاجی هم مرتضی را دوست داشت و چه در زمان بیماری و چه در مراسم ختم در کنار ما بود. به نوعی میتوانم بگویم که فتح الله زاده برای ما و مرتضی سنگتمام گذاشت و ممنون او هستم.
* فکر میکردید مرتضی آنقدر زود غزل خداحافظی را بخواند؟
- شاید باورتان نشود ولی عموی مرتضی چند روز قبل از اتفاق خوابی در همین رابطه دیده بود. برای همین ما خودمان را آماده سفر پسرم کرده بودیم و مطمئن هستیم که با دعای خیر مردم جایگاه خوبی در دیار باقی دارد.
* پسر شما آهنگی در دست کار داشت که نتوانست آن را تمام کند؟
- بله، یک قطعه برای امام حسین (ع) در دست تهیه داشت که قرار بود روز اربعین آن را بیرون بدهد. اما عمر او به دنیا نبود. البته من خوشحالم که دعاهایم در حرم حضرت ابوالفضل (ع) جواب داد. من از ته دل دعا کردم که خداوند پسرم را با عزت ببرد و مراسمی برای او برگزار شد که بسیار پرشور بود.
* حرف خاصی از مرتضی در ذهن شما باقی مانده است؟
- تمام حرفهای مرتضی برای من خاطره است اما او همیشه میگفت من هرچه دارم از مهربانی مردم است و از آنها انرژی میگیرم.