1- ظهور: قرار بود کریم باقری دوم فوتبال ایران باشد؛ وقتی از ابومسلم به استقلال آمد و با نمایشهای فوقالعادهاش روی جلد مطبوعات ورزشی رفت، بیش از همه جواد نکونام ترسید. نکونام در بازی پاس- استقلال وقتی شنید که 80 هزار نفر یکصدا فریاد میزنند: «مجتبی جباری ...» خطر را احساس کرد.
هافبک دفاعی با سابقه تیم ملی، بازیکن جوانی را به عنوان رقیب روبروی خود میدید که پشتوانهای 80 هزار نفری را در استادیوم پشت سر خود داشت و این تماشاگران به او روحیه میدادند و فشار افکار عمومی او را به تیم ملی تحمیل میکرد. جواد نکونام، بازیکن تیم پاس که هرگز بیش از 80 نفر برایش کف نزده بودند، باید از جوان لاغراندام تیم استقلال که با پاسهای طلاییاش، عنایتی را آقای گل کرده بود، میترسید؛ بله، همه هافبکهای ایران از او ترسیده بودند.
2- افول: از اردوی سوییس خبر رسید که مجتبی جباری آسیب دیده و به زودی اردوی تیم ملی را ترک میکند و به تهران میآید. تصویر او با لباس مشکی مقابل پلههای فرودگاه مهرآباد هنوز جلوی چشممان است که با عصایی زیر بغل و غمی در دل به خبرنگاران حاضر در فرودگاه گفت: «اصلا ناراحت نیستم ... قسمت اینطور بود.»
یادمان نمیرود مجتبی جباری در انتظار پایان جام جهانی بود تا به پیشنهاد یک تیم ایتالیایی- میگفتند فیورنتینا- جواب مثبت بدهد و راهی سری A شود اما او برای 6 ماه با مستطیل سبز خداحافظی کرد. بازگشت مجتبی پس از مصدومیت با آسیبدیدگی دیگری همراه شد و جباری به واسطه پاره کردن مینیسک، یک فصل دیگر را از دست داد تا رسید به ناصر حجازی. اوضاع اسفبار استقلال و نتایج ضعیف این تیم باعث شد تا جباری در تیم حجازی - کریمی نمایش فوقالعادهای نداشته باشد و آنچنان به چشم نیاید.
3- بازگشت: مجتبی جباری در آخرین روزهای فصل 87-86 همزمان با حضور قلعهنویی در استقلال اوج گرفت و در فینال جام حذفی، با یک گل و یک پاس گل، دوباره جلد روزنامههای ورزشی را تسخیر کرد اما بازگشت او همزمان شد با درگذشت پدرش و همین مساله او را برای مدتی به انزوا برد تا فصل جدید شروع شد.
جباری فصل جدید را با روحیاتی خاص شروع کرد؛ مشکلات خانوادگی بیش از هر زمانی بر عملکرد او تاثیر میگذاشت و جباری- پسر آرام و سربهزیر تیم ملی قبل از جام جهانی 2006- به یکباره بداخلاق شد و خبر درگیریاش با خبرنگار و مربی و مدیر باشگاه به معضلی برای استقلالیها تبدیل شده بود. جباری به لحاظ فنی در شرایط خوبی قرار داشت اما از نظر ذهنی و روانی همچنان با بحران دستوپنجه نرم میکرد تا سرانجام با امیر قلعهنویی دعوا کرد و از تیم کنار گذاشته شد.
4- پایان: با جدایی قلعهنویی و حمایتهای همهجانبه واعظ، مجتبی جباری به استقلال بازگشت؛ درحالی که واعظ گفته بود: «جباری تا قبل از اردوی ترکیه فرصت دارد که برای تمدید قراردادش اقدام کند»، جباری کار خود را انجام داد و چندین روز بعد از بازگشت استقلال از ترکیه پای میز مذاکره نشست و قراردادش را امضا کرد.
یادمان نمیرود که واعظ آشتیانی همزمان با جذب جباری، با جملات کنایهآمیز در مورد مصدومیت رینالدو، مدام به امیر قلعهنویی اشکال میگرفت ؛ حتی باشگاه استقلال مدعی بود که بابت جذب بازیکن مصدوم- همان رینالدو- قلعهنویی را به دادگاه میکشد و این مربی باید به استقلال غرامت بپردازد. خلاصه اینکه جباری با هیاهوی فراوان به استقلال بازگشت اما بعد از 3 هفته بیآنکه یک دقیقه برای استقلال بازی کرده باشد، مصدوم شد و حالا باید 6 ماه دیگر با مستطیل سبز خداحافظی کند و همان زانویی که باعث وبانی اتفاقات ناخوشایند بود را یکبار دیگر به تیغ جراحان بسپارد.
فارغ از اینکه امروز واعظ آشتیانی در قبال مصاحبههایش علیه قلعهنویی و جذب یک بازیکن مصدوم چه واکنشی دارد و جدا از آنکه امروز جواد نکونام در تیم اوساسونا به یک ستاره تبدیل شده، باید به این مساله فکر کنیم که یکی از بهترین و مستعدترین فوتبالیستهای فوتبال ایران به پایان راه نزدیک میشود. هیچ معلوم نیست پس از جراحی زانو، جباری دوباره به سطح اول فوتبال باز میگردد و میتواند برای تیم بزرگی مثل استقلال بازی کند یا نه.
ستاره سال 85، 3 سال پس از آنکه بهترین بازیکن ایران شد، به پایان راه نزدیک میشود و تصور این مساله برای فوتبال ایران سخت است. او به واسطه اشتباهات شخصی و تصمیمات غلط و تمرینات غیرعلمی به اینجا رسید. سوال اینجاست که هر چند سال یکبار یکی مثل جباری ظهور میکند؛ بازیکنی که بتواند جانشین کریم باقری باشد. در وصف کریم میگفتند، هر 20 سال یکبار یکی مثل کریم ظهور میکند؛ پس تا بیست سال بعد خدا نگهدار...!