تیم فوتبال پرسپولیس با بُرد مقابل حریف بوشهریاش موفق شد به مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی صعود کند و حریف راهآهن در این مرحله شود اما موضوعی که در بازی دیروز سرخپوشان رخ داد صرف نظر از حضور پیام صادقیان بعد از 2 ماه محرومیت که با گلزنی او هم همراه بود قهر محمد عباس زاده بعد از تعویضش بود.
این مهاجم که نامش کمتر از 2 سال است در فوتبال کشورمان به واسطه حضور در پرسپولیس مطرح شده دیروز در اتفاقی که به نظر می رسد باید به انجام آن در پرسپولیس عادت کنیم پس از تعویض به حالت قهر به رختکن رفت که البته بعد از چند دقیقه روی نیمکت برگشت.
این رفتار چند وقتی هست که در پرسپولیس «مُد» شده؛ اولین بار سوشا مکانی بود که بعد از دیدار پرسپولیس مقابل نفت مسجدسلیمان با مصاحبهای آتشین به کادرفنی جدید پرسپولیس تاخت اما در کمال تعجب در بازی بعد مقابل راهآهن او دروازه بان اصلی پرسپولیس شد. این موضوع همان روز با واکنش نیلسون روبرو شد و حتی گفته می شد این دروازه بان به حالت قهر قصد داشته اردوی پرسپولیس را ترک کند؛ اتفاقی که البته رخ نداد و این دو دروازه بان برای این که نشان دهند با هم مشکلی ندارند قبل از همان بازی دست به دست هم وارد زمین شدند.
رضا نورمحمدی مدافع تیم فوتبال پرسپولیس هم بعد از این که در یکی از بازیهای تیمش وارد زمین شد و در زمره بازیکنان اصلی این تیم نبود با کادرفنی پرسپولیس به مشکل خورد اما در بازی بعدی پرسپولیس او به عنوان یکی از 11 بازیکن اصلی پرسپولیس به میدان رفت. این موضوع با واکنش دیگر مدافع پرسپولیس روبهرو شد. میثم حسینی مدافع این تیم با مصاحبهای تند اعلام کرد که در پرسپولیس هر کس اعتراض کند فیکس می شود؛ این مصاحبه منجر به کنار گذاشتن این بازیکن از پرسپولیس شد هر چند که بعد از حضور در کمیته انضباطی باشگاه حسینی دوباره به تمرینات پرسپولیس اضافه شد. سپس رضا حقیقی در اردوی کیش با نادر باقری مربی دروازهبانان پرسپولیس به مشکل خورد که البته این موضوع هم خیلی زود فیصله یافت.
دیروز هم این اتفاق برای 2 بازیکن دیگر اتفاق افتاد؛ عباسزاده بعد از تعویض مستقیما و بدون اجازه هیچکدام از اعضا کادرفنی راهی رختکن شد و سپس مهرداد کفشگری در مصاحبهای که بعد از بازی انجام داد اعلام کرد افتخار می کند پیراهن پرسپولیس را پوشیده اما از نیمکت نشینی و بازی نکردن در این تیم بسیار ناراحت است. او اعتقاد داشت که درخشان به بازیاش اعتقادی ندارد و برای همین بازیکنی دیگر را به میدان میفرستد!
تمام این اتفاقات شاید ذهن را به جایی سوق دهد؛ به آنجایی که افرادی را برای مدیریت پرسپولیس انتخاب کردهاند که عقبه ورزشی آنها برایشان اصلا مهم نبوده و نیست.
کسانی برای مدیریت در این باشگاه انتخاب شده اند که خودشان قدر جایگاه، منزلت و پیراهن این تیم را نمی دانند.
خوب! در این شرایط اینها چطور می خواهند به بازیکنان جوان و بعضا گمنامی که به واسطه حضور در پرسپولیس اسم و رسمی پیدا کرده اند بفهمانند که در چه باشگاهی بازی می کنند و چه پیراهنی را بر تن دارند؟! شاید اگر این بازیکنان فقط کمی از گذشته این باشگاه اطلاعات داشتند این اجازه را به خودشان نمی دادند که اینقدر راحت با نادیده گرفتن هواداران این تیم، هر طور که می خواهند رفتار کنند؟
روز گذشته در حدود هزار هوادار در ورزشگاه حضور داشتند؛ آن هم در روز آخر هفته و در هوایی مطلوب. این موضوع مرگ فوتبال ماست؛ فوتبالی که اگر روزگاری هیچ چیز نداشت و صندوق عقب مربی تیم رختکن و دفتر باشگاه بود اما هواداران پُر شوری داشت که مایه مباهات فوتبال کشورمان بود. البته شاید به هواداران هم باید حق داد؛ آنها نه فوتبال در خور شانی می بینند و نه با بازیکنانی طرف هستند که حرمت آن ها را نگه می دارند. بازیکنانی در این فوتبال حضور دارند که همه چیزشان شده ماشین های آنچنانی و خانه های لوکس و دیگر هوادار کمترین ارزشی برای آنها ندارد. به همین دلیل می بینیم بازیکن فوتبال ما بعد از تعویض بدون احترام گذاشتن به نظر کادرفنی و بدون در نظر گرفتن هواداری که از جیب پول داده تا بازی فوتبال را ببیند تا جیب بازیکن پر پول تر شود راهی رختکن می شود و همه را به هیچ می انگارد. شاید باید به هواداران حق داد که دیگر به استادیوم نمی روند؛ شاید باید کمتر از این تعداد هم به استادیوم بروند. باور کنید برای چنین بازیکنانی 100 تماشاگر هم زیادی است.
البته این اتفاقها در پرسپولیس تازگی ندارد؛ وقتی در گذشته بازیکنان برای نیامدن یک مربی با انضباط به تیم شان لابی می کنند، وقتی بازیکنان برای گرفتن پول در آستانه دربی که مهمترین بازی فصل برای هواداران است اعتصاب کرده و تمرین نمی کنند و ... باید هم منتظر چنین روزی می ماندیم که بازیکن فوتبال ما بعد از تعویض راهی رختکن شود. هر چند که باید گفت متاسفانه نه فقط پرسپولیس بلکه خیلی از تیم های فوتبال کشورمان دچار چنین دردی هستند.
این جاست که فرق تفکر مربیانی امثال کارلوس کیروش با برخی از مربیان ایرانی مشخص می شود. کی روش اگر برای فوتبال ما هیچ چیز نداشت(بنا بر ادعای برخی کارشناسان) حداقل کاری کرده که بازیکنان قدر پیراهنی را که در تیم ملی بر تن می کنند را بدانند.
او در مهمترین شرایط مهدی رحمتی و هادی عقیلی را از تیم ملی کنار گذاشت چرا که به نظر کی روش پیراهن تیم ملی مقدس است و بازیکن نباید برای پوشیدن آن منت سر کسی بگذارد. کی روش خارجی در جام جهانی 2014 کاری با بازیکنان تیم ملی کرده که حتی خیلی از بازیکنان برای روی نیمکت نشستن این تیم هم تلاش می کنند. بارها در بازی های تیم ملی دیدهایم که عرق به پیراهن در این تیم آنقدر بالا هست که حتی نیمکت نشینان هم بعد از هدر رفتن یک موقعیت گل چقدر بالا و پایین می پرند.
بگذارید مقایسهای انجام دهیم! آیا بازیکنان ما از ستارگان نامدار فوتبال جهان بالاتر هستند؟ وقتی در تیمی مثل رئال مادرید یا رودریگو جیمز بازی می کند یا بنزما آیا شاهد این رفتارها هستیم؟ آیا در بارسلونا که ژاوی روی نیمکت می نشیند و اینیستا بازی می کند از این مصاحبه های عجیب می بینیم؟ آیا وقتی نزدیک به یک فصل کاسیاس روی نیمکت رئال مادرید نشست از او چنین رفتاری را دیدیم؟ اگر بحث مقایسه باشد از این دست نمونه ها زیاد است اما چرا وقتی بازیکنان ایرانی می خواهند درباره خودشان حرف بزنند این موضوع که ما فوتبالیست حرفهای هستیم در صحبت همه این بازیکنان شنیده می شود؟ این بازیکنان حرفهای بودن را در چه میدانند؟ در گرفتن پولهای زیاد؟ آیا حرفهای بودن نباید در همه زمینههای این بازیکنان وجود داشته باشد؟ وقتی بازیکنی به هر دلیلی تیمش را وارد حاشیه می کند نام این بازیکن را باید چه گذاشت؟ حرفهای یا آماتور؟!
قصد به درازا کشاندن این مطلب را نداریم اما بازیکنان پرسپولیس نیازی ندارند در فوتبال اروپا به دنبال این نمونهها بگردند؛ در همین پرسپولیس در سالهای مختلف بزرگترین بازیکنان ایران بازی می کردند که بعضا هم نیمکت نشین می شدند اما کمتر کسی به یاد دارد که کسی به دلیل نیمکت نشینی یا تعویض بی خیال حرمت به کادرفنی و هوادار بشود و راهی را برود که هم خودش و هم تیمش را به حاشیه ببرد...
فعلا اینجا باشگاه نیست و بیشتر شبیه مهد کودکی است که برای به دست آوردن دل هر کودک باید اصول حرفهای را زیر پا گذاشت و کج دار و مریز با آنها ادامه داد بلکه با چنین کنشهایی بیشتر بتوان به مرگ فوتبال وطنی کمک کرد.