کد خبر : ۵۸,۴۶۲
باید پرسید چه کسانی مقصر هستند چرا که فوتبال یک پدیده اجتماعی است که از دوران طفولیت کارش شروع می‌شود و به رده‌های قهرمانی در دنیا می‌رسد! و به این ترتیب برای ساخته شدن یک فوق ستاره یا یک تیم رویایی یا یک تیم ذلیل شاید هزاران نفر درگیر هستند و امکانات فراوانی به کار گرفته می‌شود تا بازیکنان مورد نظر ساخته شوند.
مقصر وزارت‌ ورزش ، آموزش‌ و پرورش و شهرداری هستند نه علی دوستی و وینگادا

*محمد سررشته‌داری

این روزها همه درمورد  حذف و شکست‌های عجیب تیم‌های پایه حرف می‌زنند، تن دادن به شکست‌هایی برابر امثال یمن و ویتنام! که باورش غیرممکن است یا حداقل اینکه قبل از مسابقات غیرممکن بود و نکته اینجاست که دیروز جنابان آیت‌اللهی و کفاشیان هردو از تغییرات در کادرفنی هر دو تیم جوانان ‌و ‌امید دم زدند و توگویی اینها تنها عوامل شکست تیم‌های پایه بوده‌اند و جالب‌تر اینکه خود وزارت‌ورزش هم دم از استفاده از کارشناسان می‌زند و این نیز یعنی تغییرات بیشتر این‌بار در فدراسیون فوتبال، توگویی همه برای ماندن و دور شدن از تیغ انتقادات سعی دارند پایین دستی‌های خودشان را برکنار کنند! تا با این قربانی‌ها خود مصون مانند.

نکته اینجاست که علی دوستی‌مهر مربی کارنامه داری است و وینگادا هم یک غریبه و بی‌کارنامه نبوده که یقه‌اش را گرفته باشند و به آنها گفته باشند بیا سرمربی تیم‌ملی ایران شو! در واقع تا همین ماه قبل و پیش از اینچئون از هر ده نفر که سوال می‌کردی حداقل هفت تای آنها این انتخاب‌ها را درست می‌دانستند، اما امروز روز قربانی کردن است لابد و البته نفهمیدن اشتبا‌هات و مقصران واقعی!

اما واقعاً چه کسی مقصر است؟ این سوال به طورکلی در فوتبال غلط است و اشتباه!

باید پرسید چه کسانی مقصر هستند چرا که فوتبال یک پدیده اجتماعی است که از دوران طفولیت کارش شروع می‌شود و به رده‌های قهرمانی در دنیا می‌رسد! و به این ترتیب برای ساخته شدن یک فوق ستاره یا یک تیم رویایی یا یک تیم ذلیل شاید هزاران نفر درگیر هستند و امکانات فراوانی به کار گرفته می‌شود تا بازیکنان مورد نظر ساخته شوند.

1- پیش از این فوتبال روی آسفالت شروع می‌شد و بدون مربی و فقط با ساعت‌ها کار کردن، تمرین کردن، دویدن و بازی کردن ادامه می‌یافت تا جاییکه بچه‌های آن روز و بازیکنان آینده گاهی بیش از هشت ساعت در روز با توپ زندگی می‌کردند و...

2- مرحله دوم زمین‌های خاکی بود و مربیان سینه سوخته زیر تیغ آفتاب که عشق‌شان تولید بازیکن بود و با آن کیف می‌کردند!

3- مرحله بعدی باشگاه‌ها بودند که بازیکن را می‌خریدند.

 4- و درنهایت هم تیم‌ملی!

امروز، اما از این چهار مرحله تنها دو مرحله نهایی باقی‌مانده است! یعنی تیم‌ملی و باشگاه‌ها!

عملاً نه تمرینات روی آسفالت وجود دارد و نه زمین‌های خاکی!

ورود بی‌پایان اتومبیل به آسفالت‌های داغ دیگر اجازه استپ، بازی را نداد و زمین‌های خاکی گود شهرزاد و منبع و سه گوش و همه دیگرانشان یا پارکینگ شدند و یا آپارتمان!

از اینجاست که مقصر‌ها را می‌توان شناسایی کرد:

شهرداری، وزارت آموزش‌وپرورش و البته وزارت‌ورزش.

شهرداری تاکنون چند زمین فوتبال در شهرها یا بیرون از شهرها ساخته است؟

آموزش‌وپرورش از این‌همه مساحت آموزشی تاکنون و طی بیست‌سال اخیر کدام فوتبالیست را به مملکت معرفی کرده است؟

وزارت‌ورزش چند متر مربع زمین فوتبال عمومی و رایگان یا با هزینه کم را برای فوتبال بازی کردن به مردم داده است؟ کدام جذب مربی و پیشکسوت را داشته‌ایم که در شهر‌ها با پول کم فوتبال به راه بیندازند و تیم‌ها را تمرین دهند؟ اصلاً برنامه‌ریزی برای استفاده از این‌همه مربی و پیشکسوت بیکار داشته‌ایم؟ آنها یک زمین فوتبال لازم دارند و یک شهریه کم‌دولتی که توسط مردم پرداخت شود تا در عرض پنج سال هرکدام‌شان ده بازیکن به تیم‌ملی بدهند!


 

۲۱ مهر ۱۳۹۳ ۲۲:۰۱

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید