در جدیدترین این دوئل های فرحبخش، کاپیتان جواد نکنونام رودرروی ژنرال امیر قلعه نویی قرار گرفته است. ضمن مرور برخی از دیالوگ های احتمالی یک ماه آینده این دو، فرجام این دوئل را هم میخوانیم:
نکونام در پاسخ به هجده قدم نیوز:
اون موقع که سرگروهبان هم نبودی، من از پشت 30 متر گل می زدم. بعدشم من که میدونم کارت پایان خدمتم نداری ولی میگی ژنرالم! شما مجموع بازی های ملی ات اندازه دندون های سالم من نیست بعد حرف از تربیت بازیکن می زنی؟
*
قلعه نویی در مصاحبه با مافیا پرس:
ببین بزرگوار! شما تو قنداق داشتی {...}دی، من چشم بسته روپایی می زدم و اندازه همه پوشک هایی که تا همین چند سال پیش خراب کردی هم گل زدم. حیف یادت رفته اولین بار بازوبند کاپیتانی رو به ساق پات بستی حالا قیافه می گیری.
*
نکونام در گفتگو با روزنامه شیر سماور:
چهار ماه بدون پول بازی کردم، حالا به من میگه پولکی؟ من کار نکنم ماهی 8 میلیون تومن درآمد دارم. من پولو واسه خودم نمی خواستم که واسه بچه های تیم می خواستم که تازه اومدن میخواستم استقلال خراب نشه. حالا آقای پورسانتیان واسه ما از دزدگیر حرف میزنه. آقای سرجوخه شما خودت پات گیره، بی خیال دادگاه انقلاب!
*
قلعه نویی در گفتگو با سوراخ آنلاین:
به قرآن این حرفا گفتن نداره ولی یه شب پول تو جیبی ش رو هم از من گرفت گفت به کسی نگو. بعدشم ما که حسابمون پاکه و دلمون سیره دنبال روغن ترمز نیستیم تا پول گیرمون بیاد وگرنه تا الان 20 تا پیشنهاد تیزر داشتم رد کردم. ریا نباشه دو تا مسجد دارم میسازم واسه نازی آباد هر هفته هم می رم جمکران. قرارداد زیر میزی هم ندارم ولی نگو بدون پول بازی کردی بچه جون!
*
نکونام در پاسخ به جوگیر نیوز:
چهار بار هیئت راه انداختند آمدند جلوی منزل ما با سلام و صلوات که من برم استقلال. خود آقای سرمربی هم برای من اس ام اس داد که «جواد بیا حله!» من گفتم عمرا نمیام. چون می دونستم اینا حرفشون حرف نیست. بعدشم که انقدر اوضاع بیریخت بود...مثلا یکی بود هر روز میومد یه چیزی از ما میگرفت. یه روز سیم کارت. یه روز گوشی موبایل. حتی یه روز اومد گفت 300 دستی داری به من بدی؟ برای من این حرفا مهم نیس، توی دادگاه همه چیزو میگم چون اینا کلا واسه من عددی نیستن از گندهه تا همین یارو شیتیلی.
قلعه نویی در گفتگو با روزنامه آفساید:
من اس ام اس دادم؟ اصلا من شماره موبایلتو ندارم! شما برو نذار دهن من وابشه. نذار بگم خانواده ت اومده بودن میگفتن جواد رو اخراج نکن ما جلوی فامیل قیف اومدیم که بچه مون تو استقلال کاپیتانه. نذار بگم من با کیروش لابی کردم که بازوبند رو بده بهت. مال این صحبتا نیستی که بیای دادگاه، وگرنه خیلی چیزا معلوم میشه، پول میدادی به بچه ها که به تو پاس بدن تو بزنی تو گل رو همه میدونن فقط به روت نمیارن. تو با مترو میای سر تمرین که پول خرج نکنی، اونوقت یکی هر روز میومده پیشت پول میگرفته ازت؟!
***
یک ماه بعد...
در شبی بارانی، در هتل المپیک و در ضیافت شامی شکوهمند، امیر و جواد با هم آشتی می کنند و جلوی دوربین ها همدیگر را در آغوش می کشند و می گویند: همه این جنجال ها زیر سر خبرنگارها بود.
جواد رو به دوربین:
من شاگرد امیرخان هستم. هرچی دارم از امیرخانه. اصلا همه تیم ملی هرچی داره از امیرخانه. امسال تو جام جهانی هم اون یه امتیاز رو از امیر خان داریم. بذار دستتو ببوسم امیرخان...(قلعه نویی دولا می شود و اجازه نمی دهد و بعد سر جواد را می بوسد.)
امیر رو به دوربین:
بسم الله الرحمن الرحیم. این پسر تو این فوتبال ناپاک، نمونه نداره. حتی تو اون فوتبال ناپاک هم نمونه نداره. من به نظرم هیچ وقت استقلال مثل زمانی که جواد جان توی تیم بود، سرپا نبود. هم کارش درسته هم اخلاقش ردیفه. کاش تو ایران 5 تا مث جواد داشتیم.
دو روز بعد از آن یک ماه:
فدراسیون فوتبال نشان پهلوان مستطیل سبز را مشترکا به امیر و جواد داد و برای آن دو آرزوی موفقیت کرد.