کد خبر : ۵,۵۲۸
شاید این مقایسه، دشوار و تا حدودی جسورانه باشد، اما نگاهی به وقایع اخیر کشور پرده از شباهت‌های شگفت‌انگیز دو شخصیت بزرگ تاریخ معاصر ایران برمی‌دارد؛ علی دایی و اکبر هاشمی رفسنجانی! گرچه عملکرد و شهرت نامبردگان در جامعه امروز کشورمان تفاوت‌های عمیق و بنیادینی با یکدیگر دارند،
شباهت‌‌‌های مقطعی علی دایی و اکبر هاشمی رفسنجانی !

1) علی دایی کجاست؟ این، شاید یکی از مهمترین سوالات روز ورزش ایران باشد. بعد از هیاهوی وحشتناک اطراف او در تمام ماه‌ها و روزهای سال گذشته خورشیدی، علی دایی در تب و تاب مرگبار نوروز 88 و بعد از زانو زدن تیم ملی فوتبال کشورمان مقابل عربستان، از کار برکنار شد تا کمتر از یک ماه بعد، در سکوتی مطلق و بی‌نظیر فرو برود؛ سکوتی که تاکنون نیز خدشه‌ای بر آن وارد نشده و از جنبه‌ای، در تمام طول دو دهه اخیر هیچ نمونه مشابه دیگری نیز نداشته است.
2) شاید این مقایسه، دشوار و تا حدودی جسورانه باشد، اما نگاهی به وقایع اخیر کشور پرده از شباهت‌های شگفت‌انگیز دو شخصیت بزرگ تاریخ معاصر ایران برمی‌دارد؛ علی دایی و اکبر هاشمی رفسنجانی! گرچه عملکرد و شهرت نامبردگان در جامعه امروز کشورمان تفاوت‌های عمیق و بنیادینی با یکدیگر دارند، اما نگاهی موشکافانه‌تر به اثرگذاری این دو در حوزه‌های تخصصی‌شان، راز شباهت‌های بی‌بدیل آنان را فاش می‌کند؛ تشابهاتی که بیشتر از آنچه مربوط به شخصیت، خلق و خو و کنش‌های آنان باشد، ریشه در تعاملات عمومی و واکنش‌های مردمی در قبال دایی و هاشمی دارد.
3)‌اکبر هاشمی رفسنجانی از بنیانگذاران ارشد نظام جمهوری اسلامی است که برای سال‌های طولانی منتخب توده‌های مردم در پست‌های حساس و استراتژیک سیستم سیاسی حاکم بوده است. بیرون از مرزهای این «گربه نشسته» و در خیلی از نقاط جهان، سیاست در ایران با این شیخ کرمانی شناخته می‌شود و بسیاری از صاحبنظران بین‌المللی، هاشمی را یکی از مهمترین استوانه‌های نظام اسلامی ایران قلمداد می‌کنند. او اما، بدون تعارف، در تمام سال‌های یکی - دو دهه اخیر مخالفانی نیز داشته است که بعضا در ضدیت با سیاستگذاری‌های هاشمی، سینه چاک می‌داده‌اند. در برخی از موارد، دامنه این «عدم محبوبیت» یا دست کم «عدم موافقت» با مردمطمئن انقلاب ایران، تا درونی‌ترین لایه‌های اجتماعی نیز رسوخ می‌کرد و لابه‌لای آن دیالوگ‌های معروف داخل تاکسی‌ها یا ایستگاه‌های اتوبوس آفتابی می‌شد. اکبر هاشمی رفسنجانی، از سال‌های واپسین دهه 60، جسته و گریخته به «اشرافیت‌گرایی» متهم می‌شد و حتی این اواخر، مخالفانش این اتهام را صراحتا به وی نسبت می‌دادند. در پاره‌ای از مواقع، عدم اقبال عمومی نسبت به رییس دولت‌های پنجم و ششم، کار را به شکست‌های محسوس و ملموس هاشمی می‌کشاند؛ چنانچه این رویه در انتخابات مجلس ششم به اوج خودش رسید و البته در نهمین انتخابات ریاست جمهوری به شکل خفیف‌تری تکرار شد. بسیاری از ما شهروندان عادی، روزهای فراوانی را به یاد می‌آوریم که هم طبقه‌ای‌هایمان و سایر کسانی که با ما زیر آسمان این شهر نفس می‌کشیدند، علاج وقایع را در عبور از هاشمی می‌جستند...
4) علی دایی نیز، حکایت کاملا مشابهی دارد. روزگاری کاپیتان سابق تیم‌ملی والیبال ایران از سفر اردویی‌اش به آسیای جنوب‌شرقی سخن می‌گفت و اینکه در آن کشور، وی را نه به واسطه مهارتی که از آن سود می‌برد، که به اعتبار ایرانی بودنش و هموطنی‌اش با علی دایی تحویل می‌گرفتند و هنگام خرید، به او تخفیف می‌دادند! این، شاید مشتی از خروار اعتبار و شکوه کاپیتان سابق تیم‌ملی فوتبال ایران باشد؛ عزتی که البته باز هم محصور در خارج از مرزهای کشور زادگاهش است! دایی از نظر بسیاری از جهانیان سمبل فوتبال ماست. او عضو یکی از کمیته‌های معتبر فیفاست و به ندرت مراسم مهمی از قبیل قرعه‌کشی تورنمنت‌های تراز اول بین‌المللی یا اهدای جوایز به برترین‌های فوتبال قاره یا حتی جهان، بدون دعوت از او برگزار می‌شود.علی دایی اما،‌به همان اندازه که در محافل بین‌المللی معتبر است، درخاک ایران مهجور به شمار می‌آید. مرد 109 گله فوتبال ما و ارسال‌کننده پاس‌های زرین دو گل از تاریخی‌ترین گل‌های ایران برابر استرالیا و آمریکا،‌هیچگاه در فوتبال ایران هواخواهان زیادی نداشته است. درست زمانی که مقامات ارشد سیاسی نشست و برخاست با مرد اردبیلی را به هر قیمتی که شده در برنامه‌های روزانه‌شان می‌گنجاندند و به آن مباهات می‌کردند، اغلب آدم‌های کوچه و بازار به خاطر زمزمه‌های اوج گرفته نظر مساعدی نسبت به وی نداشتند و به او اقبال نشان نمی‌دادند. این، فقط علی دایی است که پس از شش بازی توفانی در آغازین هفته‌های لیگ سوم حرفه‌ای و به ثمر رساندن هفت گل زیبا،‌می‌تواند به واسطه تنها و تنها یک نمایش ضعیف، در دقایق میانی بازی هشتم مورد بی‌مهری قرار بگیرد و هو شود. این فقط علی دایی است که می‌تواند سپر بلای بدترین تیم تاریخ باشد و همه ملامت‌هایی که باید نثار کریمی و آن حرکت اعتراضی‌اش می‌شد، به خودش اختصاص بدهد و این، فقط علی دایی است که می‌تواند ظرف 10 دقیقه و فقط به خاطر یک گل، از بهشت به دوزخ نقل‌مکان کند و فریاد «سلطان علی‌دایی» را با خشمگینانه‌ترین ورژن‌های «حیا کن، رها کن» تاخت بزند. بدنه جامعه، به ندرت به علی دایی رو کرده و در بیشتر مواقع، او نیز به اشرافیت متهم شده است. کیست که نداند چه روزها و شب‌هایی، فوتبالدوستان ایرانی چاره برون رفت فوتبال ایران از بحران را «نبودن» دایی قلمداد می‌کردند؟!...
5) علی دایی و اکبر هاشمی‌ رفسنجانی، به سرنوشت مشابهی در عرصه‌های فعالیت‌شان مبتلا شدند. دست روزگار، ایام سکوت و کنج عزلت آنان را نیز در برهه‌ای مشترک تقریر کرد. پس از وقایع مربوط به انتخابات خبرساز دهم، بسیاری از آنان که تصور می‌کردند کار نظام و سیاست با هاشمی تمام شده و نفع مملکت در کنار نشستن او است، حتی سکوت سیاستمدار عالیرتبه 75 ساله را نیز برنتافتند و مشتاقانه او را به ایفای نقشی فعالانه‌تر فراخواندند. برخلاف باور بخشی از عوام و حتی خواص، این دیگر هاشمی نبود که از رابطه‌اش با سیاست، سودی یکطرفه می‌برد بلکه او به مثابه یکی از ممتازترین نخبه‌های سیاسی ایران زمین، این پتانسیل را داشت و همواره دارد که برای هر چه بسامان‌تر کردن اوضاع، به یاری کشور بشتابد. حدیث علی دایی و فوتبال هم، بی‌کم‌وکاست همین حکایت است. امروز و در وانفسای فوتبال بی‌ستاره، فوتبالی که هزار مشکل دارد، اما از «حلال» در آن خبری نیست و فوتبالی که آشکارا رو به اضمحلال می‌رود، حتی مخالفان سوگند خورده دایی نیز دریافته‌اند که رابطه فوتبال ایران با او، قصه خیابان یکطرفه نیست و مرد درجه یک ورزش کشور، می‌تواند به علاج محبوب بیمارش برخیزد. چنین است که این روزها، رقابت بر سر شکستن سکوت دایی است و همان‌ها که در راندنش گوی سبقت را از هم ربوده بودند، برای بازگرداندنش سرودست می‌شکنند!
6) علی دایی به واسطه نقشی که در فوتبال ایران دارد و البته خاستگاه جغرافیایی‌اش به «شهریار» تشبیه می‌شود. اکبر هاشمی‌رفسنجانی را نیز به حکم علاقه‌ای که به «امیرکبیر» دارد و سازندگی‌هایش در روزهای دشوار پس از جنگ، با این چهره تاریخ‌ساز ایران قیاس می‌گیرند. اینک اما، بی‌تردید می‌توان ادعا کرد مام میهن، در لحظات دشوارش و گردنه‌های باریکش، به ذکاوت و مهارت شهریارها و امیرکبیرهایش محتاج است؛ فرزندانی که در دامان پر برکت خودش رشد کردند، اما گاهی با بی‌مهری‌های نسنجیده و شتابزده به کناری رانده شدند.

منبع : روزنامه گل شماره 1000


۱۲ مرداد ۱۳۸۸ ۱۸:۲۹
کلیدواژه ها: روزنامه گل شماره 1000 

فتو فرهادی - طرح بلایند - 1200-800   تبلیغات رادکام

اظهار نظر خوانندگان

  • خواهشمند است نظر خود را تا حد ممکن به زبان فارسی بنویسید .
  • نظرات توهین آمیز ، تکراری و غیر مرتبط منتشر نخواهد شد .
  • نظرات ارسالی بعد از تایید منتشر خواهد شد.
  • مسئولیت محتوای نظرات به عهده اظهار نظر کننده و قابل تعقیب می باشد . 

تعداد کاراکتر باقیمانده: 2000
نظر خود را وارد کنید