هفته نامه "تماشاگران امروز" با این مقدمه در ادامه نوشت: برای بسیاری
قابلدرک نیست که چگونه میشود یک فوتبالیست در آستانه جامجهانی از تیم
ملی کنار بکشد، در حالی که میداند احتمالا یکی از 11 بازیکن اصلی تیمش
است. جباری هنوز درباره آن تصمیم بحثبرانگیر توضیحی نداده، اما میتوان
پیشبینی کرد او روزی چیزهایی بگوید که کمتر کسی انتظارش را داشته. دلایلی
که احتمالا شبیه توجیههای معمولی جماعت فوتبالیست نخواهد بود.
آخرین بار او را در لابی هتل آزادی دیدیم. یکی از شبهای شلوغ اردو بود.
قبل از آنکه تصمیم بگیرد از تیم ملی دور شود. بیشتر بازیکنهای تیم دور هم
جمع شده بودند. در دستههای چهار پنج نفره، میگفتند و میخندیدند. اما او
آرام از وسط همه رد شد، دکمه آسانسور را زد و به اتاقش رفت. به نظر
نمیرسید خواسته باشد جلب توجه کند، اما چند نفری بودند که تا لحظه آخر با
نگاه دنبالش میکردند. یکیشان گفت: « خودش را میگیرد. همیشه همینطور
بوده...»
ماهها بعد از آن ماجراها، به دور از هیاهوی این روزهای فوتبال ایران،
مجتبی جباری در قطر خود را برای فصل تازهای از لیگ ستارگان این کشور آماده
میکند. میگوید حرفهای زیادی دارد اما مطمئن نیست که امروز زمان خوبی
برای گفتنشان باشد. قرار شد فقط درباره سینما با او حرف بزنیم، درباره
سرمایهگذاریاش در فیلم کاهانی، اما چند بار وسط مصاحبه مکث کرد. میخواست
چیزهایی بگوید و نگفت. میخواست توضیح بدهد که چگونه ناگهان از تیم ملی
دور شد. میخواست در مورد سختیهایی صحبت کند که در فوتبال ایران کشیده بود
و حالا در قطر از آنها دور شده، اما هر بار تردید کرد و هر بار با کمی
مکث، بحث را عوض کرد.
قرار شد آبها که از آسیاب افتاد و فرصت مناسبی اگر پیدا شد، بیاید و با ما
مصاحبه کند، اگر چه به قول خودش امیدی ندارد که حرفهایش چیزی را تغییر
دهد.
آقای جباری! میدانم که فعلا نمیخواهید در مورد فوتبال حرف بزنید.
نوشته بودند که سرمایهگذار فیلم آقای کاهانی شدهاید. گفتیم به این بهانه
با شما حرف بزنیم.
بله خبرش درست است. اسم فیلم «وقت داریم حالا» است و در فرانسه فیلمبرداری
شده. این فیلم محصول مشترک ایران و فرانسه است و من به عنوان سرمایه گذار
ایرانی در این پروژه شراکت دارم.
نمیدانستیم شما اینقدر فیلمباز هستید. به خاطر علاقهتان به سینما این کار را کردید یا رابطه دوستانهتان با آقای کاهانی؟
خب خیلیها به سینما علاقه دارند. من هم سینما را دوست دارم. دو سال پیش با
آقای کاهانی آشنا شدم. در یکی از جلسات پخش فیلم بود. ایشان خیلی فوتبالی
هستند. خیلی هم استقلالی هستند. با هم آشنا شدیم و خیلی زود من به ایشان
علاقه پیدا کردم. یک سال بعد برای فیلمشان دنبال سرمایهگذار میگشتند.
ایشان چون دوست داشتند که اسم ایران هم روی فیلم باشد، دنبال یک ایرانی
بودند که در تهیه فیلم با فرانسویها شراکت کند. پیشنهاد دادند و من هم
واقعا دوست داشتم و قبول کردم. اخیرا که فیلم در جشنواره «کارلوویواری»
نمایش داده شد، ایشان خبر سرمایهگذاری من را اعلام کردند.
شما قبلا کارهای آقای کاهانی را دیده بودید؟ میخواهم ببینم شخصا به فیلمهای ایشان علاقه داشتید؟
بله. کارهای آقای کاهانی واقعا خاص هستند. کارنامه ایشان هم مشخص است و همه میتوانند براساس این کارنامه قضاوت کنند.
فیلم «وقت داریم حالا» در فرانسه فیلمبرداری شده. شما خودتان برای دیدن پشت صحنه فیلم به فرانسه نرفتهبودید؟
نه من فرانسه نبودم. قطر درگیر بازیهای باشگاهم بودم.
علاقه ندارید ببینید؟
دیدم. ایران که آمدم فرصت شد فیلم را دیدم.
چطور بود؟ فیلم خوبی شده؟
صددرصد. خیلی جالب و جذاب بود. مثل بقیه فیلمهای آقای کاهانی.
حضور شما به عنوان سرمایهگذار یک فیلم، آیا صرفا یک اتفاق بوده یا فکر
میکنید با این کار در ابتدای مسیر تازهای قرار گرفتهاید که ممکن است
بعدها هم ادامه پیدا کند؟
راستش این فقط یک جرقه بود. ولی فکر میکنم شروع خوبی بود. سابقه و شخصیت
آقای کاهانی برای من قابلاحترام است. واقعا فرصت خوبی به من دادند. خیلی
خوشحالم از این همکاری. راجع به آینده الان نمیتوانم چیزی بگویم. فقط
میتوان بگویم از شروعی که داشتم راضیام.
فوتبالیستهایی که ما میشناسیم معمولا فرصت نمیکنند کتاب بخوانند،
فیلم ببینند یا سینما و تئاتر بروند. به نظر من حتی برای خیلیشان کارهای
یکی مثل شما هم قابل درک نیست. این تفاوت با دیگران، از کجا میآید؟ چطور
میشود که مجتبی جباری پولش را میبرد در سینما سرمایهگذاری میکند؟
نمیگویم من متفاوت هستم یا میخواهم متفاوت باشم. ولی من خیلی دوست دارم
تئاتر بروم، تهران که هستم حتما تئاتر میروم، خب ممکن است بقیه دوست
نداشته باشند. ولی من لذت میبرم از حرف زدن و گفتوگو با کارگردان یک
نمایش خوب یا یک فیلم خوب. احساس میکنم با آنها موضوع مشترک زیاد دارم
برای حرف زدن. من دوست دارم راجع به زندگی، راجع به تفکر آدمها، حرف
بزنم. همه زندگی که فوتبال نیست.
مثلا وقتی با آقای کاهانی آشنا شدم خیلی سریع دوستی قوی ایجاد شد بین ما.
نمیدانم شاید اینکه ایشان هم به من پیشنهاد سرمایهگذاری در فیلمشان را
دادند به خاطر این بوده که این قابلیت را در من دیدهاند. میدانم آقای
کاهانی و امثال ایشان، به هرکسی این فرصت را نمیدهند. باعث خوشحالی من
است که این فرصت را پیدا کردم که با ایشان کار کنم.
این هم که شما گفتید، بله. من دوست داشتم کار متفاوت بکنم. واقعا دوست
داشتم کاری بکنم که فراتر از بیزنس خالی باشد. واردشدن به دنیای هنر باعث
میشود چیزهایی به من اضافه شود، از نظر فکری و از نظر موقعیت اجتماعی.
باعث میشود با آدمهای متفاوت آشنا بشوم. برای من ارتباط با این آدمها
راحتتر است. نمیخواهم به کسی توهین کنم. آدمها با هم تفاوت دارند. من هم
اینجوری راحتترم.
برای کسی که شما را نشناسد، درک اینکه چه جوری میشود که در آستانه
جامجهانی از تیمملی کنار میروید، قطعا سخت است، اما کسی که با روحیات
شما آشنایی داشته باشد، میتواند حدس بزند حتما دلیل قابلتوجیهی
داشتهاید. دلیلی که الزاما شاید فوتبالی نباشد.
راجع به جامجهانی نرفتن حرف زیاد دارم ولی نمیدانم الان وقت زدن این
حرفها هست یا نه. همان موقع که بعضیها در مورد تصمیم من حرف زدند، دلایل
روشن داشتم. حرفهایی داشتم و دارم که خیلیها دوست ندارند درکش کنند. به
هر حال اجازه بدهید فعلا در مورد آن ماجرا چیزی نگویم چون مطمئن نیستم الان
زمان مناسبی باشد.
پس برگردیم به بحث خودمان. شما چقدر برای فیلم دیدن یا سینما رفتن وقت میگذارید؟ مثلا فیلمهای روز را میبینید؟
آره تا حدودی میبینم.
از فیلمهای جشنواره فجر پارسال کدام را دیدید؟
متاسفانه فیلمهای جشنواره را ندیدم. آخرین بار پشت صحنه استراحت مطلق آقای کاهانی رفتم.
فیلم خارجی چطور؟
بهترین تفریحم این است که هفتهای یکی دوبار سینما میروم. خب اینجا کیفیت سینما و کیفیت فیلمها خیلی بالاست.
فیلمها را به زبان اصلی میبینید؟
آره، همسرم کمک میکند. خودم هم مشکل زیادی ندارم البته.
احتمالا درگیر سریالهایی خارجی هم شدهاید.
اتفاقا توی همین سفر آخر که آمدیم تهران چند تا سریال گرفتیم که اینجا
ببینیم. واقعا سریالهایی که میسازند فوقالعاده است. اینقدر خوب درست
میکنند که نمیتوانی تلویزیون را خاموش کنی. مثلا قبلش تصمیم میگیری یک
ساعت ببینی، ولی نمیتوانی دست بکشی. انگار هر کدام از شخصیتها را یک نفر
جداگانه نوشته و جوری نوشته که حتما شخصیت مقابل را شکست دهد. اینها را که
میبینم، ضعیف بودن خودم را میبینم. احساس میکنم چه کارهایی میشود کرد.
من به خاطر همین چیزها شیفته آقای کاهانی شدم.
سوال آخر را دوباره درباره فوتبال میپرسم. میلان ماچالا سرمربی تیمتان
ظاهرا جدا از کیفیت فنی، از رفتار شما هم خیلی خوشش آمده. یکی از دوستان
میگفت مسوولان الاهلی میگویند روزی که فریدون زندی مصدوم شد، کلی نگران
شدیم که چه کسی را جایگزیناش کنیم. باورمان نمیشد یکی پیدا شود جای زندی
را پر کند، بعد که جباری آمد احساس کردیم، گمشده تیم ما همین بوده. ظاهرا
گفته بودند جباری با خودش فرهنگ تازهای را به الاهلی آورده. برای آنها
جالب بوده که حتی وقتی مصدوم هستید سر تمرین میروید. همه چیز را رعایت
میکنید....
این چیزها را که میگویید تازه میفهمم چقدر حرف برای گفتن دارم و سکوت
کردهام. خدا را شکر اینجا به اندازهای که تلاش کنی، دیده میشوی. بعدش هم
درگیر مشکلاتی نیستی که ربطی به تو ندارد. سال گذشته الاهلی شرایط خیلی
خوبی داشت. ظاهرا سالهای سال بود این اتفاق نیفتاده بود. من سعی کردم
کمکشان کنم. بازیکنهای تیم واقعا باشخصیت هستند. همینطور مدیران و کادر
فنی تیم. احساس میکنی همه برای موفقیت تیم تلاش میکنند. این خیلی به من
انگیزه میداد. به هر حال اینجا فضای بینالمللی است و باید سعی کنم
نماینده خوبی برای کشورم باشم. باید مواظب رفتارم باشم. میدانستم اگر من
موفق باشم، انگیزه پیدا میکنند دوباره از ایران بازیکن بگیرند.
امسال هم تلاش میکنیم نتیجه خوبی بگیریم. جو اینجا آرام است و این چیزی
است که من خیلی میپسندم. خیلی از مسائل حاشیهای که قبلا درگیرش بودم،
اینجا نیست.
پس کاملا راحت هستید.
خدا را شکر خیلی راحتم. الاهلی به باشگاه ایرانیها معروف است. چون هم در
گذشته بازیکن ایرانی زیاد داشته و هم در بخش مدیریتش هم اغلب ایرانیها
بودهاند. اینجا شرایط برای همه بازیکنها یکسان است. اینجوری نیست که کسی
نسبت به کسی دیگر امتیاز ویژهای داشته باشد. من خیلی از این بابت خوشحالم
که الاهلی را انتخاب کردهام.