یم ملی فوتبال کشورمان در رقابتهای جام جهانی 2014 برزیل با دو شکست و یک تساوی در مرحله گروهی به کار خود پایان داد. نتیجهای که در جام جهانی 1978 آرژانتین و 2006 آلمان هم رقم خورده بود. نتیجهای که جدید نبود و به آن عادت داشتیم. از تیم ملی توقع صعود نداشتیم اما بعد از نمایش خوب شاگردان کارلوس کیروش در دو بازی ابتدایی برابر نیجریه و آرژانتین انتظارمان این بود که یوزهای ایرانی با پیروزی برابر بوسنی و شکست احتمالی نیجریه برابر آرژانتین، فوتبال ایران را برای اولین بار به مرحله یک هشتم نهایی ببرند.
حضور ایران در جام جهانی مانند یک فیلم سینمایی بود، به کارگردانی یک مرد پرتغالی با بازیگرانی که ستاره سینما نبودند اما برابر ستارههای سینمای جهان به بهترین شکل نقش خود را ایفا کردند. این فیلم سه سکانس ابتدایی داشت. سکانس اول با تساوی برابر نیجریه طبق خواست کارلوس کیروشِ کارگردان پیش رفت که همه چیز دست خودش بود، اما آخرین سکانس گروه F دو بازی همزمان داشت و امید کیروش به آلخاندور سابیا همکار آرژانتینیاش بود.
نیجریه برابر آرژانتین و ایران برابر بوسنی قرار میگرفت. ما برای صعود به مرحله بعدی نیاز به باخت نیجریه و برد خودمان داشتیم. لیونل مسی بازیگر نقش اول این گروه بود و همان کاری که با ما کرد، با نیجریهایها نیز انجام داد. عقابها شکست خوردند و تا به اینجای سناریو خوب پیش میرفت. بازیگر نقش اول، به بهترین شکل کار خود را انجام داد. این فیلم اما برای هواداران ایرانی، درام بود. برای بازیکنان تیم ملی هم سناریو همین بود اما با کمی احساسات بیشتر. احساسی که شاید همیشه کار دست ما ایرانیها میدهد.
سناریویی که کیروش ماهها و سالها برای آن زحمت کشیده بود، روی هوا رفت. با باخت برابر بوسنی، با گل ادین ژکو، با گل پیانیچ و با گل ورسایویچ. گل رضا قوچاننژاد هم اثری نداشت. ما از پس بوسنی بر نیامدیم. از پس این تیم بر نیامدیم تا دوباره حسرت صعود به مرحله حذفی جام جهانی را بخوریم. این فیلم برای ما خراب شد. بخشی از سکانس آخر خوب پیش نرفت. هر چند سکانس قبلی هم به خاطر تدوینی که داور صربستانی انجام داده بود، سوخت. سوتهای اشتباه میلوراد مازیچ در دیدار با آرژانتین و اوج این اشتباهات، نادیده گرفتن پنالتی زابالتا روی دژاگه، قسمتی از سکانس سوختهای است که هیچوقت از یادها نمیرود.
حضور ایران در جام جهانی 2014 برزیل هم خاطره شد. خاطرهای که فقط باید سالها بعد از آن به نیکی یاد کرد. باید سکانس به سکانس این فیلم را در خاطر نگه داریم؛ نه به دلیل نتایجی که به لحاظ آماری بدترین نتیجه تاریخ ایران در جامهای جهانی بود، به خاطر نمایش خوبی که تیم ملی داشت. تیم ملی نتیجه جامهای جهانی 1978 و 2006 را تکرار کرد اما به دلیل زدن تنها یک گل در برزیل به لحاظ آماری بدترین نتیجه ایران در جامهای جهانی بود. این در حالی است که میتوان گفت یکی از بهترین نمایشهای خود را به اجرا گذاشتیم و به همین دلیل باید به کارلوس کیروش، کارگردان این نمایش احترام بگذاریم.
کیروش، مربی بزرگی است هرچند برای ما اسطوره نیست. بهترین مربی جهان نیست. تنها گزینه برای فوتبال ما نیست اما او برای فوتبال ایران قابل احترام است. در 3 سال و چند ماه حضورش در ایران، هم خوبی داشت، هم بدی! برنامهریزیهایش خوب پیش رفت اما گهگاه همراه با اشتباه هم بود. یک دنده و لجباز و در برخورد با تیمهای باشگاهی نقض کننده بسیاری از قوانین بود اما مرد پرتغالی با همه خوبیها و بدیهایش در تاریخ فوتبال ایران ماند. با سناریوی خوبی که نوشت و تیم ملی را به جام جهانی 2014 برزیل برد و با نمایشی که در این رقابتها داشتیم. حالا او بماند یا برود، با نمایشنامه درامش در ذهن ما جا گرفته است.