فاصله فوتبال ما با قله فوتبال دنیا در یک دقیقه تا مساوی با آرژانتین نبود. این بدیهیترین جمله بعد از نود دقیقهای است که میتواند و باید در تالار افتخارات فوتبال ایران ثبت شود. این جمله را اما باید در پایان این نوشته آورد. پیش از آن باید تمامقد ایستاد و تعظیم کرد به بچههایی که خودشان را باور کردند و مهمتر، ما را به خودمان باوراندند. بعد هم نوبت افسوس و آهی عمیق از آن چه که بهتر از آن هم ممکن بود. فکت؟ دروازهبان آرژانتین در مصاحبه بعد از بازی: ما امروز خیلی خوششانس بودیم...
ناگزیر از تقدیر، باید از مرد بزرگ یاد کرد. مستشاری که همهی این غرور را مدیون او هستیم. کارلوس کیروش؛ باید خدا را شکر کنیم که او مثل ما نشد. نه آن روز که مشت گره کردهاش برای مربی کره - قابل نقدترین رفتار او در همه این مدت - را نشانی از ایرانیت او شمردیم و نه در همه روزهای دیگری که با ما، با خود ما جنگید تا قبول کنیم که برای موفقیت باید برنامه ریخت و سخت و سخت و سخت، کار کرد. او هرگز مثل ما نشد تا ببیند چه پیش میآید و بعد بر اساس آن حرکتی بزند یا نزند. این تنها تیم خاورمیانه در جام جهانی را نمیشد با تفکر خاورمیانهای به این جا رساند. او انگار همهی این دقایق را دیده بود و برای تک تک آن ها فکر کرده بود. و کار سختترش این بود که به ما بقبولاند که میشود و میتوانیم. اما کدام ما؟
به گذشته برگردیم؟ به لیگ برتر. به همهی آن روزهای کسلکننده و بازیهای دوزاری. برگردیم به همهی آن لحظههای حرص و کینه، در چشمهای مایلی و پرویز و دیگران؟ نه. چرا برگردیم؟ امروز وقت لذت بردن است. اما باید نیز یادمان بماند این لحظهها را تا فردای روز شاید تردید کنیم در همان لحظهای که طرف چشم در چشم ما، میگوید که تیم را بدهید به من؛ حتی اگر نتوانم و از دستم برنیاید. گیرم که اراجیف را در لفافهای شیک بستهبندی کرده باشد.
بگذریم از این گفتگوی چروک و برگردیم به امشب. شب باشکوه بلوهوریزتنه. و لذت ببریم از این که تنها به داور باختیم و لئو مسی. تمامقد بایستیم و به احترام آنها که این شب باشکوه را رقم زدند دست بزنیم. دست مریزاد.