در ابتدای لیگ سیزدهم، استقلال ترکیبی از ستاره های انبوه را در اختیار داشت و هواداران اش خیال می کردند با سوخت این ستاره ها، به سادگی در مسیر دفاع از عنوان قهرمانی لیگ برتر گام خواهد برداشت. آن ها توی دروازه، حکایت توپ و خط را به مهدی رحمتی سپرده بودند، در دفاع دل شان به پژمان قرص بود، در هافبک نفرات اصلی تیم ملی را در اختیار داشتند و در حوالی دروازه حریف نیز، روی جوانی سحرآمیز فرهاد مجیدی حساب باز می کردند.
آن روزها کسی انتظارش را نداشت که این مجموعه کهکشانی، در حال سپری کردن نفس های آخرش باشد. که فرهاد در نیمه راه قید فوتبال را بزند، که پژمان راه قطر را در پیش بگیرد و جواد به جایی برود که برایش کویت باشد و در تب و تاب جام جهانی نیز، ناگهان خبر جدایی سیدمهدی رحمتی و پیکان سواری اش به گوش برسد. او روزگاری با پیکان مسافرکشی می کرد و حالا با مبلغی نجومی دلتنگی هایش برای این نام را کاهش داد.
طاقت اش روی سکوهای آبی باشد یا نه، می گویند آندو هم رفتنی شده و امروز و فرداست که از برزیل، مسیر فلش را به سمت قطر طی کند و ظاهرا حتی به توافق های اولیه نیز دست یافته است.
این یعنی دیگر استقلال خالی از آن 5 ستاره شده و در آستانه یک پوست اندازی بزرگ قرار دارد. آبی تهران، در فصل جدید دیگر آن نفرات محبوب پرتجربه را در اختیار ندارد و قلعه نویی در اندیشه ساخت تیم تازه ای فرو رفته است. تیمی که میانگین سنی کمتری داشته باشد، بازیکن هایش مطیع تر و کم حاشیه تر باشند و امیر را به یاد سال های ابتدایی مربیگری اش در این تیم بیاندازد و شاید او را بار دیگر به دامن ریسک و جوانگرایی های غیرمنتظره نیز هل بدهد.
حالا سران گروه 5، کوله بار آرزوها را از کمد استقلال در آزادی بیرون کشیده اند و جای دیگری به دنبال اهداف شان هستند. قلعه نویی اما هنوز هست تا شاید با چند خرید هیجان انگیز دیگر، حداقل در آینده ای نزدیک باز هم تیمش را ستاره پوش کند.