اگرچه ماجرای حذف تیمملی فوتبال از رقابتهای جامجهانی 2010 در زمان خودش، آنچنان که شاید و باید، مورد توجه رسانهها و در راس همه آنها، صداوسیما قرار نگرفت، اما از همان لحظهای که سوت پایان بازی عربستان و کرهشمالی در ریاض به صدا درآمد و حذف تیمملی از جامجهانی 2010 قطعیت یافت، میشد حدس زد که «روزی» به این فاجعه ورزشی مهم وسیعتر، دقیقتر و کارشناسانهتر از آنچه که در عمل دیدیم پرداخته شود.
... و امروز اگرچه بروز اغتشاشات تهران و حواشی مربوط به انتخابات ریاست جمهوری، زمان انجام این امر را حدود دو هفته به تعویق انداخت. شاهدیم که صداوسیما در مقیاس وسیعی به این اتفاق بازگشته و در قالب برنامههایی چون «رخصت»، مسوولان بلند پایه فوتبال را به خاطر این شکست به چالش کشانده و به نوعی از آنها «بازخواست» میکند.
ظهور برنامههایی نظیر «رخصت» که رویکردی «مناظرهگونه» را دستمایه و روند اصلی برنامهشان کردهاند، بدون هیچ شک و تردیدی از نوع و نحوه برخورد صداوسیما با رخدادی بزرگ، مهم و سرنوشتساز به نام انتخاب دهمین رییس جمهور ایران اسلامی، نشات میگیرد. به بیان دیگر زمانی که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، صداوسیما میتواند، بزرگانی چون میرحسین موسوی، مهدی کروبی، محمود احمدینژاد و محسن رضایی را رودرروی یکدیگر قرار دهد، لابد در مقیاس کوچکتر و «بیخطرتر» هم میتواند به وضوح دخول کرده و مردانی چون مصطفی آجورلو و علی کفاشان را در یک مناظره زنده تلویزیونی مقابل هم بنشاند. بیشک اگر در زمان انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال هم چنین رویکردی در دستور کار تلویزیونیها قرار داشت، آجورلو و کفاشیان (کاندیداهای اصلی این پست تا چند ساعت مانده به انتخابات!) بسیار زودتر از غروب دهم تیر ماه، در یک مناظره زنده تلویزیونی مقابل یکدیگر قرار میگرفتند. حرفهایی میزنند که در سرنوشت آینده فوتبال تاثیر بسزایی داشت.
«رویکرد مناظرهای» مختص صداوسیما نیست. پنجشنبه هفته قبل مناظرههای حجتالاسلام علیپور با فیروز کریمی (یکی از پایهگذاران منشور اخلاقی فوتبال با اولین محروم براساس این منشور!) و مسعود عنایت با رضا غیاثی (رییس فعلی کمیته داوران با صاحب قبلی این پست!) که در حضور خبرنگاران و ارباب جراید انجام شدند هم نمونههای جدیدی از این رویکرد نوظهور در فوتبال ایران هستند، اما این مناظرهها (همانگونه که گفتیم از روی مناظره در مقیاس بزرگتری چون ریاست جمهوری الگوبرداری شدهاند) در نهایت موفق بوده و به سود فوتبال ما تمام خواهد شد؟
پاسخ به این سوال زمانی شفاف و روشن میشود که ابتدا به آنچه که از آن مناظرههای بزرگ «زاییده» شد، نگاه کنیم و از خودمان بپرسیم که آیا مناظرههای پیش از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، در نهایت به سود این رفراندوم تمام شد و به مردم برای انتخاب اصلح کمک کرد یا خیر؟! پاسخ به این سوال از حیطهکاری و سطح تخصصی فعالیت نگارنده خارج است، اما میدانیم که رهبر انقلاب در اولین نماز جمعه بعد از انتخابات، ضمن تشکر از برگزار شدن این مناظرات، صراحتا گفتند که در بعضی از اوقات، شرکتکنندگان در این مناظرهها، پا را از حد قانونی - یا حد عرفی جامعه ایران - فراتر گذاشتهاند و این امر زمینه را برای بروز بسیاری از مسایل بعدی فراهم کرد! (نقل به مفهوم سخنان ایشان)
به بیان دیگر مناظرههای کاندیداهای ریاست جمهوری «چندان» موفق نبودهاند. بسیاری از جامعه شناسان انجام چنین مناظرههایی را برای جامعه ایران «زود» ارزیابی کردهاند و صراحتا گفتهاند که لازمه انجام مناظرههایی در سطحی چنین کلان، انجام گرفتن مناظرههای متعددی در اشل و سطح کوچکتر است( کاری که امروز در برنامههایی نظیر «رخصت» شاهد انجامش هستیم).
به بیان دیگر جامعه رسانهای کشورمان (بالاخص صداوسیما به عنوان پرنفوذترین رسانه کشور!) به جای آنکه با برگزاری مناظرههایی کوچک - نظیر برنامه رخصت - فرهنگ عمومی را بهبود بخشیده، هم جامعه را مهیای برگزاری مناظراتی در سطح کلان کرده و هم خواص (مسوولان و مدیران اجرایی کشور) را آماده حضور در چنین شرایط سخت و دشواری (یکبار برای تفنن هم که شده خودتان را در ذهنتان به جای برگزارکنندگان یک مناظره زنده تلویزیونی تصور کنید تا به میزان سختی کار - تا حدی - پی ببرید!) کنند بیمقدمه و ناگهان مناظراتی در کلانترین سطح ممکن جامعه ایران را ترتیب دادند و نتیجه کار هم، همان شد که دیدیم! این حاصل زدن سرنا از سر گشادش است. به جای آنکه از خرد به کلان برسیم و آرام، آرام مناظره کردن یعنی شنیدن صدا و نظر مخالف، تحمل کردن آن، ارایه پاسخهای منطقی و محکمهپسند و سپس طرح سوالاتی که در حد یک برنامه عمومی باشد، را به اقشار مختلف جامعهمان بیاموزیم، خواستیم که ناگهان به آخر کار برسیم و یک شبه ره صد ساله برویم.
نحوه برگزاری مناظرههای کوچکی چون «آجورلو و کفاشیان» اثبات میکند که ما هنوز تا رسیدن به آگاهیهای لازم برای یک مناظره بزرگ فاصله زیادی داریم. به نظر شما اگر این مناظرهها در زمان خودش (انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال) برگزار میشد، کاندیداهای ریاست جمهوری مناظرات بهتری را برگزار نمیکردند؟
در اوج مناقشات انتخاباتی انتشار یک سی.دی تبلیغاتی به نفع یکی از کاندیداهای حاضر در انتخابات، تحت عنوان «نود سیاسی» نشان داد که سیاسیون هم گاهی از روی دست ورزشیها مینویسند و بهرغم تمام برنامههای سیاسی، برای نامگذاری یک سی.دی جریانساز، به سراغ تنها برنامه ورزشی پر هوادار تلویزیون ایران میروند.
ورود سیاسیون به عرصه ورزش پیش از انتخاب دهمین پریزیدنت ایران با انتشار «نود سیاسی» با ورود ورزشیها به عرصه سیاست (با برگزاری مناظرههای زنده فوتبالی - تلویزیونی) پاسخ داده شد تا هر دو سوی معادله با هم مساوی شده باشند. البته این تساوی چندان هم پایدار نخواهد بود، به زودی یا سیاسیون دوباره به وادی فوتبال سری میزنند یا فوتبالیها وارد دنیای سیاست خواهند شد! قبول دارید؟
گل