خیلیها منتظر بودند دوباره تو را در میادین ببینند حتی صحبت از بازگشت دوبارهات به سایپا بود اما در نهایت تصمیم گرفتی کفشهایت را آویزان کنی. خیلی تصمیمت غیرمنتظره بود.
چند روز پیش داشتم فوتبال بازی میکردم که دوستانم میگفتند کیانوش تو هنوز هم میتوانی در سطح لیگ برتر باشی و حیف است که میخواهی خداحافظی کنی اما من دیگر تصمیمم را گرفته بودم. کاری که کردم برای خیلیها غیرمنتظره بود چون هنوز برای بازی کردن جا داشتم اما فقط یک موضوع باعث شد چنین تصمیمی بگیرم.
ظاهرا به دلیل تشدید عفونت انگشت پایت چنین تصمیمی گرفتی درست است؟
من کاملا سلامتیام را به دست آوردهام. عفونتی که روی انگشت پایم ایجاد شده از بین رفته و آماده بازی کردن هستم اما چون حس میکنم مردم دیگر از نحوه بازی کردن من لذت نمیبرند چنین تصمیمی گرفتم. دوست ندارم وقتی دیگر آن کیانوش رحمتی سالها پیش نیستم فوتبال بازی کنم.
چگونه به این نتیجه رسیدی که مردم از فوتبال تو لذت نمیبرند؟ در کرمان رفتار نادرستی با تو شده بود؟
نه، از مردم کرمان ممنونم. مس آخرین تیمی بود که من برایش بازی کردم و دوست دارم دوباره یک روز به کرمان برگردم و با مردم آنجا دیدار کنم اما نه بهعنوان بازیکن. حقیقت همان است که گفتم. فقط حس میکنم مردم دیگر نگاهشان به نوع بازی من عوض شده. البته کسی به شخصیت من نگاه متفاوتی ندارد. رفتارها همان است که بود اما حس میکنم که از بازیام راضی نیستند.
بسیاری از بازیکنان اما مانند تو فکر نمیکنند. خیلیها تا زمانی که میتوانند سعی میکنند از این فوتبال پول ببرند.
همه چیز پول نیست. من الان به خیلی از آرزوهایی که میخواستم رسیدم و دلیلی ندارد در 34 سالگی ولع بیشتری داشته باشم. در گرگان دارم کارهای ورزشی میکنم و دنبال گسترش فعالیتهایم هستم. در کلاسهای مربیگری هم شرکت میکنم و به زودی وارد این حوزه هم میشوم.
به این ترتیب از تهران هم میروی؟
بله، کاری ندارم. زندگیام در گرگان و نوشهر است. من بچه آن خطه هستم و دیگر باید بروم همان جایی که به دنیا آمدم.
خیلی از بازیکنان شهرستانی اما در تهران میمانند. تو چرا این کار را نمیکنی؟
من متعلق به آنجا هستم. برای من سخت است که دور از خانواده باشم. به اندازه کافی این سالها از محل تولدم دور بودم و دیگرکافی است. آنجا راحتترم و آرامش بیشتری دارم.
به نوشهر اشاره کردی. این خطه فوتبالیستهای زیادی را به فوتبال ایران معرفی کرده. چرا نوشهر دیگر تیمی در لیگ برتر ندارد؟
اگر بخواهم اسم فوتبالیستهای نوشهری را بیاورم فکر کنم 30 نفر بشوند، تازه ممکن است خیلیها را جا بیندازم. نمیدانم از چه کسانی نام ببرم. رحمان احمدی، محسن بنگر، میثم بائو، ابوذر رحیمی، محمدرضا خلعتبری، ایوبی، محسن یوسفی و حتی حامد ریاحی. ما فوتبالیستهای زیادی داریم. نمیدانم خیلی هستند. اسم خیلیها را جا انداختم. همه ما مدیون مرحوم مهندس درویش هستیم که بنیانگذار باشگاه شموشک بود. حیف که آن تیم دیگر فعالیت نمیکند وگرنه باز هم فوتبالیستهای زیادی به فوتبال ایران معرفی میشدند. همیشه دوست داشتم شموشک دوباره در لیگ برتر باشد.
دلت برای استقلال تنگ نمیشود؟
(قدری مکث میکند) خیلی زیاد. بهترین خاطراتم با استقلال بود. استقلالی که تماشاگرانش همیشه به من لطف داشتند و وقتی بازی میکردم به خوبی زحماتم را میدیدند. من همیشه یک استقلالی باقی میمانم و دوست دارم یک روز برای مربیگری به استقلال برگردم. برای استقلال همیشه آرزوهای خوب داشتم و همیشه خواهم داشت.