<ul> <li> <div align="justify"><font size="2">تکرار عنوان قهرمانى» این روزها به رؤیاى امیررضا واعظى آشتیانى تبدیل شده است. او مى خواهد در دومین سال حضورش در استقلال، عنوانى را به دست بیاورد که هیچ کدام از مدیران قبلى تیم هاى قهرمانى لیگ نتوانسته اند تکرار کنند. آشتیانى براى برآورده کردن این رؤیاى آبى از همان الگوى مدیریتى پیروى مى کند که سال قبل هم تلاش کرد آن را در باشگاه جا بیندازد. نظم کلمه اى ۳ حرفى که در طول مصاحبه ۲ ساعته گروه ورزشى ایسنا با امیررضا واعظى آشتیانى تکرار شد، الگوى مدیریتى مدیرعامل باشگاه استقلال است و او مى خواهد با استفاده از همین الگو، حاشیه را از تیم پرحاشیه استقلال دور کند اما آیا او با طرح مخالفت با منتقدان ورود سیاسیون به ورزش مى تواند حاشیه ها را از بین ببرد؟ شاید حرف هاى آشتیانى و انتقاد علنى او از مخالفان ورود سیاسیون به ورزش حاشیه جدیدى را در فوتبال ما به وجود بیاورد. او مى گوید: «مخالفان ورود سیاسیون به ورزش مى گویند مدیرى که وارد ورزش مى شود باید راه خرید داور را بلد باشد، باید بداند که چگونه براى تشویق شدن به لیدرها پول داد و...» مشروح گفت وگوى خبرگزارى دانشجویان ایران (ایسنا) با امیررضا واعظى آشتیانى را بخوانید:<br> <strong>در انتظار خرق عادت قهرمان </strong><br> در بیشتر تیم هاى دنیا وقتى تیمى قهرمان مى شود، نمى تواند در سال بعد این عنوان را تکرار کند. شاید برخى این را به بى ثباتى در مدیریت ها ربط بدهند اما مدیرانى که پس از قهرمانى از مجموعه جدا مى شوند این تصمیم به نفع خودشان است. آنها به عنوان مدیر قهرمان از باشگاه جدا مى شوند! شاید این جابه جایى تأثیر داشته باشد اما نکات دیگرى هم وجود دارد. شاید بازیکنان فصل گذشته علاقه اى به همکارى مجدد نداشته باشند. ضمن اینکه حضور بازیکنان جدید هم باعث مى شود که پروسه هماهنگى بازیکنان به تأخیر بینجامد. شاید غرور هم بازیکنان را بگیرد اما نباید نکته اى را فراموش کرد و آن آلودگى هایى است که در فوتبال ما وجود دارد. اصلاً هنر بعضى ها در خریدن یکسرى آدم هاست. آنها در گوشه و کنار عواملى دارند و با مذاکراتى که این عوامل انجام مى دهند سرنوشت یک تیم را تغییر مى دهند! <br> <strong>فدراسیون جزیره اى اداره مى شود </strong><br> معتقدم فدراسیون فوتبال باید ابتدا درون خود را هماهنگ کند. متأسفانه این هماهنگى را در مجموعه فدراسیون فوتبال نمى بینیم. شما نمى توانید زمانى که درون خودت آشفته بازار است به دنبال همکارى و هماهنگى با تشکیلات بیرونى باشى، این شدنى نیست. معتقدم که فدراسیون باید نظم و انضباطى در درون براى خود تعریف کند و در این صورت است که مى توان به انضباط کلى امیدوار بود. اگر بنا باشد هر کس جزیره اى کار کند و هرکس تصمیمات خود را بگیرد، مطمئن باشید فدراسیون نمى تواند به موفقیت برسد. من صحبت هایى را که اخیراً از سوى مسئولان فدراسیون مطرح شده، شنیده ام. این حرف هاى جدیدى است که در فوتبال ما مى شنویم. این جزیره اى فکر کردن است. رئیس فدراسیون باید حرف اول و آخر را بزند. هیأت رئیسه جایگاهش محفوظ است اما اعضاى هیأت رئیسه حق ندارند در خارج از جلسه هیأت رئیسه چیزى را به رئیس فدراسیون تکلیف کنند. سازمان لیگ زیر مجموعه فدراسیون فوتبال است. اینکه مى گویم فدراسیون جزیره اى اداره مى شود، همین است. فدراسیون فوتبال مانند تمامى فدراسیون ها داراى هیأت رئیسه اى است و این اعضاى هیأت رئیسه تنها مى توانند در جلسات نظرات خود را اعلام کنند و به محض اینکه از اتاق بیرون مى روند دیگر حق اظهارنظر ندارند. تعجب مى کنم بعضى ها این مفاهیم را خوب نمى دانند. شاید بخشى از رفتارهایى که از فدراسیون مى بینیم به تساهل و تسامح بازگردد. هیأت رئیسه جایى است که اگر نظرى داشته باشد، آن را براى تصویب به جلسه مى آورد اما اینکه چگونه عمل مى شود، دیگر ربطى به هیأت رئیسه ندارد. مهم این است که دارد کارها انجام مى شود. اینکه مى گویند کمیته انضباطى این طور مى گوید، سازمان لیگ آن جور عمل مى کند، آن یکى مى گوید مدرک نداریم، آن یکى مى گوید مدارکى وجود دارد، آن طرف مى گوید من منشور دارم و آن طرف جواب مى دهد که به من ربطى ندارد نشان از آشفتگى فدراسیون فوتبال دارد. اقتدار مدیریتى در هر تشکیلات و سازمانى مهم است. من یکه تازى را قبول ندارم و اداره یک مجموعه به صورت تک بعدى منطقى نیست اما حرف هایى که مى زنم منافاتى با قاطعیت ندارد. قاطعیت باید باشد. مدیر باید به موقع تصمیم بگیرد، به موقع حرف بزند و به موقع از مواضعش دفاع کند و در زمان خودش از نقطه نظرات دیگران هم استفاده کند. <br> <strong>منشور اخلاقى سازمان لیگ و ابهامات فراوان </strong><br> معتقدم طرح مسأله منشور اخلاقى که توسط سازمان لیگ مطرح شد، شروع خوبى براى مقابله با آلودگى هاى فوتبال است اما نباید در این کار دیگر تساهل و تسامح به خرج داد. چرا مربى اى که مسأله دارد را به فدراسیون دعوت مى کنیم و از او امضاء مى گیریم؟ یا او متخلف است یا نیست اما اینکه فرد متخلف را دعوت مى کنیم و از او امضاء مى گیریم به هیچ وجه کار درستى نیست. من باید به شجاعت یک مربى محروم اشاره کنم. او با شجاعت اجازه داد که اسمش را فدراسیون اعلام کند اما چرا فدراسیون اسم دیگران را نمى گوید؟ یعنى باید در بحثى با چنین اهمیتى طرف مقابل رضایت بدهد تا اسمش را اعلام کنیم؟ ما که مى دانیم افراد چه کسانى هستند اما بگذارید مردم هم بدانند که این اسطوره هایشان چه کسانى هستند و چه رفتارى داشته اند. اینها افرادى هستند که فوتبال را به یقه خود منگنه کرده اند.به بازیکنان هم باید بگوییم که شما چنین مشکلاتى داشتید و به خاطر همین مشکلات محروم شدید. از آن طرف شریفى مى گوید کسى بالاى ۱۵۰ امتیاز منفى نگرفته و ازآن طرف مى گویند مى خواهیم بازیکنان خاطى را محروم کنیم. من متوجه این تناقض ها نمى شوم. من از رادیو شنیدم که مجرى برنامه از عزیزمحمدى پرسید که چرا اسم خاطیان را اعلام نمى کنید که محمدى گفت: آنها راضى نیستند و سپس مجرى گفت مگر آنها باید راضى باشند، این حرف کاملاً درستى است. مگر این افراد قتل یا کار نامشروع کرده اند که اسمشان را اعلام نمى کنیم. بهتر است خیلى شفاف بیاییم بگوییم به این دلایل باید این مربیان یک سال استراحت کنند. مگر درمورد مربى اى که نامش اعلام شد چه گفتیم؟ بگویید از کدام افراد امضاء گرفتید؟ من با امضاء گرفتن موافق نیستم اما حالا که گرفتید بیایید بگویید که این افراد چه کسانى هستند تا مردم بدانند. شاید بین آنها اسطوره هاى پوشالى باشند که خودشان را پنهان مى کنند و با روابطى که دارند، خودشان را پنهان مى کنند. آیا اینجا حق مربى اى که نامش اعلام شد تضییع نمى شود؟ من مدافع یا وکیل مدافع او نیستم اما مى خواهم بگویم که باید شفاف سازى کنیم. <br> <strong>دفاع از فوتبال پاک در مجمع فدراسیون فوتبال </strong><br> من عضو مجمع فدراسیون فوتبال هستم. من حق رأى دارم و از حقوق باشگاه ها دفاع مى کنم. حرفم را خواهم زد با کسى هم تعارف ندارم. هر کس مى خواهد از من خوشش بیاید و هر کس مى خواهد بدش بیاید. باید واقعیت ها را گفت. اگر مى خواهیم همه با هم فوتبال پاک را بسازیم باید تعارفات را کنار بگذاریم. مشکل اصلى فوتبال ما تعارفات است. هیچکس نمى خواهد خودش را به تعبیر خودمان بده کند. مگر ما باید واقعیت ها را بر اساس خوش آمدن یا بد آ مدن دیگران بگوییم؟ من آدم هایى را مى شناسم که خودشان را آزاده و رک معرفى مى کنند اما رک گویى شان طورى است که تنها به نفع خودشان است. مى توانیم بدون منفعت حرف هاى سالم و اثربخش بزنیم. سؤالم این است که چرا امثال مجید جلالى باید بدون تیم بمانند و چرا فلان آقا باید امضاء بدهد و با گرفتن تیمى به چند ۱۰۰ میلیون پول برسد؟ جلالى چه کم داشت؟ کارنامه او کارنامه روشنى است. من مدافع جلالى نیستم اما مى گویم مى توانیم از افرادى استفاده کنیم که حرفى براى گفتن دارند و اخلاقشان مى تواند براى فوتبال مفید باشد. باید امثال مجیدى کنار گود باشند و بعد مربیانى بیایند که حرفه شان زدوبند است، حرفه شان بازیکن خریدن است و حرفه شان این است که داور را بخرند و به بازیکن حریف بگویند سوتى بده و ما سال آینده تو را مى خریم. کارشان این است که به بازیکنان حریف زنگ مى زنند و آنها را تخریب روحى مى کنند. آنها یک تیم دارند و هر کدام از اعضاى تیمشان نقشى را ایفا مى کنند. چه زمانى مى خواهیم به این ابهامات پاسخ بدهیم؟ <br> <strong>این فوتبال نتیجه اتفاقات باشگاه هاست </strong><br> من در بخشى از صحبت هایم به فدراسیون انتقاد کردم اما اینجا مى خواهم از فدراسیون دفاع کنم. همه به دنبال این هستیم که بیابیم علت افت فوتبال ایران چیست. همه روى فدراسیون فوتبال متمرکز شده اند اما مگر فدراسیون بازیکن ساز است. وظیفه فدراسیون ساماندهى تیم هاى ملى است. در باشگاه هاى ما چه اتفاقى مى افتد؟ اتفاقاتى که در باشگاه ها مى افتد باعث شده که فوتبال ما به چنین وضعى دچار شود. چرا باید ۹ دروازه بان خارجى در فوتبال ایران حضور داشته باشند؟ بروید و بگردید تا مشخص شود چند بازیکن نوک حمله تربیت کرده ایم. تیم ملى تقصیرى ندارد چرا که بازیکنى ملى تحویل تیم ملى نداده ایم. مى گویند بازیکن گران نخرید. فردى از گوشه اى مى گوید ما بودجه داریم. همه مى دانند که شما چه بودجه کلانى دارید اما این مهم نیست، بازیکن گران مى خرید تا چه اتفاقى بیفتد. گران مى خرید که بازیکنان چه قیمتى شوند؟ <br> <strong>هزینه هنگفت براى مدیران </strong><br> تا زمانى که مدیران ما به میزهایشان چسبیده اند و براى ماندن به افراد مختلف متوسل مى شوند، وضعى بهتر از این نخواهیم داشت. نه در فوتبال بلکه در تمامى بخش هاى مختلف مدیر باید فارغ از میزش باشد. مدیر اگر یک روز مدیر باشد باید آن یک روز را مدیریت کند. این نوع مدیریت بسیار بهتر از این است که ۱۰ سال مدیر باشد اما به اندازه ى یک روز هم نتواند زیر مجموعه اش را مدیریت کند. یکى از آفت ها خود ما مدیرانیم. قبلاً این مسأله را گفته ام. سرمربیان، مدیران و دلالان عامل گرانى بازیکنان هستند و نقش مدیران و سرمربیان بیشتر از دلالان است. سرمربى تازه اگر حسن نیت داشته باشد و پشت پرده اتفاقى نیفتاده باشد، فهرستى را به مدیر مى دهد و مى گوید من به اینها نیاز دارم. مدیر هم با قیمت هاى گزاف این بازیکنان را خریدارى مى کند. متأسفانه در فوتبال ما این مسأله جا نیفتاده که جمع کردن شاه مهره ها عوارضى به همراه دارد. <br> <strong>برنامه هاى استقلال براى ریشه کن کردن آفت هاى فوتبال </strong><br> از زمانى که به استقلال آمدم باورم این بود که باید استقلال را از حالت مصرف کننده صرف خارج کنیم. در مقطعى استقلال بازیکنانى را تولید کرد و آنها را هم صادر کرد اما این روند متوقف شد. باورم این است که باید به این کار شدت ببخشیم. باید بازیکنان جوان را به تیم بزرگسالان وارد کنیم. اگر شما به مربیان پیش از انقلاب نگاه کنید مى بینید که بعضى از آنها با چه جسارتى این کار را کردند و با این کار چه جوانان شایسته اى به فوتبال ایران معرفى شدند. پس از انقلاب هم دهدارى این جسارت را به خرج داد و زمانى که تعدادى از بازیکنان تیم ملى را تحریم کردند، بازیکنانى را به تیم ملى دعوت کرد که اثرگذار بودند. امروز هم باید مدیران ما این جسارت را داشته باشند. حضور بازیکنان جوان هم به لحاظ اقتصادى و هم به لحاظ فنى به سود باشگاه هاست. برهمین اساس اگر به تمرینات استقلال نگاه کنید، مى بینید ۵ بازیکن جوان در کنار بازیکنان بزرگسال تمرین مى کنند. من به شما قول مى دهم این ۵ بازیکن آینده هاى استقلال هستند. تمرین کردن کنار بازیکنان بزرگ ترس را از آنها مى گیرد. با هماهنگى هایى هم که با دکتر معینى انجام داده ایم، در ۶،۷ استان کشور مدرسه فوتبال استقلال راه اندازى خواهد شد. <br> <strong>اختیار تام مرفاوى در انتخاب دستیاران </strong><br> به غیر از مظلومى که به عنوان مدیر در استقلال منصوب کرده ام، سایر دستیاران مرفاوى به انتخاب خود او بودند. حتى مولر را هم با مشورت او انتخاب کردم. کرافت هم پیشنهاد مولر به مرفاوى بود. به مرفاوى ۳ روز وقت دادم که درباره او فکر کند و در پایان او گفت من این آدم را با این مشخصات مى پسندم. از مرفاوى سؤال کنید که بنده در انتخاب کدام همکارش دخالت کردم؟ یاد گرفته ام در کار مربى دخالت نکنم و کسى را تحمیل نکنم. این رویه را هم ۴ سال در فدراسیون دوچرخه سوارى دنبال کردم. مى توانید از سرمربى سابق تیم ملى که یک فرد آلمانى بود، این مسأله را بپرسید. هم اکنون هم مرفاوى مسئولیت دارد. حتى موقعى که در حال مذاکره با مولر بودیم مرفاوى هم حضور داشت. من از او پرسیدم نظرت درباره مولر چیست، او گفت خیلى خوب است. من مى توانستم با مشاورانم درباره مولر صحبت کنم اما با مرفاوى حرف زدم. هم اینکه براى او احترام قائل شدم و هم اینکه مى خواستم بگویم که مولر انتخاب توست. ما رفتار منطقى و اخلاقى را در پیش گرفته ایم و فقط مى دانم که قلعه نویى دچار توهم شده و این توهم را دیگران براى او درست کردند. سناریویى نوشتند و به دست او دادند. ایشان فکر مى کند که ما براى او دشمن هستیم. بگذریم از اینکه در برنامه آخر ۹۰ و فلش بکى که در برنامه گذاشته شد قلعه نویى چه صحبت هایى را انجام داد و البته آن صحبت ها مؤید این است که شخصیت من کجا و شخصیت ایشان کجا! علاقه اى به بازگشایى دیگر مسائل ندارم. من براى او در تیم جدیدش آرزوى موفقیت مى کنم و انتظار دارم دوستان ایشان هم رعایت مسایل اخلاقى را داشته باشند چرا که اگر بنا باشد رعایت مسائل اخلاقى انجام نشود، ما هم رفتار مشابه را با ادبیاتى جدید انجام خواهیم داد. امیدوارم سپاهان نتیجه بگیرد، ضمن اینکه استقلال قهرمان شده و باید تلاش کنیم که با لطف خدا و همکارى مجموعه باشگاه این مقام را تکرار کنیم. <br> <strong>ریسک مرفاوى و حمایت از مربى جوان </strong><br> طبیعى است که من به عنوان مدیرعامل باشگاه استقلال از صمد مرفاوى حمایت قاطعم را اعلام کنم. این که دوستان مى گویند پس از چند هفته که از شروع لیگ بگذرد و استقلال نتیجه لازم را کسب نکند، مرفاوى تحت فشار قرار مى گیرد، درست نیست. چرا پیش بینى نمى کنید که تیم هاى دیگر در اول فصل به مشکل برنمى خورند مگر سال قبل که از ۵ هفته ۳ امتیاز کسب کردیم، سرمربى تیممان را عوض کردیم در صورتى که اگر شرایط امروز حاکم بود، باید این کار را مى کردیم. چرا ما پیش بینى نمى کنیم که تیم هاى دیگر نمى بازند. چرا همه پیش بینى ها این است که استقلال و پرسپولیس در هفته اول شکست بخورند؟ متأسفانه بعضى ها سر گورى گریه مى کنند که در آن میت نیست. من مرفاوى را نیاورده ام که پس از ۳ یا ۵ هفته او را عوض کنم. مرفاوى آمده که خود را نشان دهد و من به او اعتماد و اعتقاد صد درصد دارم. بعضى از روزنامه ها را که باز مى کنیم آدم هاى خاص با هدفهاى تعریف شده با استفاده از حسن نیت مدیران مسئول و سردبیران تلاش مى کنند مرفاوى را خراب کنند اما مرفاوى نه آن قدر پول دارد که به کسى بدهد که برایش خوب بنویسد و نه آن قدر پول دارد که به لیدرها بدهد و زمانى که قرار بود مرفاوى سرمربى شود انصافاً متوسل به هیچ شخص، فردى یا گروهى نشد. توکل صمد به خداست و خداى او کمکش مى کند. ضمن اینکه در کنار مرفاوى مربیان خوبى قرار دارند. این عیب نیست که افراد قوى تر کنار او باشند. این مى تواند افتخار یک مربى باشد. بعضى مربیان از افراد ضعیف در کنارشان استفاده مى کنند و اسم آن را مى گذارند تفکر و مشاوره. در حالى که مشورت با آدم هاى ضعیف معنا و مفهوم ندارد. کنار دست مرفاوى رحیم پور، غلامپور، مولر و کرافت حضور دارند و مهمتر از آن اینکه کمیته فنى به عنوان بازوى مشورتى عمل مى کند. کمیته اى که محصص، معینى، امین بخش و مظلومى در آن عضو هستند و مى توانند به او نظرات مشاوره اى بدهند. شما مطمئن باشید استقلال با استفاده از تمام توان و ظرفیتش سال خوبى را سپرى خواهد کرد و ما هم حمایت قاطعى از مرفاوى خواهیم داشت. سال گذشته و زمانى که در ۵ هفته ابتدایى تیم نتیجه نمى گرفت، من از تیم و کادرفنى حمایت کردم. دوستانى که مى باختند باید حال و روز خود را در رختکن مى دیدند و تنها کسى که به آنها روحیه مى داد، من بودم. ما پس از بازى برگشت مقابل پرسپولیس نتیجه قابل توجهى نداشتیم و تنها در ۳ بازى به پیروزى رسیدیم. استقلال در بحران حاشیه اى که خود دوستان ایجاد کرده بودند، فرو رفت. چه کسى آنها حاشیه ها را جمع کرد؟ بیایند شهادت بدهند و بگویند چه کسى این کار را انجام داد و چه کسى فشارها را تحمل کرد. <br> <strong>استقلال و فصل پیش روى </strong><br> صادقانه بگویم سال گذشته ما تعدادى بازیکن داشتیم که نزدیک به یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان براى آنها هزینه کردیم اما از نظر زمانى آنها تنها ۳ تا ۴ بازى را براى ما بازى کردند. حاضرم اسامى و مبلغ دریافتى این بازیکنان را در نشستى اعلام کنم اما امسال بازیکنانى که جذب کرده ایم فاصله بسیار نزدیکى با هم دارند و سال بسیار سختى براى مرفاوى در انتخاب بازیکن خواهد بود. بازیکنان ما در پست هاى مختلف باید خود را نشان بدهند تا بتوانند جزو ۱۱ بازیکن اصلى باشند. هیچ بازیکنى در استقلال حاشیه امنیت براى فیکس بودن ندارد. ما تیمى منطقى را جمع آورى کردیم و بدون هیاهو تیم را آماده رقابت هاى لیگ مى کنیم. <br> <strong>جبارى و بازگشت به استقلال </strong><br> مجتبى جبارى این حق را دارد که به عنوان یک بازیکن آزاد به فکر آینده اش باشد اما ما هم این حق را براى خود قائلیم تا زمانى این شرایط را تحمل کنیم اما اینکه مى گویند مهلت جبارى تمام شده صحت ندارد. نمى توان براى بازیکن آزاد مهلتى تعیین کرد اما ما براى خودمان مهلت قائلیم. شاید اگر او در مقطعى ورود کند، نیازى به او نداشته باشیم و شاید هم مقطعى بیاید که هنوز تیم در دوران بدنسازى باشد و بتوانیم از او استفاده کنیم. در هر صورت او بازیکن آزاد است و این حق را دارد که براى آینده خود تصمیم گیرى کند. <br> <strong>بدهى ها و تعلیق ۸ باشگاه </strong><br> این مسأله به همان بحث اولى که داشتیم برمى گردد و آن این است که فدراسیون برخورد جزیره اى دارد. استقلال، پرسپولیس و بسیارى تیم هاى دیگر دولتى اند و از بودجه دولتى ارتزاق مى کنند. اگر بخشى از این پول را دولت ندهد، آقایان مى خواهند چه کنند؟ انتهاى راهى که آنها در پیش گرفته اند، به چه چیزى ختم مى شود؟ آیا این راه درستى است که بگوییم اگر استقلال و پرسپولیس بدهى هایشان را تسویه نکنند، نمى توانند در لیگ برتر شرکت کنند؟ آنها بروند ببینند که اگر استقلال و پرسپولیس را از لیگ بگیریم، چه چیزى از فوتبال مى ماند. بهتر است دوستان ورودى به مسایل داشته باشند که عقل و منطق مى گوید. به موضوعاتى ورود نکنند که با بى منطقى همراه شود و بعد خودشان تبصره و ماده به آن اضافه مى کنند. ایراد ما این است که ابتدا عمل مى کنیم و بعد فکر مى کنیم. در صورتى که باید اول فکر کنیم و بعد عمل کنیم. فرض کنید استقلال نتواند بدهى هاى خود را بدهد. پرسپولیس و یک تیم صنعتى هم ندهند با این شرایط چه چیزى از لیگ مى ماند؟ استقلال نمى آید، پرسپولیس هم مى گوید ما هم نمى آییم. با این شرایط چه بر سر فوتبال مى آید؟ نمى گویم که حق و حقوق افراد داده نشود اما بهتر است راهکارى منطقى پیدا کنیم. ابتدا فدراسیون برود و با باشگاه هاى مختلف صحبت کند و از آنها درباره بدهى ها سؤال کند و پس از آن با کمک و همفکرى شرایط را مساعد کند. استقلال و پرسپولیس با سازمان تربیت بدنى صحبت کنند و از بودجه اى خاص پول بگیرند و بدهى ها را تسویه کنند و بعد فدراسیون به مدیران بگوید اگر سال آینده بدهى بالا بیاورید، مشمول چنین مسائلى مى شوید. امسال ما بودجه مان را مشخص کردیم. این مسأله درصد خطا را پایین مى آورد اما اینکه بیاییم نسنجیده هر تصمیمى بگیریم آخر و عاقبت خوشایندى در پیش نخواهیم داشت. آیا دوستان فکر کرده اند درباره تصمیم هایى که مى گیرند؟ اگر فکر کرده اند که بیایند و به ما هم بگویند که یاد بگیریم. نهایت تصمیمى که آنها گرفته اند این است که تیم هاى بزرگى مانند استقلال و پرسپولیس به لیگ نمى آیند و بعد فدراسیون باید مسابقاتى را برگزار کند که با حضور ۱۰۰۰ یا نهایتاً ۲۰۰۰ تماشاگر برگزار مى شود. بنده ، نفس عمل که اخذ حقوق افراد است را قبول دارم اما باید تدبیر کرد. <br> <strong>ابهامات قرارداد روته مولر </strong><br> به تازگى با مولر صحبت کرده ام. او مى گفت یکى از مشکلاتى که با رسانه هاى ایرانى دارد این است که صحبت هاى او را به خوبى ترجمه نمى کنند. به او توصیه کردم که تحت هیچ شرایطى مصاحبه نکند و به او اعلام کردیم اگر از شما مصاحبه اى منتشر شد، به ما بگویید تا اقدامات قانونى را انجام دهیم. بنابراین صحبت هایى که منتسب به مولر بوده و در برخى روزنامه ها منتشر شده، صحت ندارد. در قرارداد مولر آمده است که در صورت داشتن کلاس مى تواند با هماهنگى با باشگاه در آن کلاس شرکت کند. ما با او توافق کردیم که در یکسرى مسایل از نظرات او هم استفاده کنیم. برنامه مان این است که دوره آموزش مربیگرى براى جوان ها و مربیان بگذاریم. تفاهمى که بین مولر و مرفاوى است، انکارناپذیر است اما به اعتقاد من بعضى روزنامه ها که مى نویسند مولر با مرفاوى اختلاف دارد بیشتر به این دلیل است که اگر یک روزى این ۲ نفر با هم اختلاف نظر پیدا کردند، بگویند که ما پیش بینى این روز را کرده بودیم. ما اعلام کرده ایم هر فرد یا روزنامه اى مطالب دروغ را منتشر کند که تشویش افکارعمومى را در پى داشته باشد ما حق قانونى خود مى دانیم که آن را پیگیرى کنیم. من با مسئولان ذیربط هم صحبت کرده ام و هماهنگى هاى لازم را هم انجام داده ایم. با کسى هم تعارف نداریم. البته در این بین هم کسانى هستند که مطالب بسیار خوبى در روزنامه ها مى نویسند. بارها شده که من به مدیران مسئول بعضى روزنامه ها زنگ زده ام و از آنها به خاطر مطالب شان تشکر کرده ام. <br> <strong>جشن قهرمانى یا مراسم تقدیر از اعضاى تیم </strong><br> براى من جالب است که پس از قهرمانى استقلال مدام این سؤال مطرح مى شد که چه زمانى جشن قهرمانى استقلال برگزار مى شود. این سؤال را دارم که کدام تیم قهرمان شده و جشن قهرمانى گرفته که استقلال دومى اش باشد؟ استقلال تا قهرمان شد آقایان پرسیدند که چرا جشن نمى گیرید. آنها دایه اى مهربان تر از مادر شده اند. حالا در این جشن چه به آنها مى رسد خیلى مهم است. بازیکنى پیش من آمد و گفت وقتى قهرمان شدیم به ما ۳ عدد سکه دادند. در طول مسابقات هم باخت هایى داشتیم و ۱۰ درصد از قراردادمان کم کردند. این قهرمانى خیلى هم دور نبوده اما براى من این علامت سؤال باقى است که چرا برخى ها به دنبال برگزارى جشن قهرمانى استقلال هستند. استقلال کدام بار قهرمان شده و جشن گرفته که حالا همه منتظر جشن قهرمانى هستند. دوستان آمار بدهند تا ما هم بدانیم. باید بگویم ما آنقدر بر اصول خود پایبندیم که حتى به بازیکنانى که جدا شده اند هم اعلام کردیم پاداشتان را مى دهیم. پاداش حق نیست. پاداش را مى توان نداد اما گفتیم اگر بنا باشد پاداشى بدهیم به بازیکنانى که جدا شده اند هم مى دهیم. خوشبختانه با تلاش هایى که انجام گرفت در روز ولادت حضرت على (ع) مراسم تقدیرى را در فضاى محدود ۳۰۰ نفره برگزار مى کنیم که درآن مسئولان کشورى، لشگرى و ورزشى حضور خواهند داشت. قلعه نویى هم به این مراسم دعوت خواهد شد. متاسفانه برخى از دوستان عجله کردند و گفتند که قلعه نویى به مراسم دعوت نشده است، در صورتى که هنوز کارت هاى دعوت هم صادر نشده است. آن زمان نه جاى مراسم معلوم بود و نه کسى را دعوت کرده بودیم، بنابراین دعوت از x و y معنایى نداشت. <br> <strong>رقابت تیم هاى صنعتى با دیگر تیم ها در فصل نقل و انتقالات </strong><br> در فوتبال حرفه اى نمى توان سقفى را براى قرارداد بازیکنان تعیین کرد. اما فوتبال حرفه اى دنیا کجا و فوتبال ما کجا. وقتى از داشتن دروازه بان و مهاجم به تعداد کافى محروم هستیم، چگونه مى توانیم ادعاى داشتن فوتبال حرفه اى داشته باشیم؟ تیم هاى استقلال و پرسپولیس به تازگى با هم تفاهمى داشته اند. در گذشته وقتى بازیکنى با استقلال به تفاهم نمى رسید، تهدید مى کرد که با قیمت بالاترى به پرسپولیس مى رود. برعکس این مسأله هم وجود داشت اما با تفاهمى که امسال با مدیرعامل پرسپولیس داشته ایم این مسأله را از بین بردیم. حتى تفاهم کردیم که بازیکنان فصل جارى را هم از هم نگیریم اما منعى براى جذب بازیکنان اسبق وجود ندارد. زمانى که مى خواستیم صادقى را جذب کنیم، من به انصارى فرد زنگ زدم و از او پرسیدم که «آیا قراردادى با صادقى دارید که او هم اجازه داد.» زمانى هم که مهدى شیرى قصد امضاى قرارداد با پرسپولیس داشت، انصارى فرد تماس گرفت و گفت « آیا شیرى با استقلال قرارداد دارد؟» که من به او گفتم او قراردادى داخلى دارد اما مشکلى نیست و شما مى توانید او را جذب کنید اما مى بینیم که برخى تیم هاى صنعتى وارد شده اند و به این قضیه دامن زده اند. من چندى پیش تفاهم نامه اى را که به امضاى وزیر صنایع، وزیر راه و ترابرى و رئیس سازمان تربیت بدنى دیدم که در آن سقف قرارداد بازیکنان ۲۵۰ میلیون تومان ذکر شده بود. جالب است در این میان برخى ها مدعى شده اند که ما بودجه داریم اما داشتن بودجه که دلیل نمى شود. آنها با این کار خود بازار را آشفته مى کنند، ضمن اینکه به اعتقاد من کار کردن در باشگاه هایى که مشکل مالى ندارند، سخت نیست. تنها نتیجه گرفتن براى مجموعه باشگاه استرس دارد اما در ۲ باشگاه استقلال و پرسپولیس که مختصر بودجه اى دارند و باید بقیه هزینه ها را با اسپانسر پوشش دهند، کار کردن دشوارتر است. انرژى قابل توجهى از مدیران ۲ باشگاه صرف مسائل مالى مى شود. <br> <strong>ادعاى منیعى و پاسخ آشتیانى </strong><br> اینها همان پکیجى هستند که در بخشى از مصاحبه ام گفتم. هر مربى تیم خاصى دارد و آن تیم خاص مغز این بازیکنان را شست وشو مى دهد. در شبانه روز مدام با آنها تماس مى گیرند. صحبت هایى که آنها مطرح مى کنند، تناقض دارد. از آن طرف در مصاحبه هایشان مى گویند واعظى آشتیانى آدم کاربلدى است اما از آن طرف حرف دیگرى مى زنند. فرهاد مجیدى تنها یک بازیکن است. او کاپیتان تیم است اما من کجا او را مى بینم؟ اصلاً من تلفنم را جواب مى دهم که مى گویند بعضى بازیکنان با من ارتباط دارند؟ از همه مهمتر چرا آقایان به عملکرد خود نگاه نمى کنند. جالب اینجاست که ما چشم دیدن اطراف را داریم اما نمى توانیم پیرامون خود را ببینیم. تعداد بازیکنانى که از تیم جدا شده اند، در گفت وگوهایشان به نوعى مدیریت مجموعه را تأیید کرده اند و من از حسن نیت شان تشکر مى کنم اما اگر بنا بود مجیدى به من خط و ربط بدهد، باید مبلغ قراردادش خیلى بیشتر بود. این اتفاقاتى است که ساخته ذهن برخى بازیکنان جدا شده از تیم است و آنها هم مقصر نیستند. گروهى آنها را از بیرون تحریک مى کند. آنها همان گروهى هستند که به برخى بازیکنان استقلال زنگ زده اند و گفته اند اگر در استقلال بمانید گذر پوست به دباغخانه مى افتد! <br> <strong>ناکامى تیم ملى در رسیدن به جام جهانى </strong><br> نرفتن به جام جهانى پایان فوتبال نیست. در زمان صفایى فراهانى هم تیم ملى به جام جهانى نرفت اما مى بینیم حمله هایى که این روزها صورت مى گیرد، انجام نگرفت. من این فضایى که بر فوتبال ما حاکم شده و حمله هایى که صورت مى گیرد را نظام یافته مى بینم. این حملات بوى سیاسى دارد. وقتى تیم ملى در زمان صفایى فراهانى به جام جهانى نرفت مطبوعات آن زمان را رصد کنید ببینید که چه اتفاقى افتاد؟ هیچ حمله اى صورت نگرفت. اگر رسانه ها مى خواهند کمک رسان فوتبال باشند باید فضاى امید را گسترش دهند. باید با مطالبى که مى نویسیم نشاط را برگردانیم و از گذشته تنها به عنوان یک تجربه استفاده کنیم نه اینکه از گذشته به عنوان یک اهرم و چماق بهره ببریم. بنده بعضى از افراد برخى روزنامه ها را به لحاظ خط و ربط سیاسى به خوبى مى شناسم. با این حال حرف من دلیل نمى شود که فدراسیون فوتبال مبرا از نواقص است اما این حجم حمله نشان مى دهد که برخى هدفى خاص را دنبال مى کنند. چقدر خوب است که ما اگر مى خواهیم نقدى را وارد کنیم موضوعى را کارشناسى کنیم و از این موضوع مطلبى منطقى را استخراج کنیم. ما اول حرف مى زنیم و بعد عمل مى کنیم و زمانى که همه چیز خراب شد، تازه مى نشینیم و فکر مى کنیم. مشکل ما این است چون عجله داریم فکر نمى کنیم. من ایراداتى را به فدراسیون فوتبال وارد مى دانم. چرا باید من به عنوان مدیرعامل استقلال از رادیو بشنوم که بازیکنى از تیم من مى خواهد به همراه تیم امید به آفریقاى جنوبى برود؟ کجاى این اتفاق انضباط است؟ حالا که من به بازیکنم اجازه نداده ام که به تیم امید برود فدراسیون چکار مى خواهد انجام دهد. از فدراسیون مى خواهم براى خودش و باشگاه ها احترام قائل باشد. چرا آنها نامه نزدند و به صورت رسمى اعلام نکردند که مى خواهیم بازیکن شما را به همراه تیم امید به اردو بفرستیم؟ بازیکنى که به تیم ملى مى آید بازیکن فدراسیون فوتبال نیست بازیکنى باشگاهى است که در اختیار فدراسیون قرار مى گیرد. این چه رفتارى است که فدراسیون در پیش گرفته است. به چه دلیل من باید حسین کاظمى را در کوران تمرینات بدنسازى به تیم امید بدهم؟ کاظمى اگر به همراه تیم امید به آفریقاى جنوبى برود دوران بدنسازى را از دست مى دهد و رقیب او در استقلال شرایط آرمانى خود را نگه مى دارد. آیا اینجا حق کاظمى تضییع نمى شود؟ این یک انتقاد صحیح از فدراسیون فوتبال است. مطبوعات هم اگر مى خواهند انتقاد کنند منطقى پیش بروند. با کلى گویى مشکلى حل نمى شود. اینکه بگوییم مجمع برگزار مى شود و رئیس فدراسیون برکنار مى شود، چه چیزى از فوتبال ما دوا مى کند؟ آیا مى توان با طرح چنین حرف هایى که کلى گویى محسوب مى شود، به فدراسیون انتقاد وارد کرد؟<br> </font></div> </li></ul>