ساکت و غمزده نشسته بودند، با کلاه و بوق و پرچم و صورتهای آبی شده! سکوتشان آزاردهنده بود، آنها اهل زندهباد و مردهباد نبودند، هوادار واقعی استقلال بودند. بازی که تمام شد خیلیها دستها را به هم مالیدند، خیلیها منتظر شعار حیا کن، رهاکن بودند. خیلیها منتظر ارسال پیامکهای تایید و تکذیب بودند و در انتظار مشتهای گره کرده و فریادهای زندهباد و مردهباد، اما چشمشان سفید شد، گوششان سنگین شد چون آن هوادار صورت آبی میفهمید که یک سال زحمت چه معنایی دارد، آن هوادار میفهمید که حتی بارسلونا و رئالمادرید هم پس از چند سال توفیق گاهی یک افت دارند. حتی در طول فصل هم تیمها گاهی افت میکنند.
هوادار میفهمید بدون حمایت مالی استقلال کار بزرگی کرده بود که تیمش بیحاشیه و بدون سر و صدا و فریاد و دعوا به آخر فصل رسیده و مدعی بوده است.
هوادار صورت آبی میفهمید که استقلال یکی از موثرترین تیمهای دنیا در راه کمک به تیمملی کشورش در راه جامجهانی بود و تاوان داده.
هوادار صورت آبی مصدومیتها را میدید، تعصبها، زجرها و مشقتها را میدید، هوادار صورت آبی میفهمید که چه اتفاقاتی رخ داده و پشت ماجرا چه بوده و استقلال چه مرارتهایی کشید و چهطور و چرا دیگران به تعهداتشان عمل نکردهاند.
سکوت اما بالاخره شکست، فریادها آن فریادهایی نبود که بدخواهان انتظارش را داشتند بلکه تشویق بود و تشویق.
فتحاللهزاده به شدت تشویق شد، امیر قلعهنویی هم ایضاً، همینطور اکثر بچههای تیم.
ورزشگاه شروع کرد به تشویق کردن، البته که منتقدانی هم بودند کما اینکه در میان سیل 50 هزار نفری باید هم باشند و البته نظراتشان هم قابلاحترام چرا که در مکتب استقلال همه محترم هستند.
هوادار صورت آبی شاید در شب تلخ بازی با تراکتور فهمید که چگونه استقلال هر سال سهمیه میگرفت و هر سال یا جام میگرفت یا نزدیک جام بود چرا که رقیب را دید رقیبی که سالهاست در آسیا نیست. جام که سهل است حتی سهمیه هم نمیگرفت و بازهم جام نگرفت. کار سختی است، اما استقلال هر سال آن را انجام میداد. هوادار که ایستاد، ورزشگاه که ایستاد و تشویق کرد اشک در چشم خیلیها حلقه زد از جمله دکتر فتحاللهزاده، از جمله بازیکنان و مربیان.
این تشویق از قهرمانی هم لذیذتر بود چرا که درونش معرفت و قدردانی داشت درونش طعم همبستگی و دوستی داشت.
هوادار صورت آبی پریروز نه فقط به خدمتگذارانش در استقلال بلکه به همه مسئولان، به هواداران رقیب، به رسانهها حرفهایش را گفت، حرفهایش را فهماند.
پریروز آزادی پر بود از مکتب استقلال، پر بود از شور و شوق و خروش و معرفت و دوستی و یگانگی.
استقلال با همین همدلی بود که هر سال در کورس و بورس است. استقلال با همین رفاقتها و احترامها بوده که همیشه سربلند بوده است. فتحاللهزاده قدر این مسئله را میداند در مصاحبهاش هم آن را اعلام کرد. ارتش سیمیلیونی استقلال در همه نقاط همدل است و کاربلد.
به احترام این هوادار باید سرپا و خبردار بایستیم.