*فصل تازه تمام شده و فعلا زود است که درباره آینده تصمیم بگیریم. مدیر برنامه هایم در حال تلاش است و فیلم بازی هایم را به چند باشگاه خارجى ارسال کرده تا ببینیم شرایط براى ترانسفر شدنم مهیا می شود یا نه. امیدوارم فصل آینده بتوانم در یک تیم اروپایى به فوتبالم ادامه دهم اما هنوز چیزى مشخص نیست.
*متاسفانه ا ستقلال ا ز مسابقات آسیایى حذف شد نمی خواهم خیلى به مسایلى که باعث کسب این نتایج شد بپردازم زیرا از یک طرف نمی خواهم حرف بیهوده بزنم و ازطرف دیگرا لان زمان مناسبى نیست که بخواهم موضوعات را به طور کامل به زبان بیاورم. واقعاً جاى ناراحتى دارد که از 4 تیم ایرانى حاضر در لیگ آسیایى، 3 تیم حذف شدند و فقط یک تیم توانست صعود کند. این براى فوتبال ما یک هشدار واقعى است زیراهمیشه لیگ کشو رهاى عربى را مسخره می کنیم و آنها را دست کممی گیریم اما در عمل خیلى از آنها پایین تر هستیم.برنامه هاى لازم براى به موفقیت رسیدن تیم را اجرا نمی کنیم وبازیکنان رابه داخل زمین می فرستیم و می گوییم بروید و بازى را ببرید. امکانات و سطح تمرین بسیار پایین است و طبیعى است که با این وضعیت نتوانیم نتیجه بگیریم.
*استقلال در طول سال یک جور ثابت تمرین می کرد و حرفى به لحاظ تاکتیک براى گفتن در آسیا نداشت. تازه شانس آوردیم که از این بدتر هم نتیجه نگرفتیم زیرا واقعاً تیم ما با حریفانمان فاصله داشت. همین امتیازاتى هم که گرفتیم، به خاطر بازیکنان خوبى بود که در استقلال بازى می کردند. در لیگ خودمان می شود با این نوع تمرین نتیجه گرفت زیرا فاصله تیم ها از یکدیگر زیاد نیست و ضعف ها مشخص نمی شود اما زمانى که مقابل تیم هاى با برنامه و تاکتیکى قرار می گیریم، معلوم می شود که تیم مان حرفى براى گفتنن دارد.البته شانس آوردیم که به مرحله بعد صعود نکردیم زیرا تیم هاى شرق آسیابسیار قدرتمند تر هستند و بیشتر ما را اذیت می کردند.
*پشت سر هر موفقیتى، تفکر و کار سخت قرار دارد اما در تمرینات استقلال، فقط دور هم جمع می شدیم و یک سرى کا رهاى ابتدایى انجام می دادیم. سطح تمرینات تیم، واقعاً پایین بود و اگر خوب تمرین می کردیم و تاکتیکهاى درست داشتیم، در آسیا هم مثل ایران نتیجه می گرفتیم.ا ین اتفاق نیفتاد وبه علت قهرمانى در لیگ برتر، بسیارى از ضعفها مخفى ماند. هر زمان هم که تیم خوب نتیجه نمى گرفت، می انداختند گردن این و آن.
*هیچ جاى دنیا اینگونه نیست که ا گر مدیرعامل با سرمربى ا ختلاف پیدا کند، یک عده جمع شوند و به او فحش بدهند. در طول فصل نیز هر زمان کسى با سرمربى مشکل پیدا می کرد، فحش می شنید که این کار، شخصیت واقعى این ها را نشان مى دهد. همین مسائل در مورد مدیر عامل هم پیش آمد اما خوشبختانه واعظ آشتیانى مدیرباتجربه اى است و به درستى با این مسائل برخورد کرد. خیلى ا ز بازیکنان هم بودند که ا ین چیزها را می دانستند اما به خاطر استقلال حرص خوردند و سکوت کردند.
*مربیان بسیارى در فوتبال ایران هستند که از نظر سطوح فنى بالاترا ز قلعه نوعى هستند. او چیزهاى دیگرى داشت که به وسیله آنها تیم را حفظ کند اما دیدید که در آسیا جواب نداد. کجاى دنیا عد ه اى دور سر مربى هستند که به مخالفان او فحاشى کنند؟ براى پیشرفت باید علم و دانش داشت و تمرین درست انجام داد تا به موفقیت رسید. جایگاه استقلال با این تعداد تماشاگر و این بازیکنان، همین نیست که می بینید و نباید به یک قهرمانى بسنده کرد.
*وقتى سرمربى می تواند با یک دست بلند کردن جلوى فحاشی ها را بگیرد اما ا ین کار را نمی کند، معلوم ا ست که ازا ین کارها بدش نمی آید و می خواهد دیگران را تحت فشار بگذارد. فرق قلعه نوعى با هواداران ا ستقلال ا ین بود که بیشتر به بازیکنان نزدیک بود وگرنه ا ز یک سرمربى ا نتظارات بسیار بیشترى می رود.
* تمرینات استقلال مقابل یک تیم دسته اولى، مقاومت سپاسى، پیام و حتى الاتحاد عربستان یکسان بود! تمریناتى که ا زنظر کیفیت بسیار پایین و ضعیف بود. جالب ا ین که یک هفته تمرینات ثابت انجام می دادیم، بعد شب مسابقه فیلم می گذاشتند و می گفتند این کار را بکن و آن کار را بکن. شب بازى که گفتن این حر فها فاید هاى ندارد زیرا باید چند روز روى این مسائل کار کرد. اگر بنا به گفتن پاى تلویزیون باشد، برزیل را هم می توانیم ببریم زیرا حرف زدن ساده است!
*در سیستم 2-5-3 می کردیم، بیژن کوشکى یک مدافع آخر و پوششى بود اما خیلى زیاد می دوید و ضعفها را جبران می کرد. سیستم استقلال فقط به خاطر هنرنمایى چند بازیکن نتیجه داد زیرا دوندگى بسیارى داشتیم تا نقایص جبران شود. با آن همه دوندگى، به خاطر سیستم اشتباه با زدهى کمى داشتیم.
*به جز رفتن قلعه نوعى، مسائل دیگرى هم وجود داشت که باعث نا عدالتى شد و مرا ناراحت کرد. بعضی ها که زحمت می کشیدند، کارهایشان به چشم نمی آمد اما خیلی ها که فقط حرف می زدند، همیشه مطرح بودند. خیلى مسائل وجود داشت که من مخالف بودم اما بعد ازا شتباهى که در دیدار باا لاتحاد و زمان تعویض انجام دادم، از فرصت استفاده کرده و مرا کنار گذاشتند تا کسى نباشد که مقابل کارهایشان معترض باشد. این مسئله خیلى به من ضربه زد زیرا بعد از مصدومیتم زحمات بسیارى کشیدم تا خودم را برسانم. جالب اینکه وقتى احساس نیاز کردند، در یک جلسه 5 دقیقه اى همه چیز را تمام کردند و مرا برگرداندند. خیلى ا ز مردم ا ین مسائل را نمی دانند و بی خبرند و من هم بسیارى از مسائل را نگفتم. اى کاش تمرینا تمان مثل یک مدرسه فوتبال نبود تا بیاییم 2 ساعت دور هم وقت بگذرانیم و برویم!