*وارد چند سالگی شدید؟
من اول باید یک چیز را دقیق بگویم. من 17 آذر به دنیا آمدهام اما در شناسنامهام تولدم 11 آذر ثبت شده است.
*چرا؟
مادرم میگوید 17 آذر به دنیا آمدی اما شناسنامهات را 11 آذر گرفتیم اما پدرم میگوید 11 آذر به دنیا آمدی و شناسنامهات را 17 آذر گرفتیم. بعد از تحقیق متوجه شدم همان 17 آذر سال 50 به دنیا آمدم.
*42 ساله شدید. زمان در همه این سالها خیلی زود گذشت؟
خیلی، خیلی... میتوانم بگویم به سرعت برق و باد اما سال 92 از همه سالها تندتر گذشت.
*چرا؟
نمیدانم اما همه ماههای این سال به سرعت جت آمد و رفت، اما میتوانم بگویم از بهمن 73 که به استقلال آمدم بهترین سالهای زندگیام را در سالهای 74، 75، 76، 77 سپری کردم. در سال 74 مرد سال فوتبال ایران شدم، سال 75 بازیکن ملی شدم و سال 76 در بازیهای مقدماتی جامجهانی به میدان رفتم. احساس میکنم این 4 سال مثل یک رعد و برق آمد و رفت. الان که نگاه میکنم میبینم 42 ساله شدم.
*و اگر یک بار دیگر به دنیا بیایید چه کار میکنید؟
من در گذشتهام یک اشتباه کردم ای کاش به جای اینکه در 22 سالگی به استقلال میآمدم در 17 سالگی به این تیم آمده بودم. همیشه این افسوس را میخورم که چرا در 17 سالگی به دنبال من نیامدند که بازیکن استقلال شوم. الان اگر یک بار دیگر به دنیا بیایم از نونهالان به استقلال میآیم. من هر چه دارم از استقلال است. از تیم محبوبم است.
*اگر از 17 سالگی به استقلال میآمدید چه اتفاق و تحولی در فوتبال علیرضا منصوریان صورت میگرفت؟
زمان خیلی بیشتری در استقلال بودم. در همه سالهایی که در استقلال تمرین کردم و بازی رویاییترین روزهای زندگیام بودند. از بهمن 73 تا خرداد 87 که از فوتبال خداحافظی کردم بهترین روزهای عمرم را سپری کردم. فکر نمیکنم در زندگی طعمی شیرینتر از طعم روزهای حضور در استقلال را چشیده باشم و خوشحالم که رویای 7 سالگیام که حضور در استقلال بود در 23 سالگی به واقعیت تبدیل شد.
*شما با وجود اینکه چند سال است از فوتبال خداحافظی کردید هنوز در بین هواداران استقلال محبوب هستید. دلیلش را چه میدانید؟
من در همه روزهایی که در استقلال بودم قلبم با هواداران بود. در همه 15، 16 سالی که در استقلال بودم توانستم به هواداران بفهمانم من هم یک روز مثل آنها بودم و الان هم مثل آنها هستم.
*شیرینترین خاطرهای که طی این همه سال داشتید کدام است؟
شیرینترین خاطرهام برمیگردد به سال 74. وقتی در دربی توانستیم 3 بر یک برنده شویم و آن روز در زمین هر کاری توانستم انجام دادم.
*و بهترین گلی که برای استقلال زدید؟
گلی که به پاس از وسط زمین زدم. آن موقع هادی طباطبایی دروازهبان پاس بود و من از وسط زمین برای استقلال گل زدم.
البته یک گل خیلی قشنگ هم به صنعت نفت زده بودم که هیچ عکسی از آن گل وجود ندارد. یک قیچیبرگردان از وسط زمین به صنعتنفت زدم اما تنها عکاس آن بازی عکسهایش پاک شده بود تا هیچ اثری از این گل باقی نماند.
*و خاطرهای تلخ که در ذهن شما باقی مانده است؟
روزی که از استقلال خداحافظی کردم بدترین روز زندگیام بود و هر چه الان از آن روز میگذرد تلخی آن را بیشتر احساس میکنم.
*بهترین هدیهای که گرفتید چه بوده؟
یک سال که بازیکن استقلال بودم با دکتر نوروزی به یک مرکز خیریه در صومعهسرا رفتیم. آنجا از بچههای بیسرپرست نگهداری میشد. یک نفر بود که به دلیل مشکلاتی که برایش به وجود آمده بود در بهزیستی زندگی میکرد و مشکل معلولیت هم داشت. این فرد به شدت طرفدار استقلال و من بود. با دست خودش یک عروسک بافتنی که شماره 10 روی پیراهنش بود را بافته بود و هیچوقت هم فکرش را نمیکرد که من یک روز به آن بهزیستی بروم. عروسک بافتنی آن که شماره 10 بود بهترین هدیه زندگی من بود و شاید حتی برای من بهتر و زیباتر از دریافت عنون مرد سال فوتبال ایران بود.
*الان در سن 42 سالگی چه آرزوی ورزشی دارید؟
اول اینکه همیشه از خدا سلامتی میخواهم و آبرو اما دوست دارم اگر روزی به استقلال آمدم در دنیای مربیگری آن چیزهایی را که در دنیای بازیگری نتوانستم در استقلال به آن دست پیدا کنم را به دست بیاورم.
*شما به عنوان کاپیتان و مرد محبوب هواداران استقلال برای این تیم بازی کردید. با این شرایط به نظر نمیرسد در زمان فوتبال بازی کردنتان آرزوهایی هم باقی مانده باشد؟
این حرف را نمیتوانم الان به شما بگویم اما در آینده متوجه خواهید شد که من چه میخواهم.
*خانواده همیشه تولدتان را میگیرند؟
تولد که نمیشود گفت، اما همیشه یک کیک را برایم میگیرند. پسر و پدرم همیشه بانی برگزاری تولد برای من هستند.
*یک پیراهن که روی آن عدد 10 نوشته شده همیشه از سوی هواداران استقلال روی سکو پهن میشد. چقدر آن پیراهن را دوست دارید؟
واقعیت این پیراهن سورپرایز لیدرهای شرق تهران برای من بود که به خودم هم نگفته بودند اما به یکباره در بازی استقلال آن را روی سکوها پهنکردند. این پیراهن نزدیک به 300 متر است و میتوانم بگویم با دیدن آن سورپرایز شدم.
*چه صحبتی با هواداران استقلال دارید؟
از همه هواداران استقلال که روز تولدم را تبریک گفتند تشکر میکنم و خیلی خوشحالم که امروز با آنها صحبت کردم، چند وقتی بود که مدام هر مصاحبهای با من میشد در حال و هوای تیمملی بود و واقعاً خیلی دلم برای هواداران استقلال تنگ شده بود، اما الان که با هواداران استقلال حرفهایم را مطرح کردم احساس خیلی خوبی دارم و برای همه آنها آرزوی موفقیت دارم و دوست دارم مثل سالهای حضورم در زمین برای استقلال، در کنار آنها باشم./ش