استقلال امروز تیمی است پا به سن گذاشته که آرام آرام باید نیروهای جوان کارآمد در خدمت تیم و بی حاشیه و خوش آتیه را وارد چرخه تیمی خود کند و البته فاقد سرعت کافی، فاقد قدرت انتقال سریع توپ. در این اثنا 3 بازیکن هم از استقلال جدا شدهاند که البته ملالی در جدایی 2تای شان نیست. استقلال قبل از اینکه آخرین بازی خود در نیمفصل را برگزارکند با لاوره و عابدینی خداحافظی کرد.
اولی چندان بازی داده نشد و وقتش در استقلال به بطالت گذشت و دومی نیز از داشتن ظرفیت لازم برای برآورده ساختن نیازهای استقلال بی بهره بود اگرچه کم میدان ندید و اندک فرصتی برای عرض اندام نداشت. استقلال برای پرکردن جای خالی مردانی که فقط لیست شان را پرکرده بودند باید برنامهای دقیق و گره گشا در راستای ایجاد تغییرات تاکتیکی داشته باشد.
در این میان موکدا باید این مهم را یادآور شد که در جهت ایجاد این تغییرات معاوضه ساموئل و از دست دادن جواهرسیاه گرانمایه نمیتواند کاری عاقلانه و برخاسته از منطق باشد. ساموئل ستاره پنهان 2 فصل پیش استقلال است. ستارهای که چندان دیده نمیشود. بنابراین اگر انگیزه و اهتمامی به تغییرات هست که باید باشد، ساموئل باید فاکتورگرفته بشود.
استقلال هنوز میتواند از این بازیکن خارجی که حالا محبوبیتی دو چندان یافته بهره بگیرد و شاید در فصول آینده نیز مردسیاه توانایی برآورده ساختن آنچه در بهبود کیفیت فنی استقلال لازم است را داشته باشد. حفظ بازیکنان کارآمد که کارگری میمانند بی منت در ترکیب استقلال باید نه فقط این فصل بلکه برای تمام فصول و تمام دوران تیمداری یک اولویت باشد.
استقلال باید مردان اثرگذارش را حفظ کند، مردانی که بی انگیزه شدهاند را انگیزهای دوباره ببخشد و سخت در پی این مهم باشد که در نیمفصل دوم با جذب نیروهای کارآمد در رسیدن به اهداف عالیه قدمهای محکمی بردارند. امروز یافتن پاسخ این پرسش که بدانیم استقلال به جای لاوره میخواهد چه بازیکنی را به خدمت بگیرد یک ضرورت است. امروز یافتن پاسخ این سوال که جانشین فردین عابدینی برای جناح راست چه کسی است میتواند سوال مهمی باشد و از همه برجستهتر وقتی با یک پرسش کلیدی روبرو میشویم (جانشین فرهاد کیست؟) و به روایتی که در دقیقه 88 بازی با مس کرمان رقم خورد میاندیشیم، خداحافظی فرهاد.
لازمه موفقیت استقلال درنیم فصل دوم جذب بازیکنانی است که اولا انگیزه لازم برای بازی در استقلال را داشته باشد و دوم اینکه توانایی این مهم را هم داشته باشند. در حقیقت استقلال باید در نیل به اهداف خود هم امروزش که نیمفصل دوم است را ببیند وهم فردایش را. حال این بدان معنا نیست که برای مثال جذب بازیکنی همچون رضا عنایتی فاکتور گرفته بشود. استقلال نیروهای جوان میخواهد اما نه هر جوانی.
نیم فصل نخست با بارقههای امید در کانون استقلال به پایان رسید. بازیهای هفتههای پایانی منهای دیداری که با ملوان پیش رو است خبر از یک درگرگونی میداد اما برای پیکار در 3 جبهه و دفاع از عنوان قهرمانی این نیروها کافی به نظر نمیرسد ولو اگر استقلال برخلاف نیمفصل اول خوب بدنسازی کند که این منتج به کاهش تعداد مصدومان بشود یا بازیکنانش در بازه فشرده بازیهای هفتههای پایانی نیمفصل دوم کمتر با محرومیت روبرو بشوند.
استقلال بازیکن میخواهد، بازیکنی در قواره خودش، بازیکنی برای از میان بردن نیازهای خودش نه نیاز دیگران و نه از سرشکم سیری.