در رختکن استقلال حال خوبی برقرار بود. بازیکنان منتظر بودند تا فرهاد مجیدی مراسم خداحافظیاش را انجام دهد و به آنها ملحق بشود. استقبال پر از احساسی در انتظار فرهاد بود. بیریا و بدون ریخت و پاش؛ با یک دوربین عکاسی و چند نفری که منتظر بودند شماره ۷ بیاید و کنار آنها عکس بگیرد.
بازیکنان به درب رختکن نگاه میکردند و انتظار رسیدن فرهاد را میکشیدند. امیر قلعهنویی در این میان گوشهای نشسته بود و با خودش فکر میکرد. یک هفتهای میشد که او درگیر ماجرای خداحافظی فرهاد بود. بارها با فرهاد جلسه گذاشت.
حتی پیشنهادهای گوناگونی را پیش روی مجیدی قرارداد تا او را از خداحافظی منصرف کند: «ببین من دوست دارم تو همچنان کنار ما باشی. اگر میخواهی به کلاس مربیگری بروی برو. من مشکلی ندارم. اگر میخواهی در بازیهای شهرستان هم کنار ما نباشی مشکلی نیست. فقط در بازیهای تهران به من کمک کن.»
حتی امیر قلعهنویی به شماره ۷ پیشنهاد داد در بازی برگشت استقلال مقابل تراکتورسازی تبریز که در ورزشگاه آزادی برگزار میشود و تماشاگران زیادی هم در آن بازی حضور خواهند داشت با فوتبال خداحافظی کند.
قرار بود فرهاد قبل از بازی با مس کرمان پاسخ پیشنهادهای امیر قلعهنویی را بدهد. زمان صرف ناهار ساعاتی پیش از بازی بهترین فرصت بود تا امیر قلعهنویی پاسخ فرهاد را بشنود. کنارش رفت: «چی شد فرهاد به پیشنهادم فکر کردی؟»
فرهاد مکثی کرد و جواب داد: «بله، می خواهم خداحافظی کنم. میخواهم در اوج خداحافظی کنم اینطوری بهتر است.»
امیر حالا به حرفهایی که فرهاد زده بود فکر میکرد و تلاشی که بینتیجه ماند. از طرفی خوشحال هم بود چرا که نحوه خداحافظی فرهاد میتوانست یک درس بزرگ برای بازیکنان جوانش باشد. در اوج رفتن به نفع بازیکنان است.
امیر از این تصمیم فرهاد راضی بود اما خب، میدانست که با از دست دادن یکی از موثرترین ستارههایش که تازگیها رابطه عاطفی خاصی با او برقرار کرده بود مصائبی را در انتظار خواهد دید.
امیر میدانست که از حالا به بعد باید بازیکنی را بیابد که خط حمله استقلال را بچرخاند. امیر در همین فکرها بود که ناگهان فرهاد مجیدی همراه برادرش فرزاد وارد رختکن شد. بازیکنان دور فرهاد را احاطه کردند و فرهاد آرام آرام سمت قلعهنویی آمد. كناری رفتند و شروع کردند به صحبت با یکدیگر.
امیر لبخندی به فرهاد زد و گفت: «میدانی، تو همیشه در قلب من بودی. الان هم احساس نمیکنم که از استقلال رفتهای. بعد از اینکه کلاسهای مربیگری ات را پشت سرگذاشتی باید بیایی و به استقلال کمک کنی.»
شاید فرهاد مجیدی هیچ وقت تصور نمیکرد روزی امیر قلعهنویی در برابرش از این واژهها استفاده کند. امیر مربی خشکی است و کمتر احساساتی میشود.
فرهاد البته جملات احساساتی قلعهنویی را بیپاسخ نگذاشت و گفت: «اگر حرفی زدم یا کاری کردم که آزردهخاطر شدی من را حلال کن.»
گفتگوی امیر و فرهاد در نهایت احساس به پایان رسید و هر دو کناری رفتند و عکاسی که منتظر بود تا آخرین عکس فرهاد مجیدی و امیر قلعهنویی را در زمان بازیگری شماره ۷ در استقلال بگیرد تصویری از این دو را به یادگار گذاشت.
این عکس میتواند پایانی باشد بر تمام دلخوریها و کدورتهایی که میان امیر قلعهنویی و فرهاد مجیدی بود. میگویند در صحبتهایی که امیر با فرهاد داشته به او گفته طی این مدت خیلیها باعث تخریب رابطه او با فرهاد شدهاند و فرهاد هم حرف امیر قلعهنویی را تایید کرده است.
حالا باید دید آیا امیر و فرهاد از اتفاقاتی که طی این سالها میانشان رخ داد و البته با خوشی به پایان رسید زین پس درس خواهند گرفت یا همچنان کدورتهای گذشته را دستمایهای میکنند برای اختلافهای تازهتر.
شاید وقتی از جملاتی که امیر و فرهاد در رختکن به هم گفتند مطلع بشوید به این نتیجه برسید که فصلی تازه در روابط این دو در انتظار باشد./ش